تجربهنگاری جلسۀ آخر سمپوزیوم توسعه فردی:
- غول مرحلۀ آخر دیدن و پدیرفتن «واقعیت» بود.
- اگر مشکلات را انکار کنیم قادر به حل آنها نخواهیم بود.
- پذیرش وضع موجود خودمان ضروری است، حتی اگر هیچ راه حلی برای حل آن نداریم. این خیلی بهتر از تظاهر بیهوده به خوب بودن اوضاع است.
- حقایق زندگی را بدون قید و شرط بپذیریم تا بتوانیم توان و نیروی مقابله با آن را بیابیم.
- هر چقدر که ذهن ما با واقعیت همخوانی بیشتری داشته باشد توانمندتر خواهیم بود.
- به هر میزان که مشکلات فعلی خودمان را راحتتر بپذیریم، توسعۀ فردی ما مطلوبتر و پایدارتر خواهد بود.
- در انتهای این بحث در 7 حوزۀ زندگی وضع خودمان را بررسی کردیم و نمره دادیم. نکته مهم این بود: بعد از نمره دادن از 1 تا 10 (10 به معنای خوب و 1 به معنای بد) نمراتی مانند چهار و پنج و شش و هفت را به یک تبدیل کردیم. گاه به دلیل نادیده گرفتن واقعیت به خودمان نمرههای متوسط میدهیم، بنابراین چه بهتر که نمرۀ خودمان را به 1 تقلیل بدهیم و با جدیت بیشتری برای اصلاح اوضاع بکوشیم.
- واپسین بخش این جلسه به اعلام فراخوان سمپوزیوم جدید اختصاص داشت.
نقلقول:
وقتی ذهنمان خوب و خردمندانه کار میکند
تصمیمهایمان را یادداشت کنیم و
بعداً با جدیت به آنها پایبند باشیم.
تا میتوانیم تجربه کنیم.
سراغ کتابهایی برویم که تاکنون نرفتهایم.
پابه جاهای ناشناخته بگذاریم.
با آدمهای متفاوت حرف بزنیم.
ذهن ما فقط اینگونه وسعت مییابد.
تمرین:
یادگاری
نظر خودتان را دربارۀ سمپوزیوم توسعۀفردی بنویسید.
روزهای پیش از سمپوزیوم چطور میگذشت؟
طی دوران سمپوزیوم چه تجربههایی داشتید؟
حالا چه برنامههایی دارید؟
16 پاسخ
اکانت من در اینستا:
z_tavasli
سلام.
خیلی خوشحالم که با این دوره ها آشنا شدم. این یکی از بزرگترین شانسهای زندگیم بود.
تا قبل از این خیلی دوست داشتم برای رشد و توسعه فردی شخصی خود، لااقل یک مسیر مدوّن و آزموده شده را یاد بگیرم. ولی، راستش را بخواهید علیرغم علاقه و انگیزه زیاد، خیلی انرژی و وقت خود را هدر میدادم. آشنایی با این سرفصلها، انتخابهای مرا جهت داد. حالا هم احساس میکنم گرچه تا نتیجه صددرصد هنوز خیلی فاصله دارم، ولی لا اقل در ذهن، مسیری نظام مند و اصولی پیش رو دارم. و میدانم لازمه هر اصلاحی در بیرون، اول اصلاح در درون و فکر هست.
از استاد کلانتری بسیار سپاسگزارم که این راه را پیش پای من گشود. و نقطه عطف این مسیر، پیشنهاد ایشان برای نوشتن ۱۰۱ ایده برای رشد و توسعه فردی بود. من برای نوشتن این ۱۰۱ ایده خیلی فکر کردم که فکر میکنم قبل هز هر کس برای خودم راهگشا خواهد بود و تا حالا ۱۱۰ ایده نوشته ام که به مرور دارم در صفحه اینستای خود منتشر میکنم. خوشحال میشوم هم دوستان عزیزم و هم استاد کلانتری، سری به این نوشته ها بزنند و عیب و ایراد آنها را بگویند. آدرس پیج اینستای من:
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=8a3uv3rk0ws1&utm_content=lofx05s
سلام من در یک پست وبلاگی این یادگاری را نوشتم.خوشحال میشوم بخوانید
http://mohammadjavadzare.ir/1809/00-6-9/
سلام شاهین عزیز وقتتان بخیر
اگر بخواهیم نویسندگی را بطور جدی ادامه بدهیم علاوه بر نوشتن صفحات صبحگاهی و هزار کلمه چه تمرین دیگری باید انجام دهیم و تا کی این روش را ادامه بدهیم ؟ ممنونم میشم راهنمایی بفرمایید. مراقب خودتان باشید.
سلام رخشانه گرامی
پیشنهاد میکنم مطلب زیر به تدریج بخونید:
اصول نویسندگی
الان میدونم که هر لحظه باید روی سه هدفم تمرکز کنم و هربار که مغزم از اهداف و آرزوها لبریز میشه با نوشتنشون به خودم یادآوری میکنم که فقط سه تا! اولویتت الان، در این برهه کدومه؟
الان میدونم که دیالوگ نویسی با خودم بهترین کمکه برای منظم کردن ذهن و از بین بردن تعلل و اهمالکاری.
الان میدونم که باید بیشتر بنویسم، سایت شخصیم رو راه بندازم و محصولم رو هرچه زودتر تولد کنم. نه آموزشی، که شاید بعدا، ولی محصولی که روح من درون اونه.
الان میدونم که باید بیشتر و مستمرتر تلاش کنم
ممنون از شما آقای کلانتری عزیز
سمپوزیوم توسعه فردی باعث شد خودمو دوباره پیدا کنم ،انگار یه جایی خودمو ،اهداف و آرزوهامو گم کرده بودم .
ممنونم استاد کلانتری شما یک معلم بزرگ ، دلسوز و مهربان هستید .
شاد و سلامت باشید🌸🌸🌸
سلام
وقتی اسم دوره رو شنیده بودم گفتم حتما باید شرکت کنم. همه ی ما آدما نیاز داریم که خودمونو به گونه ای توسعه بدیم . شاید به تنهایی کمی برامون سخت باشه اما وقتی با یه جمعی همراه میشیم این انگیزه ای میشه که خودمونو رشد بدیم . چیزایی خیلی خوبی یاد گرفتم و به یسری چیزا خیلی بیشتر فکر کردم و در طول دوره دربارشون نوشتم. مخصوصا کتاب صد و یک ایده که خیلی زیاد باعث شد فکر کنم و ببینیم اصلا چه چیزایی میتونه باعث توسعه ی فردی بشه . استاد ممنون که با جان و دل بهمون یاد میدید و یادآوری می کنید که باید عمیق تر به خودمون و توسعه ی فردیمون فکر کنیم. این خیلی مهمه. هر روز سعی می کنم یکی از ایده هایی که نوشتم رو بسط و دربارشون بیشتر بنویسم و میخوام هر وقت که تموم شد و بازنویسیش کردم توی سایتم قرار بدم.
سلام
تمرینهای سمپوزیم برای من مثل سرنخهایی هستن که میشه با دنبال کردنشون به جاهای خوبی رسید.
کتاب 101 ایده رو نوشتم و دارم روی ویرایش و بازنویسی اون کار میکنم. قصد دارم در وبلاگم اون رو انتشار بدم.
تمرینهای “باشگاه شخصی” و “کار روی یک محصول آموزشی” خیلی جالب بودن و به نظرم میشه با پیگیری این دو تا کار به جاهای خوبی رسید.
کار روی محصول آموزشی به شدت ذهنم رو به خودش درگیر کرده و درفکرش هستم. برنامم این هست که در حوزه تفکر نقادانه مطالعه کنم و یک محصول آموزشی رو در اینستاگرام یا وبلاگ انتشار بدم.
باشگاه رو راهاندازی کردم و خیلی از این موضوع راضیام. (البته یک مدت درگیر این بودم که آیا این کار رو انجام بدم یا نه ولی بالاخره از پس مقاومتهای ذهنم براومدم)
چون باشگاه توسعه فردی و نویسندگی هست، یک بخش از فعالیتمون به انجام و مرور گروهی تمرینهای دوره توسعه فردی مربوط میشه و گروهی بودن کار باعث میشه تا همیشه کنار تمرینها بمونیم و اونها رو به بخشی از زندگیمون تبدیل کنیم.
دوست داشتم نگاه بلندمدتی به سمپوزیم و تمرینهاش داشته باشم و به یک بار انجام دادنشون اکتفا نکنم. برای همین خوشبختانه دغدغه فاصله گرفتن از تمرینها رو ندارم. (همیشه طرفدار مرور کردن بودم!)
فاصلهای که بین جلسات ایجاد شد مفید بود و باعث شد تا بیشتر دست به عمل بزنم و تو حوزههای مختلف اقدام کنم.
سمپوزیمها از اول سال باعث شدن تا با انرژی بیشتری به مسیرم ادامه بدم و میتونم بگم شرکت در این دورهها تاثیر شرایط بیرونی روی من رو کمتر کرده و وارد دنیاهای جدیدی شدم.
همین طور با آدمهایی آشنا شدم که دغدغه رشد و توسعه فردی رو دارن و از این بابت خیلی خوشحالم.
ازتون ممنونم بابت برگزاری این دورهها.
استاد کلانتری عزیز سلام، خسته نباشید و خداقوت برای اتمام یک دوره ارزشمند دیگه. شروع دوره برای من مصادف بود با ارسال رزومه به شرکت های مختلف برای یک جهش کاری بزرگ که از ابتدای۱۴۰۰ و با کلاسای نظم شخصی طرح ریزی کرده بودم، و پایان دوره مصادف شد با استخدامم در سازمان دلخواه. ناگفته نماند آموخته های این چند ماه در طول هفت خان مصاحبه ها بسیار کمکم کرد، در واقع در تمام این مسیر همراهی شما و دوستانم را داشتم بدون آنکه بدانید😇 بابت سمپوزیوم جذاب پول بهتون تبریک میگم. متاسفانه نمیتونم در کنارتون باشم چون باید دوره آموزشی سازمان رو بگذرونم و نیاز به زمان و تمرکز بیشتر دارم همچنین فرصت کمی دارم تا سطح زبانم رو به سطح مورد نظر شرکت ارتقا بدم، ولی خیلی زود در سمپوزیوم های بعدی برمی گردم، حتما. امیدوارم همواره در مسیرتون بدرخشید💫
همیشه به رابطه شمس با مولانا غبطه می خوردم مولانا بعد از آشنایی با شمس بود که شخصیتی امروزی یافت گشوده و سرشار از عشق
برای من آشنایی با مدرسه نویسندگی و استاد نازنین و کلاس نظم شخصی و سمپوزیوم ها حکم این قیاس را داشت .
با همراهی با کلمات و شناخت بهتر خویش و آدمها به صلح و آشتی با خود رسیدم. و زندگی را بهتر لمس می کنم.
سلام استاد عزیز:
شرکت در سمپوزیوم توسعه فردی، یکی از بهترین اتفاقاتی بود که اخیرا تجربش کردم. گرچه متاسفانه من از نیمه دوره به سمپوزیوم ملحق شدم و نتونستم تمام جلسات رو آنلاین شرکت کنم، با این حال برای من تجربه فوق العاده ای بود.
این سمپوزیوم باعث شد افکارم نظم بیشتری پیدا کنن و این جرات و جسارت رو پیدا کنم که به کاری که همیشه دوست داشتم (و سالها به بهانه های مختلف سمتش نمی رفتم)،یعنی نوشتن، بپردازم.
شاید هیچ وقت نتونم شاهکار ادبی خلق کنم، ولی دیگه این حسرت با من نیست که کاری رو که دوست داشتم انجام ندادم و مهمتر اینکه نوشتن باعث شد، زندگیم، معنا و مفهوم جدیدی پیدا کنه و از روزمرگی ملال انگیز نجات پیدا کنم.
به لطف شما مسیر، هر روز برام روشن تر می شه. از مطالب سلیا، کانال تلگرام و اینستاگرام شما استفاده می کنم و پای ثابت لایوهای شبانه هستم. این لایوها به جز جدانشدنی برنامه هر روز من تبدیل شده.
براتون شادی و موفقیت روزافزون آرزو می کنم و با اشتیاق منتظر شروع سمپوزیوم بعدی هستم.
سپاس بابت بودنتون
سلام
من به پیشنهاد سمپوزیوم توسعه فردی، یک باشگاه راهاندازی کردم به نام باشگاه نویسندگی شیراز.
دومین نشست این باشگاه، دیشب به صورت آنلاین برگزار شد و رهبری چنین تیمی یکی از بهترین تجربههای زندگی من بوده. ممنون از سمپوزیوم توسعه فردی و شاهین کلانتری.
لینک تجربه نگاری دومین جلسه 👇
http://www.nazaninimani.ir/575/%d8%af%d9%88%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%86%d8%b4%d8%b3%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b4%da%af%d8%a7%d9%87-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%da%af%db%8c/
سلام به استاد کاردرست و دلسوز
آخرین جلسه سمپوزیوم هم برگزار شد و نوبت به خط خطی های یادگاری طور رسید.
قبل از این دورهمی روزهای چندان قابل توجهی رو سپری نمیکردم و تکرار و کسالت مهمون همیشگی روزام شده بود.. مهمونی که هربار دلم میخواست با لگد پرتش کنم بیرون اما اون پرروتر بود تا اینکه خوشبختانه پیج مدرسه نویسندگی این نوید رو داد که قراره سمپوزیوم توسعه فردی برگزار بشه ..عنوانش که خیلی شیک و مجلسی بود و بخش توسعه فردی ش هم که حسابی توجهم رو جلب کرده بود. وقتی سرفصل مباحث رو بررسی کردم اکثر موضوعات برام جذاب بود و به نوعی دغدغه م محسوب میشد..
جلسات که برگزار شد احساس کردم چه قدر میتونه پربار باشه و چه نکات ریز اما عمیق و تاثیرگذاری رو از زاویه های دید متفاوت یادآوری شد. اینکه باشگاه اختصاصی خودمون رو داشته باشیم برام تجارب خوبی به ارمغان آورد.. باعث رشد اعتماد به نفسم شد و دایره ارتباطات م رو توسعه داد به شکل مفید و موثر .. روی تمایز شخصي م و سماجت و پشتکارم در طی دوره بیشتر کار کردم. نوشتن کتاب ۱۰۱ ایده در یک حوزه کاملا متفاوت با سایر تجربیاتم که معجزه بزرگ این جلسات بود..
برنامه م برای ادامه و برنگشتن به روزای قبل از دوره مشخص تر شده .. نوشتن رو هرگز از برنامه روزانه م حذف نمیکنم حتی در حد ۵ دقیقه باید زمان کنار بذارم ..از هیئت مدیره درونی م نباید غافل بشم و دائم اعضا رو به روز رسانی کنم .. پرونده های اضافی و نیمه کاره رو ببندم و روی تعهدم به اجرای برنامه های مهمم صحه بذارم با قانون مندی .. دنبال شنبه های هرگز نیامده نباشم و برای شروع کاری فورا اقدام کنم.بازخوانی کتاب ها رو بازم تکرار کنم تا میزان تسلط م به مباحث اون افزایش پیدا کنه و به شکل کاربردی توی زندگیم ازش استفاده کنم ..اهداف م رو تقسیم بندی کنم و برای تحقق اون ها تلاش کنم هر چند ناچیز و کوچک و در آخر از نامتعارف ها نترسم واقعیت رو با تمام تلخ و شیرینش بپذیرم و خودم رو با دروغ های درونی فریب ندم ..
ممنونم و خدا قوت ⚘⚘
نمیگم که با این دوره دگرگونی کاملی رخ داد و معجزه بود، اما باعث شد چشمامو بیشتر باز کنم. در طی این دوره رکود و توقف و دست و دل بکار نرفتن رو زیاد تجربه کردم که ماحصل آگاهی بود. در طی این دوره بیشتر زمان گذاشتم واسه فکر کردن و از نو آشنا شدن باخودم. انگاری که یادم رفته بود دقیقاً کیام و میخوام چه کنم. هدفام برام بزرگ بودن و ترسهام بزرگتر، شاید سرجمع میزان فعالیتهام بیشتر نشده باشه اما یه سری از کارایی که ازشون میترسیدم و نمیدونستم کِی میتونم انجامشون بدم رو شروع کردم. هدف اصلیم رو تثبیت کردم و با تموم مقاومتها سرش موندم، در قالب باشگاه همقدم دارم طرح توسعه فردیم رو طراحی و اصلاح میکنم، بالأخره تولید پادکست رو شروع کردم و از همه مهمتر کتاب 101 ایده که مداومت در نوشتنش باعث شد مواردی که گفتم رقم بخورن. دستاوردباارزش دیگه این دوره ساعت خوابم بود که بالاخره بعد عمری تونستم درستش کنم. در ضمن دوستانی پیدا کردم که با تشویقها و راهنماییهاشون کلی تونستم جلو برم.
و ابراز خود. چیزی که خیلی توش مشکل داشتم و الان میتونم ادعا کنم که خیلی خیلی نسبت به قبل بهتر شدم. قبلاً سر هر اظهار نظر یا درخواستی کلی مضطرب میشدم.
خلاصه اینکه شاید یه نمه نوسانام بیشتر شده بود و بیشتر از عمل، مشغول فکر و خودسنجی و محاسبۀ خود بودم اما کیفیت بهداشت روانم بهتر شد:)
همۀ ما خیلی چیزا رو میدونیم ولی برای عمل کردن نیاز به یه تلنگر و حتی گاهی زور داریم.
و اما برنامههام: میخوام زبانم رو تقویت بنمایم و نوشتن به انگلیسی رو شروع کنم هرچند تا به سطح مطلوب برسم طول میکشه ولی باید از جایی شروع کرد دیگه، کتاب 101 ایده رو مورد بازبینی و بازنویسی قرار بدم، همقدم رو تبدیل به یک محصول آموزشی کنم، آموزش دیدن در زمینۀ تولید محتوا رو جدیتر پیش ببرم، ارشد روانشناسی صنعتی قبول شم. فعلاً اینا هدفهای درشت و اصلیم برای یکسال آیندهاند. درسته که نمیدونم آینده قراره چی بشه ولی میخوام ترسهام رو پشت سرم جا بذارم. میخوام تصمیمام بجای اینکه از ترس باشن، از سر امید باشن:)
مهمترین درسی هم که از این دوره گرفتم این بود که با کمک کردن به دیگران در اصل به خودمون کمک میکنیم. در طی پنج شش هفتهای که باشگاه همقدم رو میچرخونم حالم خیلی بهتر شده.
و در نهایت تشکر از شما بابت این دورهها و دقت و توجهی که صرف میکنین تا مخاطب بتونه حداکثر بهرۀ کاربردی رو ببره.
من از فروردین 1400 با سلسله سمپوزیومها پیش اومدم. الان که بهش فکر میکنم برام مثل خاندان سلطنتی میمونه.
نظم شخصی برای من مثل شاهزاده خانم خامی بود که تازه وارد یه فضای جدید شده و زیاد شناختی نداره. تقلا میکنه که بره و دنیای ناشناختهها رو کشف کنه.
من هم به شدت برام جذاب بود. کلی ناشناخته در زندگیم پیدا کردم. دوست داشتم تکتک اونها رو بشناسم و با قدرت تو دل اونها برم.
بعد سمپوزیوم نویسندگی شروع شد. این سمپوزیوم برام حکم پادشاهی رو داشت که تازه به قدرت رسیده و میخواد امپراتوری خودش رو مستحکم کنه. به دنبال ارتباط میگشت. من با نوشتن تونستم این ارتباط رو کمی هدفمندش کنم. جایگاه خودم رو در مسیری که هستم پیدا کنم.
و اما سمپوزیوم توسعه فردی، برای من یه ملکهی قدرتمند بود. یه خانم مقتدر و هدفمند. بهم کمک کرد مثل خودش راهمو روشنتر ببینم با برنامه و هدفمند. قدرت ریسک کردنم رو بالا ببرم. توی مسیری گام بردارم که قبلتر جرأت نزدیک شدن بهش رو نداشتم.
6 ماه عالی از ابتدای سال تا الان با این خاندان. من توی این 6 ماه تجربه های خیلی خوبی داشتم. با سمپوزیومها تونستم به هدفمندی و نظم خوبی توی کارهام و زندگیم برسم.