امروز صبح که از خواب بیدار شدم، دلم میخواست یک کتاب بنویسیم.
هیچ ایدهای نداشتم، فقط این را میدانستم که دوست دارم این کتاب 25 صفحه باشد و نوشتن آن در یک نشست تمام شود، دلم نمیخواست داستانی باشد، میخواستم کتابی غیرداستانی و کوچک بنویسم با فونت درشت.
شاید حجم این کتاب از یک مقالۀ جدی خیلی کمتر میشد و بهزحمت میشد آن را یک جزوه نامید ولی من دلم میخواست 25 صفحه بنویسم و اسمش را بگذارم کتاب.
تا عصر مطالعه کردم، به کارهایم رسیدم تا اینکه دیدم دیگر تاب صبر کردن ندارم.
یک فایل ورد باز کردم و در یکنفس 25 صفحه نوشتم و قال قضیه را کندم. بنا نداشتم این کتاب را منتشر کنم. من فقط دلم میخواست یک کتاب 25 صفحهای بنویسم؛ اما شاید چند وقت بعد نسخۀ ویرایش شدۀ کتاب را روی سایت قرار بدهم. بعداً از لذت شگرف نوشتن این کتاب کوچک، بسیار خواهم نوشت.
راستی اسم کتاب این است:
چرا دوست داریم کتاب بنویسیم؟
11 پاسخ
سلام من تازه وارد سایت شدم،
میخواستم بدونم چطور بنویسم که خوب در بیاد(از نظر نوشتن و نگارش)
و الگو برداری کار درستیه؟؟
من فانتزی،ابر قهرمانی و اکشن جنگی مینویسم. در ژانر فانتزی قوی و در دو ژانر دیگه ضعیف هستم اما میخوام بتونم بنویسم. تمام مشکل در نوشتن داستانه و آبکی در میاد.
البته من کتاب و فیلم و سریال فانتزی رو دنبال می کنم و الگو نویسندگی دارم.
سلام عزیز
به این سوال نمیشه یه جواب کوتاهی و کلی داد.
طی این سالها من صدها مطلب در این رابطه نوشتم که مجموعه اینها تا حدی میتونه کمککننده باشه؛ به شرط تمرین البته.
اما دربارۀ الگو برداری:
بله بسیار کار درستیه. حتی مینونی رونویسی هم بکنی.
آخ دلم برای این وبسایت تنگ شده بود 🙂
دیگه بس است. باید از کانال تلگرامتان لفت بدم. لذت خوندن این پست ها در وبسایت خیلی بیشتر از تلگرامه. راستی آقای کلانتری، چند وقتیه برای ما نامه ننوشتید 🙂
سلام به عزیز دل
خودم هم سایت رو بیشتر دوست دارم.
نامه هم مینویسم حتما. اتفاقا نوشتنش برام لذتبخشتره.
حتما منتشرش کن.
شاید برای بقیه مفید باشه، مثل کتاب دیگهت در مورد نویسندگی آنلاین که بسیار جالب بود.
چقدر جالب. خوش به حالتون که هر کاری میخواین رو انجام میدین.
من چند ساله که پنج شش تا رمان و داستان و فیلمنامه حتی! تو ذهنم وول میخورن و بدون هیچ دلیلی سراغ نوشتنشون نمیرم. این آخریا یه دلیل پیدا کردم؛ اونم این بود که نوشتن بلد نیستم! حالا بهونه بود یا دلیل واقعی، به هر حال انگیزه ی خوبی برام شده. حالا دارم تلاش میکنم که نوشتن یاد بگیرم. چقد خوبه که شما اینجا هستین.
سارا جان
منتظرم که بنویسی و بخونم.
مشتاق خواندن این کتاب هستم!
یک کتاب جمع و جور و نایاب حدود ۳۰ سال پیش با تمی شبیه به همین منتشر شده. اسم این کتاب هست «کتابی درباره کتاب».
میگویند این کتاب یک جا نمیماند و مرتب جابجا میشود. کمتر کسی هم ردی از آن را دیده و در کمتر کتابخانهای پیدا میشود، ولی هست!
سلام جناب کلانتری
مشتاق مطالعه این کتاب هستم.
منتظرم بزاریش رو سایت :)))