شماره‌ی تماس مسئول دفتر: 09388101739
ایمیل: info@madresenevisandegi.com
Facebook
Twitter
Instagram
RSS
لوگوی شاهین کلانتری
  • وبلاگ
  • درباره‌ی من
  • کانال تلگرام من
  • نظرات جدید
  • مدرسه نویسندگی
  • آموزش نویسندگی
    • اصول نویسندگی
    • تولید محتوا
    • عادت نوشتن
    • رادیو
  • کلاس‌‌ها
    • کلاس آنلاین نویسندگی
    • نویسنده-کارآفرین
    • کارگاه آنلاین تولید محتوا
    • کلاس حضوری نویسندگی
    • آموزش کپی‌ رایتینگ
  • رسانه‌ها
    • مدرسه نویسندگی
    • اینستاگرام شاهین کلانتری
    • اینستاگرام مدرسه نویسندگی
    • کانال تلگرام
    • کالج پول
    • جمله‌ورزی
  • جملات کوتاه
  • نامه
  • لینک
  • پرسش‌و‌پاسخ

کار یا انتظار؟ مسئله این است

۱۳۹۸-۰۷-۱۴شاهین کلانتریتوسعه فردی, شکسته‌نویسی, موفقیت, مونولوگ‌های شکسته30 دیدگاه

یه لحظه صبر کن، حیفم میاد از این کوچه زود رد شیم، نمیدونم چرا از بچگی از دیوارای سیمانی خوشم میومد. خاکستریِ دیوار سیمانی حال آدمو خوب می‌کنه، یه آرامشی تو خودش داره که تو آجر و سنگ و اینا نیست. دیوار سیمانی مثل هوای ابریه، صاف و یکدسته. خب، اینم از افاضات دیوارشناسانۀ بنده! داشتم می‌گفتم، می‌دونی تو اشتباه می‌کنی که منتظری… تو فکر می‌کنی بالاخره یه روزی می‌رسه که می‌تونی حداقل با یه آرامش نسبی واسه تمرین کردن وقت پیدا کنی. ولی من هزار بار سرم به سنگ خورده و فهمیدم چنین وقتی هیچوقت پیدا نمیشه. تهش مثل اون بابا میشی که داشته میرفته سفر، سر راه میرسه به یه کوه، و یه عمر میشینه دعا می‌خونه تا کوه جابجا بشه. تهشم همونجا کنار کوه می‌میره. موضوع اینه که باید هر روز تو یه نبرد تن به تن، هیولای روزمرگی رو شکست بدی.

میدونی هیولای روزمرگی چیه:

روزمرگی یعنی هر چیزی که نمیذاره تو کارایی که واقعاً ارزشمند و سازنده هستن انجام بدی.

روزمرگی فقط واریز قبض آب و برق، و بردن بچه‌ به مدرسه و بار گذاشتن شام و ناهار و ملال یه شغل اداریِ بیخود نیست، روزمرگی تو فکر هم هست؛ نشخوارای فکریِ تکراری و مسخره‌ای که جامعه و خانواده و خودت به خودت تحمیل کردی. روزمرگی یعنی اینکه هنوز فکر می‌کنی مدرک تحصیلی ارزش داره و مجبوری واسه گرفتن مدرک رشته‌ای که خودت هم میدونی بعد از دانشگاه هیچ کاری باهاش نداری، هفته‌ای چند بار سوار مترو و اتوبوس شی تا خودتو برسونی دانشگاه و تو این دور باطل خودتو شکنجه کنی. روزمرگی یعنی هنوز منتظری یکی بیاد از بیرون نجاتت بده و جاده صاف کن تو بشه تا بتونی به شغل دلخواهت برسی، روزمرگی یعنی اینکه فکر می‌کنی واسه خوندن و نوشتن و فکر کردن، به شرایط مناسب و آرامش فکری و دل خوش نیاز داری، روزمرگی یعنی اینکه فکر می‌کنی برای بهتر زندگی کردن هیچ راهی جز مهاجرت کردن نیست. روزمرگی یعنی اینکه ذهن خودتو دادی دست اخبار و شبکه‌های اجتماعی و اجازه میدی هر آشغالی رو بریزن تو ذهنت. روزمرگی یعنی اینکه قدرت تغییرات بزرگ رو تو خودت نمی‌بینی، روزمرگی یعنی: هر فکری که جلوی راه تو رو بسته؛ و تو هر روز این فکرا رو نشخوار می‌کنی و منتظری یه روزی بالاخره از سر اتفاق اوضاع تغییر کنه.

فکر نکن من که اینا رو به تو می‌گم خودم درگیر روزمرگی نیستم. زندگی من رو همین روزمرگی کم لجن‌مال نکرده و نمی‌کنه. اصلاً مثل ماجرای پتروس فداکاره این قضیه. روزمرگی پشت سده و میخواد بزنه سدو بکشنه و زندگی تو رو به لجن بکشه. اما خب آدمیزاد ده تا انگشت که بیشتر نداره، تا کی میخوای انگشت بکنی تو سوراخای سد و جلوی لجن رو بگیری. تو باید سد رو محکم‌تر بسازی. انقدر محکم که اگه یه روزی هم یه سوراخی باز شد، بدونی قدرت و توانش رو داری که جلوش رو سریع بگیری.

باید خودمون رو بسازیم، مثلاً خود تو، الان سه ساله می‌خوای جدی‌تر بنویسی، اما کو؟ چرا نمی‌نویسی؟ یادته می‌گفتی تو کتاب داستان موفقیت نخبگانِ مالکوم گلدول خوندی که میگه برای استادی تو هر مهارتی باید حداقل ده هزار ساعت تمرین کرد. خب، با این حساب تو باید دیگه حداقل روزی ۳ ساعت تو این مدت تمرین می‌کردی؟ کردی؟ نه. می‌دونم که نکردی، شاید بعضی آخر هفته‌ها خوب نوشته باشی. اما چرا نتونستی؟ می‌دونی، همش به خاطر انتظاره، تو مثل اون بابا که منتظر جابجا شدن کوه بود، منتظر یه روز خوب هستی که برسه و بتونی با آرامش موهومی که من نمیدونم چیه تمرین کنی.

اینجا واینستیم، راه بیفتیم، تا بقیه‌شو برات بگم…

باید با بولدوزِ کار و جنون از رو هیولای روزمرگی رد شد!  بله، کار مجنون‌وار:

باید گوشیتو بندازی کنار و بری کار کنی، انقدر گرم کارت باشی که نفهمی موبایل داری…

باید حالت از تلف شدن عمرت توی استوری اینستاگرام و چت کردنای ابلهانه بهم بخوره…

وقتی بقیه مشغول ور ور کردن و زدن حرفای مفت هستن، تو باید بری اتاق بغلی و کارتو انجام بدی…

توی تاکسی و اتوبوس و مترو به جای اینکه هندزفری بکنی تو حلقِ گوشت! باید دفتر و قلمتت رو درآری و استراتژی کاراتو بچینی…

باید هر جا حرف از این سریالای جدید شد، تو از ماجرا بی‌اطلاع باشی، آدمی که سرگرم کارشه، کی فرصت می‌کنه خدا قسمت سریال نگا کنه؟

شهوت و حسرت و عقدۀ تفریح و سفر و این بازیا یعنی اینکه میخوای از کارت فرار کنی…

حرفای مسخره‌ای مثل کمالگرایی و … برای تو نون و آب نمیشه…

تو نمی‌تونی بدون انجام دادن کار، چیزی یاد بگیری، نباید به بهانۀ یادگیری دست از عمل کردن برداری…

اگه نصف شب، بعد از کلی کلافگی و خستگی چوب کبریت لای پلکت نمی‌ذاری تا چشمت باز بمونه و وبلاگت رو به روز کنی، ول معطلی.

روزی سه ساعت چیه، اگه روزی شش ساعت تمرین نمی‌کنی، یعنی زندگیت تو مسیر بدیه، یعنی گرفتار دور کامل لجن شدی. یعنی داری بیست و چهار ساعتی که طی شبانه‌روز داری، میریزی تو سطل آشغال.

منتظر فرصت مناسب نباش. انتظار ابتذاله. انتظار دور ریختن زندگیه.

اگه مریضی، بی‌پولی، افسرده‌ای، نگرانی، تنهایی، خسته‌ای، بی‌حوصله‌ای، بی‌سوادی، هر چی که هستی، نگران نباش، با وجود همین گرفتاریا شروع کن، منتظر نباش مشکلت برطرف بشه و بعد شروع کنی.

اونوقت می‌بینی کار داره حالت رو خوب می‌کنه. حتی یه کارِ نیم بند و ناقص هم میتونه اوضاع تو رو کلی تغییر بده. کار رو تو باید بسازی، نه اینکه منتظر باشی یکی بیاد بهت کار بده. اگه دیدی یه نفر داشت از بیکاری مینالید، بدون منتظره. منتظر یه دست معجزه‌آساست تا از بیرون نجاتش بده. اصلاً واسه آدمی که معنی کار رو بفهمه بیکاری معنی نداره. اون میتونه برای دیگران هم کلی کار بسازه. کسی که نتونه برای خودش کار بسازه، مطمئن باش اگه کار هم بهش بدن نمیتونه خوب انجام بده.

همین الان با خودت بشین و ببین معنی کار تو ذهن تو چیه. من فکر می‌کنم کار اون چیزیه که انجامش دادنش به هیچ انتظاری نیاز نداره.

کار مجنون وار-شاهین کلانتری

چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: | مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب | کلاس‌ها و دوره‌ها | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین 
شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
برچسب ها: انتظار, توسعه فردی, روزمرگی, کار, کار کردن, موفقیت, مونولوگ
پست قبلی تنش‌های کار خلاقانه پست بعدی همین امروز همین امروز همین امروز

مطالب پیشنهادی

ما نه تنبلیم نه کمال‌گرا، ما...

ما نه تنبلیم نه کمال‌گرا، ما…

۱۳۹۷-۱۰-۰۸شاهین کلانتری

وبلاگی دربارۀ رشد شخصی بنویسید

۱۳۹۵-۱۲-۰۲شاهین کلانتری
لعنت بر پدر و مادر کسی که این‌کتاب‌ها را نخواند

لعنت بر پدر و مادر کسی که این‌کتاب‌ها را نخواند

۱۳۹۸-۰۲-۲۷شاهین کلانتری

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

30 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

نیروانا
۱۴۰۱-۰۴-۱۷ ۱۱:۱۸ ق.ظ

واقعا تلنگر خوبی بود …
شما معرکه اید

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۴۰۱-۰۴-۲۶ ۱۱:۴۴ ق.ظ

سپاسگزارم.

پاسخ
رضا
۱۴۰۰-۰۹-۲۱ ۱۲:۲۳ ب.ظ

شاهین جان من هر چند وقت میام توی وبلاگت، کلمه ای رو سرچ می‌کنم و مطالب پیدا شده رو میخونم. این بار “بیکاری” رو جستجو کردم (البته الان کار دارم ولی گاهی اوقات به بیکاری فکر می‌کنم)
این مطلب رو با این که قبلا خونده بودم، دوباره خوندنش یک حس دیگه ای به من داد.
به این نتیجه رسیدم یک داشتن یک وبسایت شخصی و تلاش برای بهبود اون، خودش میتونه یک کار تمام وقت باشه.

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۴۰۰-۰۹-۳۰ ۱۰:۴۰ ق.ظ

سلام رضا جانم
خوشحالم که اینجا هستی و نظرات خودت رو هم با من در میون میذاری.
شاد و برقرار باشی.

پاسخ
حسین شهریاری
۱۳۹۹-۰۷-۱۹ ۴:۳۱ ق.ظ

زنده باد استاد شاهین نازنین
واقعا درگیر روزمرگی هایی شده ایم که داریم غرق می شیم و دست و پا می زنیم و هیچ تلاشی نمیکنیم برای نجات پیدا کردن و منتظریم به قول شما یه نفر بیاد ما رو نجات بده . کسی که تو رو نجات میده خودتی و بس . باید تلاش کرد باید دوید باید نوشت باید ثبت کرد . گاهی حرف میزنیم ولی عمل نمی کنیم نمیدونم چرا ؟ فکر کنم پر از توجیهات مزخرفی هستیم که خودمون رو قانع کنیم . خیلی ها هستند که واقعا نشستن که یکی بلندشون کنه واقعا به وضوح درک کردم این مطلب ارزشمند شما رو
. من میدونم گاهی مشکلم چه جوری حل میشه و کلیدش دست خودمو اما فکر نمیکنم . چون یاد گرفتیم که بنالیم و دنبال مرهم برای زخمون نباشیم .
به قول مجتبی شکوری به ما یاد ندادن چگونه وقتی زخمی شدیم بلند بشیم چگونه وقتی رنجور هستیم درک کنیم که رنج بخشی از وجود ماست .
استاد شاهین نازنین تمام نوشته هایت باید با طلا نوشت و از خودت تندیس ها ساخت
قدرتمند و ثروتمند و عاقبت بخیر باشی
#جان_دل

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۹-۰۷-۳۰ ۱۱:۰۹ ب.ظ

محبت داری به من حسین جان
امیدوارم همیشه رو به رشد و تعالی حرکت کنی.

پاسخ
محی..آ
۱۳۹۹-۰۲-۰۴ ۴:۵۵ ب.ظ

آقا من رفتم بنویسم 🙂 خداحافظ

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۹-۰۲-۰۶ ۷:۰۷ ق.ظ

به به. این شد کار.

پاسخ
حلما
۱۳۹۸-۰۹-۰۸ ۲:۵۹ ب.ظ

واااااااای استاد عزیز ای کاش ۱۰ سال پیش با شما آشنا میشدم اما بازم خدارو شاکرم که توی این سن دیدگاهم شده این ، خدارو شاکرم چون دیگه توی پنجاه سالگی حسرت سی و پنج سالگیمو نمیخورم
استاد این متن شما کاری رو با خواننده میکنه که روانشناس توی ده جلسه
خدا عمر با عزت بهتون بده بینظیر بود
از وبلاگم دیدن کنید ممنون میشم
از زمانی که نت قطع شده نتونستم برم توی وبلاگم و متن حدید بنویسم اما الان فهمیدم اینا بهانست و من براش نجنگیدم فردا کافی نت هم شده میرم اما وبلاگمو بروز میکنم

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۹-۱۰ ۹:۱۱ ب.ظ

درود بر عزیز دل
منم خیلی خوشحالم که اینجا هستی.
وبلاگت رو اتفاقا از چند وقت پیش باز کردم و رو مرورگرم دارمش.
سعی کن هر طور شده هر روز چند خطی بنویسی و بذاری رو وبلاگت.

پاسخ
نسرین سجادی
۱۳۹۸-۰۷-۲۰ ۶:۴۷ ب.ظ

نمی‌تونستم این جمله رو برای خودم یادداشت نکنم؛ “انتظار ابتذاله، انتظار دور ریختن زندگیه.”
بعد از چندین روز انکار نوشته‌هات و دور بودن ازشون، نوشته‌هات به جانم می‌شینه.
ممنونم ازت.

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۲۱ ۱۱:۳۰ ق.ظ

درود بر نسرین نازنین
دلتنگت بودم. جای کامنتات خالی بود اینجا.
شاید باشی دوست نازنینم.

پاسخ
منتخبی از محتوای منتشرشده در فضای وب (65) | روزنوشته های حسین قربانی
۱۳۹۸-۰۷-۱۹ ۵:۱۲ ب.ظ

[…] کار یا انتظار؟ مسئله این است […]

پاسخ
بهانه ها بلاخره تمام می شوند اگر... | جاده موفقیت
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۱۱:۱۸ ب.ظ

[…] پست شاهین کلانتری در صفحه […]

پاسخ
همین امروز همین امروز همین امروز - شاهین کلانتری | نویسندگی و توسعه فردی
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۷:۰۴ ق.ظ

[…] تو میگی روز شیطونه! فردایی که بازم قراره زیر پنجه‌های هیولای روزمرگی له […]

پاسخ
رضا
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۸:۱۲ ب.ظ

اونجایی که گفتی سه ساله میخوای بنویسی انگار وصف حال من بود. کلی ویدئو آموزشی کلی متن و … خوندم گفتم بزارم خوب اطلاعات کسب کنم بعد شروع کنم اما این ها همه اش بهانه است باید همونطور در ضعیف ترین حالت ممکن هم شروع میکردم

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۸:۰۳ ق.ظ

سلام رضا جان
برای همۀ ما این مسئله پیش میاد.
مهم اینه که از لحظه‌ای که به این موضوع آگاه میشیم دست به عمل بزنیم.
شروع کن از همین امروز.
نتیجه رو برای من هم بنویس.

پاسخ
نیلوفر کامگیر
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۱۱:۵۵ ق.ظ

با سلام
هیولای روزمرگی خیلی زشته و حس خیلی بدی رو به آدم منتقل می کنه اما وقتی یه عمره که اسیرش شدی و هر کاری که گفته انجامش دادی به نظرم خیلی سخته باهاش بجنگی و مسیرتو عوض کنی، گاهی از تلاش خسته میشی و کنار میکشی و اون دوباره قدرت می گیره من خودم مدتیه دارم باهاش مقابله می کنم ولی برام هنوز سخته، اما همیشه نوشته های شماست که بهم امیدواری میده که به راهم ادامه بدم.
بیشتر در این مورد بنویسید
ممنون از شما

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۲:۰۸ ب.ظ

درود نیلوفر عزیز
امیدوارم با قدرت و مداومت بتونی شاخ هیولای روزمرگی رو بشکنی.
من هم حتماً بیشتر می‌نویسم در این رابطه.

پاسخ
پرویز
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۱۱:۵۳ ق.ظ

استاد خوش فکری دارم که هر روز
با سوالات جنجالی و هیجان انگیز
یک کوسه توی آکواریوم ذهن من می اندازد
و جلوی خواب رفتن
و بی حس شدن عضلات بچه ماهی های کوچولوی
توی فکر نویسنده درون مرا می گیرد .
راستش من هر روز به انتظار خواندن نوشته های ایشان هستم
و برای بهتر فهمیدن تک تک نوشته هایشان
یاد گرفته ام که کار نوشتنی کنم.
در دو روز گذشته
نه جلد کتاب جدید با کاغذ های سبک و کاهی خریدم
که در لحظات انتظار های روزانه بخوانم و تمرین ذهنی کنم.
با این نه جلد که گرفتم ،
از اول مهر ماه تا همین امروز که پانزدهم مهر ماه است
برای سال جدید تحصیلی حدود سی جلد کتاب خریده ام.
در طول یکسال گذشته با راهنمایی های استاد خوش فکر
برای استفاده فعال تر از ساعت های انتظار
برنامه هایی برای خودم چیده ام.
مثل خریدن تعدادی کتاب
در حوزه ادبیات، ادبیات داستانی، نگارش، ویرایش و نقد ادبی
و تعدادی دفتر و سررسید و دفترچه یادداشت در ابعاد مختلف
برای تمرین نوشتن های صبحگاهی و شامگاهی و میان وعده های روزانه
در محل ها و شرایط مختلف.
در لحظات انتظار،
حس های مختلف خودم
و آدم های درون ذهن نویسنده درونم را می نویسم.
راستش من هم شده ام یکی از آدم های توی ذهن نویسنده درونم.
حس می کنم جدیدا نویسنده درونم
دارد مرا به آدم های دیگر توی ذهنش معرفی می کند
که آنها هم با من صحبت کنند.
هر کدام از این آدم ها وقتی می خواهند
با خودشان مونولوگ کنند
یا با همدیگر دیالوگ کنند
می آیند کنار من تا من هم حرف هایشان را بشنوم و بنویسم.
گاهی وقت ها با هم خوبند و قربان صدقه هم می روند،
گاهی با هم بد می شوند
و پشت سر هم صحبت می کنند،
و گاهی می نشینند و بلند بلند فکر می کنند.
این جور موقع ها نویسنده درون ام
به من می گوید حالا که چیزی به فکر خودت نمی رسد
و منتظر هستی ایده ای به ذهنت برسد
فعلا بیا حرف های همین ها را بنویس.
نویسنده درون من خیلی آدم می شناسد.
از پسر بچه ها و دختر بچه های نوزاد گرفته
تا کودکستانی ها ، دبستانی ها ،
دبیرستانی ها، دانشگاهی ها، کارمندان ،
استاد های دانشگاه، کتابفروش ها
و مشاوران املاک و راننده های تاکسی و تپسی و اسنپ
و خانم های خانه دار و کلی آدم جور و واجور دیگر.
هر کدام از این آدم ها هم نقش های مختلف دارند
پدر، مادر، فرزند، معلم، مفتش، سرباز، پاسبان،
شاه، وزیر، خلیفه، دکتر، مهندس، دندان پزشک،
رفتگر، راننده،
شاعر،
نویسنده ( آره والا کلی نویسنده ایرانی و خارجی می شناسد. می گوید من هم می توانم با آنها دوست باشم )
یک وقت هایی هم که من حواسم نیست
و خودکار به دست زل زده ام به کاغذ
می آید و می نشیند پیش من
و شروع می کند به صحبت کردن
و می گوید بنویس.
مرا می گیرد به حرف
و هی می گوید تا یادم نرفته بگویم که …….
و می خندد و می گوید همینطور که گوش می کنی بنویس ……..
امان از دست این نویسنده درون ام .
من که عاشق اش شده ام .
به نظرم اگر در انتخابات ریاست جمهوری سرزمین درون ذهن من شرکت کند
اولین نفری که به او رای می دهد خود من هستم .
بارها و بارها آرزم کردم کاش من هم مثل او بودم
و این همه آدم می شناختم
و می توانستم از آنها و از ماجراهای آنها
داستان و قصه و متن های دیگر بنویسم .
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان
یک بار به او گفتم که آرزو دارم مثل او بشوم .
فکر می کنید چه گفت ؟
برگشت و صاف توی چشمای من نگاه کرد
و با خنده گفت ، حالا دیگر من غریبه شدم .
نه ، راستی راستی باور کردی که من کس دیگری هستم ،
بابا جان ، من درست است که نویسنده درون تو هستم
ولی من همان تو هستم، فقط کمی نویسنده تر یک کمی هم پر کارتر .
حالا تصور کنید حال مرا .
نمی دانستم از این گافی که داده بودم
پیش کسی که بیست و چهار ساعته پیش هم بودیم
خجالت بکشم یا خوشحال باشم .
وقتی دید در انتظار و استندبای مانده ام
خندید و گفت حالا لازم نیست از من خجالت بکشی،
شروع کن به نوشتن همین هایی که گفتم.
این بار تو بشو نویسنده درون ، نویسنده درون خودت.
چقدر تو در تو شد ببخشید.
این نویسنده درون من
گاهی با گفتن این حرف ها
و مطرح کردن سوالات سخت فلسفی
ذهن نوپای مرا می اندازد به تکاپو و می رود .
ببخشید. حرف از کجا به کجا کشید
فقط می خواستم بگویم از لحظات انتظار
استفاده خلاقانه کنیم بهتر است .

پاسخ
مرتضی رحیمی
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۱۱:۲۴ ق.ظ

سلام
بنظر من دو دو دلیل وجود دارد که ما گرایش به کار کمتر داریم و تبلیغات گسترده صاحبان کسب و کار هم به موضوع بیشتر دامن میزنند
۱- میانبر : در بسیاری از مواقع مثل effortless English به ما القا میکنند که نیازی به راه طولانی نیست و با یک میانبر ساده میتوان به مقصود رسید . و چه کسی میتواند در مقابل وسوسه یک راه آسان و کوتاه مقاومت کند . البته رشد سریع تکنولوژی و بوجود آمدن شیوه های جدید (مثلا ابداع شیوهای جراحی نوین و یا سرعت روز افزون هارد دیسکها ) باعث میشود که ما این پدیده ها را به تمامی جنبه های زندگی خود تعمیم دهیم
۲- تبلیغ کشف یک راه جدید که حتما درست و صحیح است و اشتباه بودن حتمی راههای قدیم و برتری متد بر پشتکار ، که اولا متد های جدید مانند یک نرم افزار باید مدتها بگذرد تا نتایج بلند مدت آن بدست بیاید و باگ های آن روشن شود . ثانیا عمده روشهای نوین بهبود نسبی کوچکی در کار ایجاد میکنند و بهبود کم برای مشتری جذاب نیست
ولی همانطور که در قصه های قدیمی دو راه طولانی و کم خطر و کوتاه و پرخطر وجود داشت . کار با پشتکار اگر هم طولانی باشد بهتر به نتیجه میرسد یا به قول صائب :
عقل و همت را نمیدانم کدامین بهتر است
اینقدر دانم که همت هرچه کرد از پیش برد

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۸:۵۸ ق.ظ

سلام مرتضی جان
چقدر خوب و کامل نوشتی.
مرسی که با کامنت خوبت این مطلب رو کامل کردی.

پاسخ
علی طاعتی مرفه
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۶:۱۸ ق.ظ

سلام

اولا الان خیلی خوشحالم که امروز این مطلب شما رو خوندم. و از امروز، یعنی از این لحظه تغییر و تمرین جدی رو شروع می کنم.
دوما خیلی ناراحت شدم که چندین سال زمانم رو تلف کرده ام در انتظار زمان مناسب برای شروع کردن بودم…
همین امروز اولویت هام رو مجددا بررسی می کنم و مجددا برای اولویت های مهمم برنامه ریزی میکنم. و وقتم رو برای یادگیری مهارتهایی اختصاص میدم که هر روز بتوانم تغییر و رشدی در خودم مشاهده یا احساس کنم. و هر روزم بهتر از دیروزم باشد. حتی به میزان خیلی کم. ولی بهتر باشد. یعنی هر روز تمرین کرده باشم. قطعا انجام هر تمرین منظم و مستمری، بی نتیجه نیست. و برای اینکه هر روزمان بهتر از دیروز باشد، باید هر روز یک تمرینی -تمیرن درست و حسابی- انجام دهیم.

ممنونم از شما که همیشه به ما یادآوری می کنید.

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۹:۰۰ ق.ظ

سلام به علی عزیز
گذشته‌ها گذشته.
من خیلی خوشحالم که الان چنین عزمی داری.
این روحیه نشون میده که قطعاً میتونی.
به آرزوی درخشش تو.

پاسخ
عادله
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۵:۴۷ ق.ظ

سلام شاهین جان،
امیدوارم که خوب باشی، این نوشته‌ و نوشته‌های مشابه توی وبلاگت کلی به من انگیزه می‌دن.
بارها وقت بی حوصلگی اومدم یه چرخی لابه‌لای نوشته‌هات زدم و بعدش با انگیزه رفتم سراغ کار خودم.

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۸:۲۱ ق.ظ

تو خیلی آدم عزیز و ماهی هستی عادله جان
من همیشه برات بهترین‌ها رو آرزو می‌کنم.
خوشحالم که به اینجا سر میزنی و برام می‌نویسی.

پاسخ
آرش قنواتی
۱۳۹۸-۰۷-۱۵ ۴:۳۷ ق.ظ

بسیار عالی و انگیزه‌بخش…

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۸:۵۰ ق.ظ

قربان تو آرش عزیز

پاسخ
داوود
۱۳۹۸-۰۷-۱۴ ۷:۱۸ ب.ظ

سلام بر شاهین عزیز
۱- فکر می‌کنم که اگر ما تصور کنیم که یک بچه‌ی بازیگوش و چموش درون‌مان داریم که تولید فکر و احساسات ما رو به عهده داره و این ما هستیم که باید تشخیص بدیم که کدوما رو حذف و کدوما رو حفظ کنیم، خیلی بهتر از این هست که خودمون رو با فکر و احساساتی که در ما بوجود می‌آیند یکی بدونیم. این حفظ فاصله با فکر و احساسات تولید شده در خودمان اساس خیلی از آموزش‌های جدیدی هست که در زمینه‌های روان‌شناسی و خودشناسی مطرح هستند؛ You are not your mind, but you are the one who is aware of your mind!
تو ذهن خودت (و افکار و احساسات خودت) نیستی بلکه اونی هستی که نسبت به ذهنت (و افکار و احساساتت) آگاه هست.
حالا وقتی که ما از افکار و احساسات خودمون فاصله بگیریم، اونها قدرت خودشون رو از دست می‌دن، و وقتی قدرت خودشون رو از دست دادن، ما بهتر می‌تونیم راههائی رو کشف کنیم که افکار و احساسات‌مون رو در مسیری بیندازیم که لازم هست در اون مسیر باشند؛ یعنی مثلاً می‌فهمیم که طبق نظر درست تویسندخ‌ی کتاب «خواستن توانستن نیست»، اراده و انگیزه نمی‌توانند ما را به هدف برسانند بلکه تکنیک و روش صحیح و محیط و شرایط مناسب برای رسیدن به هدف به اندازه‌ی اراده و خواسته و انگیزه اهمیت دارند.
اما به نظر می‌آید که گام اساسی اینه که ما بتونیم خودمون رو معادل تفکر و احساس خودمون ندونیم بلکه معادل اون آگاهی‌ای بدونیم که نسبت به افکار و احساسات‌مون داریم؟

پاسخ
شاهین کلانتری
۱۳۹۸-۰۷-۱۶ ۹:۰۱ ق.ظ

به به، آقا گل کاشتی. کیف کردم. چه درک و دریافت درستی.

پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

من عاشقِ انجیر خیس‌خورده و نوشتنم

پیشنهاد مطالعه

چگونه نوشتن را راحت‌تر شروع کنیم؟ نوشتن چیست؟
چگونه نوشتن کتاب را شروع کنیم

آخرین دیدگاه‌ها

  • شاهین کلانتری در فهرست کلمات و اصطلاحاتی که دوست ندارم
  • امیررضا صفری در فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • فاطمه در فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • آزادمهر دانش در فهرست کلمات و اصطلاحاتی که دوست ندارم
  • آزادمهر دانش در فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • لیلاالسادات ازغندی در فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • سید هادی هادیان در فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • فاطمه فرخی در فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • سمانه در فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • زهره در فهرست کلمات و اصطلاحاتی که دوست ندارم

دریافت خبرنامه اختصاصی:

با عضویت در خبرنامه، هر هفته گزارشی از پست‌های سایت و مطالب مهمی که به تازگی خوانده‌ام، دریافت خواهید کرد.
loader

جدیدترین مطالب:

  • دوره‌ی پریشانکاری
  • نشان زیبایی | از شعرهای محبوبم
  • فهرست کلماتی که با یک واو به شکل آهنگینی به هم وصل می‌شوند
  • فهرست کلمات و اصطلاحاتی که دوست ندارم
  • و هفت‌سالگی | نویسندگی: اصول و مسائل
  • فهرستی از عمیق‌ترین و بدترین اشتباهات دنیای نویسندگی
  • آیا شما هم به تدریس علاقه دارید؟ | درباره‌ی نویسنده‌مدرس شدن
  • گا‌ه‌شمار روزانه | چگونه با نوشتن زندگی کنیم؟
  • ماجرای نردبان نویسندگی چیست و چگونه هر روز از آن بالا برویم؟
  • از مدرسه نویسندگی چه خبر؟ فراخوان کلاس‌های جدید
  • وبینار روزانه‌ی اهل نوشتن (حضور برای همه آزاد و رایگان است)
  • آفوریسم چیست؟ | درباره‌ی گزین‌گویه و گزین‌گویه‌نویسی
  • نوشته‌های شما | آدم‌ها، کارها، لینک‌ها
  • کریستین بوبن چرا و چگونه می‌نویسد؟ | دانلود ۲۵مین وبینار زبان‌آور
  • تبدیل یادداشت‌ روزانه به اثر ادبی | دانلود ۲۴مین وبینار زبان‌آور
  • پنج نامه‌ی متفاوت | دانلود ۲۳مین وبینار زبان‌آور
  • کتاب «زبان، گفتگو، حقیقت» | دانلود ۲۲مین وبینار زبان‌آور
  • ساده‌ترین تمرین نوشتن | دانلود ۲۱‌مین وبینار زبان‌آور
  • گفت‌وگوهای دوره‌ی وبلاگ‌نویسی
  • چگونه مانیفست بنویسیم؟ | دانلود بیستمین وبینار زبان‌آور
  • دیالوگ‌نویسی برای ایده‌یابی | دانلود نوزدهمین وبینار زبان‌آور
  • تاریخ جایگزین در داستان‌نویسی | دانلود هجدهمین وبینار زبان‌آور
  • نگرش‌های محدودکننده در نویسندگی | دانلود هفدهمین وبینار زبان‌آور
  • فصل تازه‌ی کانال مدرسه نویسندگی در تلگرام
  • از «می‌خوام»‌ به «دارم»
  • یک سؤال و صد جواب | دانلود شانزدهمین وبینار زبان‌آور
  • شروع برنامه‌‌ی گسترس دایره‌ی واژگان | دانلود پانزدهمین وبینار زبان‌آور
  • ده سال، رایگان انجامش بده | دانلود چهاردهمین وبینار زبان‌آور
  • کتاب «شفاف بیندیش» | دانلود سیزدهمین وبینار زبان‌آور
  • از کانت تا کامنت | دانلود دوازدهمین وبینار زبان‌آور

دانلود رایگان کتاب:

مجلۀ عشق نوشتن:

آموزش تولید محتوا:

تولید محتوا

ویدیوهایی دربارۀ نویسندگی:

نوشتن تی وی

جمله‌ورزی:

شاهین بلاگ

بایگانی شمسی

  • بهمن ۱۴۰۱ (۵)
  • دی ۱۴۰۱ (۷)
  • آذر ۱۴۰۱ (۲۵)
  • آبان ۱۴۰۱ (۲۸)
  • مهر ۱۴۰۱ (۱۷)
  • شهریور ۱۴۰۱ (۱)
  • مرداد ۱۴۰۱ (۴)
  • تیر ۱۴۰۱ (۱۳)
  • خرداد ۱۴۰۱ (۱۲)
  • اردیبهشت ۱۴۰۱ (۴)
  • فروردین ۱۴۰۱ (۱۲)
  • اسفند ۱۴۰۰ (۸)
  • بهمن ۱۴۰۰ (۱۵)
  • دی ۱۴۰۰ (۲۴)
  • آذر ۱۴۰۰ (۲۹)
  • آبان ۱۴۰۰ (۱۶)
  • مهر ۱۴۰۰ (۲۵)
  • شهریور ۱۴۰۰ (۲۸)
  • مرداد ۱۴۰۰ (۲۹)
  • تیر ۱۴۰۰ (۲۸)
  • خرداد ۱۴۰۰ (۳۰)
  • اردیبهشت ۱۴۰۰ (۲۹)
  • فروردین ۱۴۰۰ (۲۹)
  • اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
  • بهمن ۱۳۹۹ (۹)
  • دی ۱۳۹۹ (۲۵)
  • آذر ۱۳۹۹ (۴)
  • آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
  • مهر ۱۳۹۹ (۱۷)
  • شهریور ۱۳۹۹ (۱۳)
  • مرداد ۱۳۹۹ (۷)
  • تیر ۱۳۹۹ (۱۳)
  • خرداد ۱۳۹۹ (۳)
  • اردیبهشت ۱۳۹۹ (۵)
  • فروردین ۱۳۹۹ (۱۲)
  • اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
  • بهمن ۱۳۹۸ (۱۴)
  • دی ۱۳۹۸ (۱۷)
  • آذر ۱۳۹۸ (۲۴)
  • آبان ۱۳۹۸ (۲۷)
  • مهر ۱۳۹۸ (۲۹)
  • شهریور ۱۳۹۸ (۱۹)
  • مرداد ۱۳۹۸ (۲۲)
  • تیر ۱۳۹۸ (۲۵)
  • خرداد ۱۳۹۸ (۱۱)
  • اردیبهشت ۱۳۹۸ (۱۰)
  • فروردین ۱۳۹۸ (۲۶)
  • اسفند ۱۳۹۷ (۲۳)
  • بهمن ۱۳۹۷ (۲۰)
  • دی ۱۳۹۷ (۱۸)
  • آذر ۱۳۹۷ (۱۸)
  • آبان ۱۳۹۷ (۱۵)
  • مهر ۱۳۹۷ (۱۸)
  • شهریور ۱۳۹۷ (۱۳)
  • مرداد ۱۳۹۷ (۱۵)
  • تیر ۱۳۹۷ (۲۳)
  • خرداد ۱۳۹۷ (۲۲)
  • اردیبهشت ۱۳۹۷ (۲۵)
  • فروردین ۱۳۹۷ (۲۲)
  • اسفند ۱۳۹۶ (۲۲)
  • بهمن ۱۳۹۶ (۲۵)
  • دی ۱۳۹۶ (۲۸)
  • آذر ۱۳۹۶ (۲۴)
  • آبان ۱۳۹۶ (۲۹)
  • مهر ۱۳۹۶ (۲۶)
  • شهریور ۱۳۹۶ (۲۵)
  • مرداد ۱۳۹۶ (۳۱)
  • تیر ۱۳۹۶ (۲۹)
  • خرداد ۱۳۹۶ (۳۴)
  • اردیبهشت ۱۳۹۶ (۴۲)
  • فروردین ۱۳۹۶ (۳۱)
  • اسفند ۱۳۹۵ (۲۵)
  • بهمن ۱۳۹۵ (۲۳)
  • دی ۱۳۹۵ (۲۲)
  • آذر ۱۳۹۵ (۲۰)
  • آبان ۱۳۹۵ (۲۹)
  • مهر ۱۳۹۵ (۱۷)
  • شهریور ۱۳۹۵ (۲۱)
  • مرداد ۱۳۹۵ (۲۱)
  • تیر ۱۳۹۵ (۶)
  • خرداد ۱۳۹۵ (۱)
  • اردیبهشت ۱۳۹۵ (۲)
  • فروردین ۱۳۹۵ (۲)
  • اسفند ۱۳۹۴ (۶)
  • بهمن ۱۳۹۴ (۴)

موضوعات:

  • 10 جمله (22)
  • 101 جمله (2)
  • آفوریسم (5)
  • آموزش دستور زبان فارسی (6)
  • آموزش ساخت محصول آموزشی (2)
  • آموزش نویسندگی (71)
  • آنافورا (4)
  • از تدریس (8)
  • از نوشتن (430)
  • استراتژی محتوا (74)
  • استعاره (2)
  • استعاره‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کنم (1)
  • اطلاع رسانی (12)
  • اون می‌گه (1)
  • این آدم‌های دوست‌داشتنی (4)
  • این شکسته‌ها (2)
  • با شما نبودم (29)
  • با هم بنویسیم (4)
  • با و بی حوصله (5)
  • باشگاه تولیدکنندگان محتوا (3)
  • باورهای من (6)
  • برای اعضای دورۀ آنلاین لذت نویسندگی (1)
  • برگزیده‌ها (17)
  • برند شخصی (2)
  • بهترین لینک‌های هفته (1)
  • بهره وری (26)
  • پادکست (28)
  • پادکست بهترین عادت (1)
  • پادکست شاهین کلانتری (3)
  • پادکست محتواتیم (5)
  • پادکست مهم (1)
  • پاره‌ها (2)
  • پرت و پلا (1)
  • پرسش و پاسخ (5)
  • پست‌های چندصدایی (1)
  • پیاده روی (14)
  • تبلیغ نویسی و کپی رایتینگ (6)
  • تجربه‌ی شرکت در کارگاه تمرین نوشتن (1)
  • تسلط کلامی (9)
  • تعریف‌های تازه (18)
  • تفکر نقادانه (1)
  • تکنولوژی (5)
  • تکنیک تبلیغ نویسی (5)
  • تکه‌های طلایی هفته (7)
  • تلگرام (7)
  • تلگرامات (7)
  • تمرین (23)
  • تمرین افزایش دایره لغات (12)
  • تمرین نویسندگی (36)
  • توسعه فردی (274)
  • تولید محتوا (111)
  • توییتر من (1)
  • تیتربازی (1)
  • جستار هفته (1)
  • جستارنویسی (2)
  • جملات کوتاه (57)
  • چالش جستارک (3)
  • چرا باید زیادتر حرف بزنیم؟ (1)
  • چگونه نویسنده شویم؟ (4)
  • حرف کتاب (2)
  • خرده‌گفته (1)
  • خلاقیت (79)
  • داستان (17)
  • داستان دوست (6)
  • دل نوشته ها (30)
  • دهه هشتادی ها (2)
  • دوست (5)
  • دیالوگ روز (1)
  • دیجیتال مارکتینگ (12)
  • رابطه (23)
  • رادیو کاماک (1)
  • رادیو نویسندگی (21)
  • رادیونوشته (1)
  • رسانه‌سازی (7)
  • رویاها (9)
  • ریزنوشته‌ها (1)
  • زندگی (11)
  • سبک زندگی (15)
  • سبک‌های نویسندگی (2)
  • سخنرانی (3)
  • سمپوزیوم توسعه فردی (16)
  • سمپوزیوم نویسندگی (21)
  • سوال (7)
  • شاعرانه‌ها (12)
  • شاهین کلانتری (1)
  • شاهین‌شو (3)
  • شبکه های اجتماعی (6)
  • شعر (11)
  • شعر نوشتن (1)
  • شکسته‌نویسی (5)
  • شما و شاهین (1)
  • عشق (5)
  • فروش (1)
  • فکر و تفکر (9)
  • فهرست‌ها (5)
  • فیلم (3)
  • فیلم نامه نویسی (3)
  • فیلمسازی (6)
  • قدرت (1)
  • قصه گویی (3)
  • قلم‌انداز (17)
  • کارتون و کاریکاتور (17)
  • کارگاه تولید محتوا (7)
  • کارگاه کلمات (20)
  • کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام (4)
  • کتاب الکترونیکی (8)
  • کتاب قدرت تکرار (17)
  • کتاب و کتابخوانی (134)
  • کسب و کار (15)
  • کشکول کلانتری (24)
  • کلاس کپی رایتینگ (4)
  • کلاس نویسندگی (7)
  • کلمات قصار (13)
  • کلمه (26)
  • کلمه‌برداری (8)
  • گروه‌سازی (1)
  • گزارش زندگی (1)
  • گفت‌وگوی روزانه درباره‌ی نوشتن (2)
  • لینک های خوب (20)
  • مجلۀ عشق نوشتن (2)
  • محتواتیم (1)
  • محتواگران (1)
  • مدرسه نویسندگی (6)
  • مدیریت پروژه (1)
  • مسترکلاس نویسندگی (7)
  • مصاحبه (8)
  • مصاحبه با علی اکبر قزوینی (3)
  • معرفی کتاب (12)
  • مقالات گروهی (1)
  • مقالۀ هفته (5)
  • مهارت های نویسندگی (188)
  • مواد خام برای تولید محتوا و جستارنویسی (1)
  • مواد خام تولید محتوا و جستارنویسی (1)
  • موفقیت (22)
  • مونولوگ‌های شکسته (5)
  • نامه (10)
  • نامه ها (3)
  • نامه‌های شاهین کلانتری (1)
  • نانومحتوا (1)
  • نثرهای یومیه (31)
  • نخستین سطرها (1)
  • نسیم نیکلاس طالب (3)
  • نظرت برگزیدۀ هفته (3)
  • نقل قول (156)
  • نکته‌ها و تکه‌ها (1)
  • نگرش (3)
  • نمایشنامه‌نویسی (3)
  • نوشتار پولساز (1)
  • نوشتن TV (6)
  • نوشتن کتاب (4)
  • نوشته‌های شما (1)
  • نویسندگی آنلاین (23)
  • نویسندگی استراتژیک (1)
  • نویسندگی خلاق (8)
  • نویسندگی کودک و نوجوان (1)
  • نویسندگی مثبت نگر (3)
  • هر روز یک دفتر شعر (4)
  • هزار و یک ایده (124)
  • همۀ کتاب‌های نویسندگی (2)
  • هوش کلامی (5)
  • وبلاگ نویسی (75)
  • وبینار اهل نوشتن (1)
  • وبینار زبان‌آور (26)
  • ولاگ (8)
  • ویدیو (20)
  • یادداشت روز (85)
  • یادگیری (43)
  • یک کار تازه (2)
  • یوتیوب آموزش نویسندگی (1)
© ۱۳۹۴-۱۴۰۱ | این وب‌سایت برای شاهین کلانتری است. | طراحی و پشتیبانی: سعید قائدی