با تامل در دو سه جملۀ زیر، شاید بخش زیادی از تشویش نوشتن شما به لذت نوشتن تبدیل شود:
هر شعری یک عملِ یادگیری است. چزاره پاوزه به این نکته اشاره کرده که شاعر هر چقدر هم که شاعرِ بزرگی باشد باز یک شاگرد و نوآموز است. و این نکته به گونهای همان نظرِ اچا دومیروز را بیان میکند که نوشته است: من بلد نیستم بنویسم. هیچکس نوشتن بلد نیست. هر متنی، و بهویژه هر شعری، فقط یک رهیافت است و بس. (+)
نقل قول بالا به ما میگوید:
نوشتن یک راه برای یادگیری است.
و اینکه لازم نیست مدام نگران این باشیم که نوشتههای ما خوب و کامل هستند یا نه.
شاید با این نگاه دست از یقۀ خودمان بکشیم و بدانیم که در مسیر نوشتن یا هر کار هنری و فکری دیگر، در نهایت باز هم شاگردیم. چه باک؛ چه چیزی شگفتانگیزتر از شاگردی دنیا و کشف چیزهای تازه.
به عبارتی: نوشتن را یاد نمیگیری تا بنویسی، مینویسی تا نوشتن را یاد بگیری.
16 پاسخ
واقعا متن زیبایی بود
خیلی لذت بردم
سلام شاهین عزیز
امروز برای چندمین روز متوالی است که این نوشته و نوشته های اخیر را با وسواس زیادی برای بار چندم می خوانم . همه نظرات و پاسخ هایی را هم که داده شده است می خوانم . و با توجه به هرکدام از آنها تمرین می کنم .
با خودم فکر می کردم چقدر خوب می شد توی این سایت کلاس آموزش و نقد و بررسی داستان برقرار می شد و آنهایی که علاقمند هستند نوشته هایشان را می گذاشتند و دوستان علاقمند به نقد و بررسی آنها می پرداختند .
با خواندن کامنت ها متوجه شده ام که نوشته های شما ترس خیلی ها از نوشتن را ریخته است . چه خوب می شود که این اتفاق خوب در عرصه داستان نویسی هم بیوفتد .
درود پرویز جان
پیشنهادت عالیه.
البته ما در گروه تلگرامی مدرسه نویسندگی، و همینطور صفحۀ بازخوردها تا حدی این کارا رو انجام میدیم.
درود شاهین عزیز
مطلب جالبی بود. من برداشتم این بود که فقط به دنبال نتیجه نباشیم. گاهی اوقات افراد می خواهند به مسافرت بروند و فقط به مقصد توجه دارند و فکر می کنند.
اینها از زیبایی های راه بی اطلاع و غافلند و هیچ لذتی نمی برند. گاهی اوقات ما در مسیر سفر، مناظر یا تجربه هایی را از سر می گذرانیم که در مقصد نظیرش را نمی یابیم. تصور من این است که هر قدر به خود برای بهتر نوشتن سخت بگیریم و خودآزاری کنیم، از لذت های نوشتن کمتر بهره خواهیم برد.
البته داشتن حداقل توانایی ها برای نوشتن اصل است، اما کمال گرایی ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. پرتوان و شاداب باشید.
درود سعید نازنین
درست میگی. این نگاه خیلی ارزشمنده.
برقرار باشی دوست فعال و پویای من.
به جرات می تونم بگم که کامنتا ادامه همین مطلب هستن! چه خوبه که مطالب کوتاه باشن کمنتا هم همینطور اما مفید باشن!
زنده باد سورنا جان
چند روزی نبودی، دلم برای کامنتهای تو تنگ شده بود.
سلام شاهین عزیز.
نوشتن یک کتاب بسته و تمام شده نیست که بقیه از رویش رونویسی کنند! فکر می کنم نوشتن یک زنجیر مدام در طول زمان است که هر کس از حلقه های قبلی نکته ایی یاد می گیره و او هم به وسع خود حلقه ایی به این زنجیر پیوند می زند.
فکر می کنم این رویه در هر تجربه ی انسانی هست که هر کس به اندازه ی کوشش خودش دست آوردی به این خط پیوسته اضافه می کند و البته که این خط همیشه منتظر کامل تر شدن و پیش رفتن باقی مانده.
سلام به دوست خوش ذوق خودم، توحید جان
درست میگی عزیز. دقیقاً همینطوره.
و چه حس خوبی داره این ماجرا…
دوستی می گفت: ” ما نمی نویسیم که پول در بیاوریم، می نویسیم که کیف کنیم”. دوست دارم نظر شما را در این جمله بدانم
دوستت پول درآوردن بلد نبوده! :)))
حالا جدی، مگه کیف کردن با پول درآوردن تضادی داره؟
ما مینویسیم کیف کنیم، و اگر پول هم درآوردیم، بیشتر کیف میکنیم!
سلام شاهین عزیز،
امیدوارام حالت خوب باشه.
یک نکته ای راجع به سایت میخواستم بگم، تو بعضی وبلاگ ها وقتی کامنت میذاریم، موقعی که جوابی داده میشه، یک ایمیل میاد تا فرد متوجه بشه. با توجه به اینکه تعداد نوشته هات خیلی زیاده، امکانش هست این رو فراهم کنی؟
سلام بهنام جان
فکر کنم چنین امکانی باشه. و احتمالاً جواب رفته توی اسپم ایمیلت.
بازم بررسی میکنم. ممنونم که گفتی.
سلام،
چقدر با تیتر این نوشته موافقم!
این واقعیت رو به ویژه وقتی که نوشته ای مورد نقد سلایق متفاوت قرار می گیره حس می کنیم؛ کسی قلم ما را می پسنده و یکی دیگه نه.
لازم نیست بلد باشیم بنویسیم، این در ذات ماست که تلاش کنیم با هم نوع خودمون ارتباط برقرار کنیم و بهش پیام برسونیم.
فکر می کنم رها کردن ذهن از بند مقایسه نوشته هامون با دیگران، تلاش برای آموختن اصول درست نویسی، ساده و رسا نوشتن و در نهایت و مهم تر از همه تلاش برای رساندن مفهوم پیام به کاملترین شکل ممکن، راه هایی هستند که می تونند ما را به یه نویسنده خوب تبدیل کنند؛ به یه نویسنده صاحب سبک.
نمی خوام به تقدس نوشتن سوء قصد کنم [(:]، اما نوشتن وسیله ایه برای انتقال پیام. مثل هنره که بیشتر جوشش و مبارزه و رنجه. نوشتن و هنر، تلاش انسان برای انتقال والاترین مفاهیم در کرشمه های واژه و رنگ، و با نیم نگاه زیبایی هستن؛ بهترین راه برای کشوندن مردم عامی و خاص به ورطه عشق و رنج و انسانیت.
بالنده باشید شاهین عزیز
سپاس وجیهه جان خوب و خوش ذوق.