هرمز انصاری | 33 جملۀ کوتاه

هرمز انصاری کتاب‌های کوچک و جالبی دارد که در اواسط دهۀ هشتاد چاپ شده‌اند. من تعدادی از نسخه‌های باقی‌ماندۀ کتاب‌ها را فقط در کتابفروشی روزنامۀ اطلاعات در خیابان انقلاب دیده‌ام. نوشته‌های انصاری را بیشتر در قالب گزین‌گویه و گزاره‌های انتزاعی‌اند. تسلط کلامی، دامنۀ واژگانی گسنرده و نگرش زیبا به اندیشه و آموختن را از مهم‌ترین شاخصه‌های آثار هرمز انصاری است.

جملاتی از کتاب «می‌خواهم زنده بمیرم» را برگزیده‌ام که احتمالاً برای شما هم جذاب باشد:

«تحول» 

در درون پرورده می‌شود، 

در بیرون متبلور.

 

اگر زبان درک داشته باشی

«کتاب هستی» برایت ساده می‌شود، 

و اگر از زبان تولید

اندیشه‌ات قابل فهم.

 

با رفتارت رفتارش را عوض کن؛ 

نه با اندرز.

 

راضی بودن

غیر از 

«قانع» بودن است-

اولی

ناشی از طبع بلند است

دومی

از همت کوتاه!

 

چرا خیال می‌کنید

«وضعیت» 

همیشه 

همان‌گونه که «هست» می‌ماند؟

 

بنویس، 

بنویس، 

بنویس-

که صاحبان قلم

نیرومندترین انسان‌های 

سازندۀ تاریخ‌اند.

 

من

چوب به تاخیر انداختنم را می‌خورم

او

نان به موقع عمل کردنش را.

 

کوله‌بار شکایت را 

بگذار پشت در؛ 

سبد پیشنهاد را

بیاور تو.

 

جرات از دست دادن که داشته باشیم، 

چیز تازه به دست می‌آوریم.

 

توانمندی تو

در آن نیست که بتوانی، با آدم‌ها بجنگی؛

در آن است که بتوانی، آن‌ها، بفهمی.

 

تو کدام هستی؟

چشمه‌ای که آب می‌دهد؛ 

یا مردابی که آب می‌گیرد؟

 

اگر تو هم

در تاریکی شب، 

راه را جسته بودی، 

شب برایت روز بود.

 

لذتی که

در لذت رساندن می‌بری

«لذت» است.

 

تا اثرپذیر نباشی،

«اثر»گذار نمی‌شوی.

 

حرف درست زدن، 

درست حرف زدن هم می‌طلبد.

 

هم «فکر» کن،

هم به فکر بها بده.

 

این قدر از «حفط» زبان و حفظ فرهنگ

حرف نزنید؛ 

به «غنای» آن‌ها بیندیشید.

 

سرمایه‌گذاری فکری کنید، 

سرمایه‌گذاری مالی-

در دست نابخردان-

هدر دادن آن سرمایه است و

بیهوده کردن این تلاش.

 

غنای زبان تو

نه در گروه واژگان غنی؛ 

که در گرو

ساختارهای زیبا و پراستحکام است.

 

آنان که می‌خواهند

تازیخ را «تکرار» کنند، 

هرگز

«تاریخ‌ساز» نمی‌شوند.

 

اگر شفاف ببینی

و مهارت به تصویر کشیدن را داشته باشی، 

اگر درست بیندیشی

و توان بیان اندیشه را داشته باشی؛ 

اگر با همۀ وجود دوست داشته باشی

و هنرِ ابرازِ احساس را داشته باشی

کلید «دل» آدمیان

در کف با کفایت توست.

 

«جسم» در خدمت ذهن معتبر است و 

«ذهن» در خدمت دل.

 

شاخه نباید «پایین» باشد؛ 

دست تو باید بلند باشد.

 

همیشه بنِ بار هست؛ 

به بن بست تن نده.

 

نه انتقال اندیشه، 

که پرورش اندیشه-

کار نویسنده است؛

کار معلم است.

 

نخوانید که بدانید؛ 

بخوانید که بتوانید.

 

اول به «چه بگویم» فکر کن، 

دوم به «چه گونه بگویم».

که اگر دومی را بلد نبودی

دم فرو بند.

 

فکر نکردن 

گناه بزرگ توست، 

فکر نشده حرف زدن 

گنا بزرگ‌ترت، 

پافشاری روی حرف فکر نشده، 

گناه نابخشودنی‌ات.

 

به جای آن‌که

در رد گفتار دیگری قلم بزنی، 

در غنای افکار خود بکوش.

 

گفت: می‌گویند…

گفتم: که می‌گوید؟

گفت: همه

گفتم:

چیزی را که همه بگویند

عمرش را کرده است.

 

دهان مخالف را

هم با بوسه می‌شود بست؛

هم با مشت.

با بوسه با تو می‌شود

با مشت بر تو.

 

آدم‌های بزرگ را، 

از روی کارهای کوچک‌شان بشناسید.

 

کا را باید پرسود تمام کرد؛ 

«نه ارزان!»

 برای مطالعۀ بیشتر:
مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتابشعر | ویرایش و ویراستاری |

8 پاسخ

  1. چقدر بی نظیر و دل انگیز میشود واژه ها را نوشید و طعم های بی نهایت متفاوت زندگی را چشید.
    سپاس فراوان که این زیبایی را برای من هم تداعی کردید و زندگی را به گونه ای دیگر به نمایش گذاشتید.

  2. واقعا این همه مفهوم رو کوتاه تر نمیشد گفت.بعضی از جملات ش رو قبلا زندگی کردم و بعضی رو برای آینده آموختم. خیلی ممنون که به اشتراک گذاشتید

  3. سلام
    چقدر شیرین ودوست داشتنی بود ؛ ساده و قابل فهم و در عین حال عمیق و پر معنا ! اصلا آدم رو به این هوس میندازن که جملات قصار بنویسه !
    اینکار مهارت زیادی میخواد ولی در عین حال خیلی جذاب و تاثیرگذاره!شخصا فکر میکنم کلید موفقیت توی دنیای مجازی برای یه نویسنده همین گزین گویه ها باشه چون مخاطب امروزی فضای وب که به شدت به مرض شتاب زدگی دچاره برای شناخت هر سایت و صفحه به کوتاه ترین جمله ای که در تیررس نگاهش قرار بگیره توجه میکنه و بدون تحلیل بیشتری تصمیم میگیره که اون نویسنده رو دوست داشته باشه یا نه….
    پر رنگ ترین گزین گویه ها نمای ساختمان محل زندگی نویسندگان مجازی هستند.

    ممنون و موفق باشید

    1. درود ستاره جان
      قشنگ گفتی.
      قالب جملات قصار جون میده برای فضای آنلاین.

  4. واقعا زیبا بودن
    اما همه جملات شاید زیر مجموعه این جمله بود که “اگر زبان درک داشتی زبان هستی برات ساده میشه” همون بصیرت خودمون
    جملات نابی بود اگر به عمل و رفتارمون اضافه کنیم و در حد عادت صرف خواندن نمونه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *