نوشتن و نرسیدن

 

در نهایت می‌رسی به جنونِ گنجاندنِ همه‌چیز در یک جمله.

کاری ناشدنی.

اما چه بیهوده بود نویسندگی اگر از پسِ نوشتن همه‌ی دل‌داشته‌ها برمی‌آمدیم.

بهمن فرسی نوشته بود: «نوشتن پا می‌خواهد، پایی که برود و برود و برود.»

باید افزود: پایی که از رفتن و نرسیدن نهراسد.

نوشتن یعنی رفتن و نرسیدن، بی‌ذره‌یی احساس باخت.

5 پاسخ

  1. خود زندگی هم مقصدی ندارد .
    نوشتن هم که برای اهل قلم همان زندگیست.
    همین که کلمات روی صفحه به تو چشمک می زنند و سر ذوق می آورند تورا نوعی به مقصد رسیدن است.
    نمی نویسم که به جایی برسم .می نویسم تا به جایی داشته باشم برای همواره رفتن.
    پس از مدتی نوشتن،کلمات هم با تو اُخت می شوند و هر روز صدایت می کنند برای گردش روزانه
    گردش روزانه مقصد ندارد هدف همان گردش و همراهی و همنشنی است
    وچه همنشینی بهتر از کلمات عزیز

  2. در راه نوشتن خیلی باید جسور وبیباک باشی وگرنه دئر یا زود خودت قلم پایت را میشکنی پس باید از خیلی ازموآنع نترسی .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *