منابع کلیدی

فرض کنید با دسته کلید سنگینی با دویست‌سیصد کلید جلوی دری ایستاده‌اید و نمی‌دانید کدام کلیدْ قفلی را  که در برابرتان است می‌گشاید. حالا خیال کنید با چهار پنج کلید جلوی این در ایستاده‌اید؟ کدام وضعیت را ترجیح می‌دهید؟

من که دومی را برمی‌گزینم، به‌خاطر اضطراب کم‌تر و صرفه‌جویی در وقت.

در بسیار از بخش‌های زندگی مشکل اصلی نداشتن کلید نیست بلکه انبوه کلیدهاست که باعث می‌شود اغلب دچار انفعال شویم و تصمیم‌گیری و اقدام را به بعد موکول کنیم.

بیشتر همیشه بهتر نیست. می‌خواهید دوره‌یی آموزشی طراحی کنید؟ شاید بهتر باشد با سه منبع شروع کنید. قانون «سه منبع» را استیون پرسفیلد پیشنهاد می‌دهد. می‌گوید برای شروع انجام پروژه‌های خلاق خودتان را محدود به سه منبع کنید، وگرنه می‌بینید که ماه‌ها و سال‌ها گذشته و شما کماکان در حال تلنبارکردن منابع روی هم هستید. 

اما آیا این حرف مشوق نوعی بی‌سوادی و انجام ناشیانه‌ی کارها نیست؟ نه. فرض بر این است که شما در کارتان فردی جویا و آموزش‌پذیر هستید و پشتوانه‌ی کافی دارید. پس نیاز نیست با کمال‌طلبیِ بیمارگونه منبع روی منبع بگذارید. و مهم‌تر اینکه، درک عمیق و دقیق سه کتاب بهتر از این است که نگاهی سطحی به سی کتاب داشته باشید.

دسته کلیدمان را بیهوده سنگین نکنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *