امروز در توییتر نوشتم:
«به نظر من تصور ما از قدرت هنوز تغییر نکرده؛ قدرت جدید یعنی گوگل»
راستش قبلاً خیلی به این فکر میکردم که در آینده نماینده مجلس شوم یا حداقل برای شورای شهر برنامهریزی کنم. قدرت سیاسی همیشه برایم جذاب بود، مخصوصاً قدرت انتخابی، نه انتصابی.
ولی بعدها که بیشتر با گوگل آشنا شدم، دیدم اهداف من آنچنان استراتژیک نیست.
به نظرم قدرت و ثروت حال و آینده در اختیار کسانی است که گوگل را فهمیده باشند.
اول شدن در نتایج جستجوی گوگل، خیلی ارزشمندتر و تأثیرگذارتر است تا انتخاب شدن در هر انتخاباتی. اینجا هم قدرت انتخابی است، شاید خیلی درستتر و دموکراتیکتر.
فهم گوگل یعنی فهم قدرت جدید.
راهکار عملی میخواهید؟
استراتژی محتوا یاد بگیرید و برای کلیدواژههای حوزهای که میخواهید بر آن مسلط شوید، محتوا تولید کنید.
7 پاسخ
گوگل فرمانروای مردم زمینه!
اگه نباشه زمین به هم می ریزه!
تو خود متتم در موردش یه متن جامع پیدا کردم…چیز جالب و عجیب غریبی بود.
دارم بیشتر در موردش تحقیق میکنم…ممنونم. (:
یه سوال , استراتژی محتوا دقیقا چیه؟ بدون اونم میشه زندگی کرد؟تو سایت متمم هم زیاد باهاش برخورد کردم, راستی میشه باهاش پول هم درآورد؟
+پرسیدن که عیب نیست؟ندانستن عیبه دیگه+!!!!
از روز اولی که با وبلاگت آشنا شدم این استراتژی محتوا ذهنم رو درگیر کرده! ):
پری جان
به نظرم وقت بگذار و درس های استراتژی محتوای متمم رو کامل بخون.
منم در خدمتم، اگر کمک خواستی.
استراتژی محتوا معجزست. عالیه.
در ادامه اون بحثی که یک روز درباره مفهوم “قدرت” با هم داشتیم و همچنین در ارتباط با این نوشته ات:
در زبان انگلیسی ما دو واژه داریم معادل آنچه که در قارسی میگوییم “قدرت”: Authority و Power. power به معنای توانایی فرد در اجرای خواسته هاش هست. اما Authority یعنی آیا تو از لحاظ قراردادهای اجتماعی جایگاه لازم برای اعمال قدرت داری یا نه. مثلا رئیس جمهور یک کشور Authority داره ولی اون شخصی که بیست میلیون نفر به خاطر نظر او یک رئیس جمهور رو انتخاب میکنند، Power داره.
Power و Authority نه در تضاد هستند و نه لازم و ملزوم هم. اما خیلی مهمه که حواسمون باشه وقتی داریم از قدرت و قدرتمند شدن (بودن) حرف میزنیم، منظورمون کسب Power هست یا Authority. اگر یادت باشه اون روز در بحث قدرت، به اختیار داشتن هم اشاره کردم، منظورم همین Authority بود. در ادامه قدرت رو معادل با Power و اختیار رو معادل با Authority در نظر میگیرم. [ حقیقتا معادل بهتری در فارسی که تفاوت رو برسونه به ذهنم نرسید. مطمئنم که تو واژه های معادل بهتری رو میتونی پیشنهاد بدی. باشد که با راهنمایی های شما و تلاش بیشتر، فارسی عزیز رو بهتر و عمیق تر یاد بگیرم]
برای اینکه بحث کمی شفاف تر بشه یک مثال دیگه میزنم. به مارک زاکربرگ خارج از چارچوب فیسبوک اختیاری داده نشده. ولی چرا این فرد رو در جلسات مهم سیاسی میبینیم؟ مارک زاکربرگ به واسطه اهرم فیسبوک اثرگذار شده است. میتواند رفتار یک میلیارد نفر آدم رو رصد و کنترل کند. این ابزار رو داره که بر رفتار اونها اثر بذاره. کاری که اگر هرکدوم از اون افراد صاحب اختیار سیاسی بخواهند انجام بدهند، یا براشون غیرممکنه و یا هزینه گزافی داره. به نظر من بهترین شاخص برای اندازه گیری قدرت، این است که چقدر باید برای پیاده سازی خواسته ات منابع مصرف کنی؟ کسی که بتواند نسبت به دیگران با صرف منابع کمتر، آنجه که اراده کرده است را اجرا کند، قدرتمندتر است.
گوگل و محتوا برای ما چه میکند؟ ایجاد محتوا با استراتژی مناسب، جامعه را نسبت به ما پذیرا میکند. نسبت به یک سال پیش افراد بیشتری پذیرفته اند شاهین کلانتری کسی است که نویسندگی و استراتژی محتوا میداند. بنابراین اگر جایی موضوع استراتژی محتوا باشد، شاهین کلانتری نسبت به شهرزاد قدرت بیشتری خواهد داشت. اگر بحث از توسعه فردی باشد، چون شاهین را حداقل همان 1400 نفر عضو کانالش به عنوان فردی توسعه یافته میشناسند نسبت به من که تنها به دایره دوستان و آشنایان محدود شده ام، قطعا شاهین شانس پیروزی بیشتری دارد. [تلنگر به خویشتن ]
گوگل و محتوا ما را قدرتمند خواهد کرد، اما قبل از آن باید بدانیم که میخواهیم در چه زمینه ای قدرت بدست آوریم.
پیروز و قدرتمند باشی دوست من.
عالی نوشتی شهرزاد عزیز
من از قدرت فکر و تحلیل تو لذت میبرم.
کارت درسته.
راهکار بی نظیر و قابل تامل بسیاااار …
برقرار باشید.