شعرآدم

 

اسماعیل جانِ خویی* (که کاش نثرش هم به‌اندازه‌ی شعرش شناخته می‌شد) گفته بود:

 

«در ایران به گمان من شعر مقامی را پیدا کرده که می‌شود گفت هنرِ هنرهاست. وقتی ما می‌خواهیم از فیلمی زیبا تعریف کنیم می‌گوییم انگار یک قطعه شعر است یا درباره‌ی کارِ نقاشی می‌گوییم پنداری شعر سروده است.»

 

وانگهی آدم هم می‌تواند شعر باشد؟

«شعرآدم» چگونه موجودی‌ست؟

افکار و کردارش یکسانند؟

آری، پاسخ اینجاست:

شعرآدم حرفش را زندگی می‌کند، زندگی‌اش را حرف.

 

*خویی دوستانش را با نهادن «جان»ی میانِ نام و نام خانوادگی‌شان خطاب می‌کرد.

به همسفران مدرسه نویسندگی بپیوندید:

پیشنهاد مطالعه:

30 آذر 1398

30 آذر 1398

13 اسفند 1394

13 اسفند 1394

2 پاسخ

  1. تعجب می کنم چطور دنبال کردن نوشته های شما در وبلاگتان ذهن مرا تغییر می‌دهد و شادی و بی خیالی می آورد یک جور شعف و انگیزه دفعه قبل هم همین حس رو داشتم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *