برای موفقیت در هر کاری باید دربارۀ آن نوشت

برای موفقیت در هر کاری باید دربارۀ آن نوشت

برای موفقیت در هر کاری باید دربارۀ آن قلم زد. منظورم نوشتن لیست اهداف نیست.

حتی از نوشتن یادداشت‌های شخصی هم می‌توان فراتر رفت و به تولید و نشر محتوا فکر کرد.

چرا؟

چون نوشته‌ای که منتشر می‌شود، خصوصاً در فضای اینترنت، می‌تواند حالتی آهنربایی پیدا کند.

ویلیام کلمنت استون می‌گوید:

به دیگران بگویید می‌خواهید چه‌کار بکنید… سرانجام، یکی پیدا می‌شود که می‌خواهد به شما کمک کند تا به خواسته و آرزویتان برسید.

بنابراین به جای خرافه‌‌بافی‌های بدون استدلال دربارۀ «قانون جذب» می‌توان به بهره‌بردن «قانون جذب به واسطۀ محتوا» فکر کرد. آن هم نه با نوشتن در دفترچۀ شخصی، که با نوشتن در وب و شبکه‌های اجتماعی و هر جایی که مطالب ما می‌توانند در معرض دید عموم افراد باشند.

بنابراین اگر حس می‌کنید توی بن‌بست گیر کرده‌اید، دیگران به شما توجهی ندارند، و به همراهی و همکاری نیاز دارید، همین الان شروع کنید به تایپ کردن.

آلبرت لَزلو بارابَسی رفته خودش را کُشته تا فرمول موفقیت را کشف کند، و در نهایت به این رسیده که موفقیت یعنی ساختن شبکه‌ای موثر از روابط انسانی.

محتوا نوعی درخواست است، برای هم داستان کردن دیگران با خودمان.

کیبورد شما می‌تواند بهترین دوستان دنیا را پیشکشتان کند.

 

چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب | کلاس‌ها و دوره‌ها | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین 
شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

12 پاسخ

  1. سلام چند وقتی هست که به پیشنهاد شما به فکر درست کردن یک صفحه شخصی هستم که مرتب بنویسم فقط نمیدونم از ساختن یک وبلاگ شروع کنم ، یا یک صفحه در اینستا(هیچ خوش ندارم این وادی را) یا یک سایت ورد پرس چه کنم استاد این مطلب انگیزه ام را چند برابر کرد .

  2. سلام. شاید نوشتن باعث بشه بیشتر عمل کنیم.
    و با قانون جذب از این زاویه ای که گفتین موافقم.
    خیلی وقت بود به وبلاگ شما سر نزده بوده ولی مطالب کانال رو دنبال می کنم مخصوصا جمله ای از گوته که گفته بود “اشتباهات آدمی، از او موجودی دوست‌داشتنی می‌سازد.” خیلی به دلم نشست. موفق باشید مثل همیشه

    1. درود عصمت عزیز
      خیلی خیلی دلتنگ شما بودم.
      حتی تو یکی از دفترچه‌هام نوشته بودم که به شما ایمیل بزنم و بپرسم که چرا خبری ازتون نیست که این کامنت رو دیدم و خیالم راحت شد که هستید. شاد و سلامت باشید ایشالا همیشه.

      1. مدتی ست دیگر نمی نویسم دستم به قلم نمی رود دهانم را بستم و به سکوت نشستم.
        بعد از آن دیگر هیچ موسیقی برایم دلنشین نبود. سازم به نواختن اشتیاق نداشت. دیگر همنشین اشعار دل انگیز حافظ و نظامی نبودم. نمی توانستم با مولانا هفت آسمان را بردرم و از هفت دریا بگذرم و دلبرانه به نظاره ی یار بنشینم. مدتها بود با کتاب فیلسوف قرن، نهج البلاغه بیگانه شده بودم. حتی دیگر در صحبت قرآن نیز نمی نشستم. حتی کوه ها را نیز با لباس سفید عروسی که این روزها به تن کرده اند، میهمان نشدم.
        همیشه فکر می کردم وقتی حالت گرفته است دو راه بیشتر نداری. یا بنشینی بنویسی و یا یک دل سیر گریه کنی. اما فهمیدم که اگر ننویسم دیگر اشکی هم برای گریه کردن ندارم. اصلا اگر ننویسی می شوی مثل مجسمه صم بکم. آنهایی که قسم شان را به قلم شکستند شدند مصداق لایعقلون لایبصرون لایسمعون و از همه مهمتر لایعملون.
        کیبورد را روشن کردم چشمانم را بستم و نواختم: می … لا … دو – سی لا سول فا می. وقت بیدار شدن از خواب طلائی ست. برای گذشتن از هفت دریا و دریدن هفت آسمان باید کشتی ام را با کلمات بسازم. اینجا جای ماندن نیست.
        .
        .
        از اینکه تو این روزای سخت با اینهمه گیر و گرفتاری که آدما دارن به یادم بودین برام خیلی با ارزشه. وبلاگ که دیگه ندارم ولی تو ویرگول می نویسم و نیم چراغ روشنی هم در تلگرام و کانال شما دارم که نشان از این می دهد که هنوز نفسی می رود و می آید 🙂

        1. عصمت جان
          شما برای من خیلی عزیزی.
          خوشحالم که توی ویرگول کماکان ادامه میدید.
          من رو از نظرات پرمهر خودتون محروم نکنید.
          ارادت

  3. با سلام خدمت شاهین عزیز

    مدتی پیش به توصیه شما یک سایت راه اندازی کردم
    و بتدریج مطالبی را در آن می نویسم
    هم مطالب ادبی و هم تخصصی خودم

    چند قطعه داستان و شعر گونه هم که خودم نوشته ام را در آن گذاشتم
    چند روز قبل شخصی ایرانی از انگلستان به من ایمیل زد و از من پرسید
    نقد داستان هم انجام می دهم
    من هم پاسخ مثبت دادم
    و ایشان داستانی را که خودشان نوشته بودند برای من فرستادند

    من هم داستان را خواندم و چند توصیه در خصوص عناصر داستان نویسی
    و تحلیل خودم از داستان را نوشتم و برایشان فرستادم .
    بعد ایشان از من شماره تلفن گرفتند
    و روی واتساپ پیام فرستادند و زنگ زدند و ابراز محبت کردند .
    حالا قرار شده داستان های به زبان انگلیسی بنویسیم و با هم تحلیل کنیم
    و شبکه دوستی داستان نویسی درست کنیم .
    این را برای نمونه عرض کردم تا دوستان علاقمند به هنر نویسنده بودن ، مصداقی از توصیه شما را هم داشته باشند .
    دنیای امروز دارد دنیای ارتباطات اینترنتی می شود .

    مجددا از همه توصیه های دوستانه و حرفه ای تان قدردانی می کنم .
    شاد و پاینده باشی

    1. پرویز جان
      سایتت بسیار بسیار زیباست و من هر از گاهی بهت سر میزنم.
      خوشحالم که نوشتن تو رو به شیفتگان دیگر نوشتن وصل کرده.
      موفق و برقرار باشی دوست عزیزم.

  4. وقتی فرد درباره ی کاری که
    قراره انجام بده می نویسه
    انگیزش افزایش پیدا می کنه. و
    با جدیت و اراده محکم تری کار رو دنبال می کنه.

    من همیشه در مورد کار هایی که می خوام انجام بدم می نویسم.
    اینطوری همه چیز برام روشن میشه.
    اینکه هدفم دقیقا چیه و از چه راه هایی می تونم به خواستم برسم.
    مزایاو ضرر های اون کار و کلی
    دستاورد های دیگه ای که فقط با نوشتن حاصل می شن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *