– اکنون که نگاهی به خود میاندازم، میبینم با بسیاری از افراد مورد علاقهی زندگیام، از طریق نوشتههایشان آشنا شدهام؛ فارغ از حوزهی فعالیت و تخصصشان؛ از علم و فعالیتهای اقتصادی گرفته تا سینما و ادبیات. همواره، این قدرت قلم و نوشتهی آنها بوده که باعث ارتباط دائمی من با آنان شده؛ از «استاندال» و «آنتون چخوف» و «نسیم طالب» و «ست گادین» گرفته، تا «بهمن فرسی» و «سعید عقیقی» و «محمدرضا شعبانعلی».
– در دورهی نوجوانی، فریفتهی «کاریکاتور» بودم؛ اما میل عجیبی مرا به سمت روزنامهنگاری میکشاند.
در ۱7-۱6 سالگی، از فعالیت در نشریات دانشآموزی و برپاکردن وبلاگ «کلانترکارتون» که بگذریم، برای مجلات تخصصی کاریکاتور، تحلیل مینوشتم؛ و برای برخی از روزنامههای سراسری، مصاحبههایی مفصل با کارتونیستهای پیشکسوت انجام میدادم. پس از تجربهی «دبیر تحریریه»بودن نیز، سردبیر یکی دو ویژهنامه و مجلهی طنز بودم.
– بعدها شیفتهي فیلمسازی شدم و با «امیرشهاب رضویان» دورهی کارگردانی گذراندم؛ اما آنچه مرا جذب سینما میکرد، جذبهی «فیلمنامهنویسی» بود.
به مرور، تقریباً تمام کتابهای آموزش فیلمنامهنویسی را خواندم. در کارگاه «ناصر تقوایی» هم شرکت کردم و اصرار او در توجه به «خلاصهنویسی» و «خساست در به کار بردن کلمهها»، برای همیشه در یادم ماند؛ هر چند هنوز ناتوانم از عملکردن به آن.
تشویقهای «ناصر تقوایی» دلگرمم کرد و پس از آن، آشنایی با «سعید عقیقی» و شاگردی او، علاقهام به فیلمنامهنویسی را چندبرابر نمود.
آموختم «سینما» بسیار جدیتر از این نمایش مضحکی است که در حال حاضر برپاست. و آموختم «سینما» را باید از پایه آغاز کرد و یادگیری فرآیندی طولانی و پراهمیت در مسیر دستیابی به سینمای اصیل است.
– در ادامه فهمیدم برای نوشتن فیلمنامهای اصیل و رسیدن به نگاه شخصی خودم، باید «ادبیات» را جدی بگیرم؛ بنابراین، خواندن «داستان کوتاه» و «رمان» را آغاز کردم؛ گرچه در حال حاضر، از میزان مطالعهی داستانیام راضی نیستم.
– از فریباییِ نگارش رمان و داستان بلند نمیتوان به آسانی رهایی یافت. در کارگاه رمان «مهدی یزدانیخرم» اولین رمانم را نوشتم؛ اما بر خلاف اصرار دوستانم برای بازنویسی و انتشارش، آن را داخل کشو گذاشتم. فعلا حس میکنم باید خیلی بیش از اینها بخوانم و تجربه کنم؛ تا به جایی برسم که اثرم انتقال دهندهی روحیاتم باشد. البته به شخصه، قدری روحیهی کمالگرایی هم دارم و فرصتهای زیادی برای اقدام را به پای «تأمل» هدر می دهم!
– بعدها، مطالعاتم در حوزهی «مدیریت» و «کسب و کار» و «ادبیات غیرداستانی» بیشتر شد. اینجا هم شیفتهی «نویسندگان» و «ساختار نگارشی کتابها» شدم و از طریق آشنایی با افرادی چون «گلدول» و «پینک»، کنجکاویام برای نوشتن کتابهای «غیر داستانی» افزایش یافت.
-از طریق مرور پستهای وبلاگم، متوجه شدم بیش از هر موضوع دیگری، دربارهی «نوشتن» و «نویسندگی» نوشتهام؛ و در هر حوزهای، بخش «نویسندگی» برایم جذابتر و سرگرمکنندهتر از باقی مباحث آن حوزه بوده است.
نوشتن مهارتی است که هر میزان هزینهی مادی و معنوی صرف آموختنش میکنم، برایم لذتبخش است.
میتوانم بگویم طی چند سال اخیر، تمام کتابهایی که دربارهی نویسندگی به فارسی ترجمه شدهاند را خواندهام؛ از کتابهایی دربارهی «اصول و فنون داستاننویسی» گرفته، تا کتابهای خالهزنکی دربارهی «عادتها و زندگی نویسندگان»
– خب پس چرا موضوع اصلی وبلاگم چیزی نباشد که بیش از هر چیزی از انجامش لذت میبرم؟
– من با نوشتن خودم را روانکاوری میکنم. درست است که تاکنون کتابی منتشر نکردهام؛ اما هزاران صفحه یادداشت روزانه دارم و همین برای این که ادعا کنم «مجذوب فریبایی نوشتن هستم» کافی است.
برای اینکه خودمان را نویسنده بدانیم، لازم نیست دهها جلد کتاب منتشر کرده باشیم. همین که در خلوت خودمان، از فرآیند نوشتن لذت ببریم کافی است.
– برای من، هر شکلی از نوشتن جذاب است: از نوشتن «درددل» و «یادداشت روزانه» گرفته؛ تا «فیلمنامه» و «داستان» و «مقاله» و «تبلیغات» و «نامه» و …
– «فریدون مشیری» میگوید:
شرف دست همین بس که نوشتن با اوست
خوشترین مایهی دلبستگی من با اوست
زندگی ارزش نوشتهشدن را دارد. همانگونه که «شاملو» میگوید: «من با تو رویایم را در بیداری دنیال میگیرم»: من، با «نوشتن»، رویایم را در بیداری دنبال میگیرم.
– همیشه حتی وقتی که گمان میکردهام هیچ حرفی برای نوشتن و حسی برای آن ندارم، با رفتن به سراغ کاغذ و قلم غافلگیر شدهام؛ پنداری تمامی ایدهها در جوهر خودکار نهان بوده است.
– پس چرا درباره نوشتن ننویسم؟!
در حین «نوشتن» و «اندیشیدن به نوشتن»، گذر زمان را حس نمیکنم. پس این همان کاری است که باید بیشترین میزان زمان و انرژیام را صرف آن کنم.
من در هر شرایطی به نوشتن ادامه می دهم؛ حتی اگر هیچ توفیق بیرونییی در پیاش نباشد و هیچ مخاطبی نداشته باشم.
– از کشف رمز و رازهای تکنیکهای نگارشی و ساختاری نویسندگان شگفتزده می شوم. گاهی، بارها از روی مقالههای مورد علاقهام رونویسی میکنم و سطر به سطرشان را مرور میکنم.
– نویسندگی مهارتیست که شاخههایی از آن، فرصتهای شغلی سالهای آتی خواهند بود؛ از جمله نویسندگی در حوزهی بازاریابی محتوا و فضای آنلاین.
– «فقر مهارت نویسندگی»، در فضای رسانهای و آنلاین ایران به شدت حس می شود. در اغلب موارد، تقریباً هیچ یک از اصول و روشهای حرفهای نویسندگی به کار گرفته می شود. ما در راه اندازی کانال و سایت استادیم؛ اما در تأمین محتوای آن ماستها کیسه است! پس نیاز به رشد مهارت نویسندگی، برای فعالان هر حوزهای که اثر و محصولی مرتبط با نوشتار برای ارائه دارند، امری مطلقاً ضروری به نظر میرسد.
– بسیاری از مشاهیر و کتابهای مهم مدیریتی، نوشتن را به عنوان ابزار موثری برای تفکر و تحلیل، توصیه میکنند.
– پیشنهاد میکنم مقالهی فوقالعاده زیبا و کاربردی «محمدرضا شعبانعلی» را دربارهی نوشتن و حلمسئله بخوانید: «لطفاً طولانیتر حرف بزن!»
نوشتن خاطرات روزانه، یکی از عادتهای ثابت بسیاری از افراد خلاق جهان در حوزههای گوناگون، در سراسر تاریخ بوده است.
– شاید، تنها آن زمان که روی کاغذ مینویسیم، کمی از هیاهوی تکنولوژی و چندکارگی فاصله میگیریم و آرامشی برای «تفکر» و «خلوتکردن با خودمان» پیدا میکنیم.
– بارها افرادی را دیدهام که به رغم داشتن مدارک تحصیلی بالا، در نوشتن یک جملهی ساده و جاگذاری کلمات ناتوان بودهاند. «فرهنگ» با نوشتن حفظ میشود. «نوشتن»، برای حفظ «زبان» و «فرهنگ» الزامیست.
تعابیری مانند: «بحرفیم»، «بزنگ»، و فینگلیشبازی، زبان فارسی را به نفسنفس انداخته است.
– ما، در حد انشاهای مدرسه ماندهایم. تصور کردهایم فقط «داستاننویسها» و ژورنالیستها» نیاز به مهارتهای نویسندگی دارند.
– جای تألیف کتابهای غیرداستانی، که انواع بسیار مختلف و تنوع زیادی دارند و مهمترین بخش صنعت نشر در کشورهای پیشرفته محسوب میشوند، در کشور ما کجاست؟!
چند درصد از افراد سرشناس ما، یادداشتهای روزانه مینویسند؟ و چند نفر از چهرههای شناختهشدهی «اقتصاد» و «سیاست» و «هنر»، وبلاگنویسی میکنند؟
ما نقش پیشبرندهی وبلاگها در توسعهی فکری جامعه را فراموش کردهایم. فقط بلدیم عکس سلفی بگیریم و سالی یکبار، به مناسبت مرگ کسی، یادداشتی کوتاه در صفحهی آخر روزنامهها بنویسیم.
– هیچ لذتی مثل مرور یادداشتهای روزانهی افکار خام ما نیست؛ وقتی که خیلی عریان، نظارهگر حماقتها، رویاها، آرزوها، و پیشبینیهایمان در ماهها و سالهای گذشته هستیم.
– از این پس، سعی میکنم در این سایت، علاوه بر معرفی و نقل بخشهایی از کتابهایی که دربارهی نوشتن خواندهام، مطالب کاربردی و آموزشی تألیفی و ترجمههایی درباره نوشتن را منتشر کنم؛ و ضمن آن، مطالبی دربارهی «استراتژی محتوا» و «توسعهی وبلاگ» و «وبسایت» منتشر کنم.
بنابراین، حالا، این سایت موضوع اصلیاش را یافته است: «استراتژی محتوا و رشد مهارتهای نویسندگی»
پست هایی که تاکنون درباره «نوشتن» نوشته ام:
چخوف پلاستیکی!
ست گادین هر روز می نویسد
فواید خرچنگقورباغه نویسی!
اهمیت درست نویسی
خوشیِ نوشتن
چرا باید رسانه خودمان را راه اندازی کنیم؟
نوشتن قدرت میآورد
روشی برای رشد مهارت نویسندگی
گور پدر کمالگرایی!
از ترسِ اینکه جواب ندهی زنگ نمیزنم
میدانم که نمیدانم!
من همواره در حال یادگیری هستم
چرا وبلاگم را تبلیغ نمیکنم؟
روش من برای ریختن ترسم از کاغذ سفید
12 پاسخ
با سلام خدمت جناب کلانتری و دیگر دوستان خوشحال میشیم به پیج ما هم سر بزنید. راجع به نویسندگی و کسب درآمد از ایسنتگرام صحبت کردیم ، اینجا می تونین بخونینش
https://bit.ly/2PzEtwQ
سلام ممنونم از اطلاعاتی که در اختیار دیگران قرار میدین و تشویق میکنین به توسعه مهارت های فردی. بیشتر کتاب معرفی کنین ممنون میشم
سلام
حتماً زهرا جان
بزودی بخشی رو با عنوان معرفی کتاب در سایت راه اندازی میکنم.
سلام
من تاکنون وبلاگ و وبسایت های زیادی رو به خاطر نسپردم که دوباره بخوام به اونها سر بزنم.
اما دو سال است که بعد از اشنایی با وبلاگ شعبانعلی هیچ پستی رو از دست نمیدم. از طریق این وبلاگ بود که با شما اشنا شدم و بسیار خرسندم که میتونم از تجربیات کسی که شبیه خودم نوشتن رو دوست داره البته بسیار پر کار تر و مجرب تر از من استفاده کنم.
سلام مهدی جان
خوشحالم که دوستان خوبی مثل شما دارم که با هم علایق مشترکی داریم.
دوست دارم نوشته های شما رو بخونم.
سلام. روز بخیر
میشه چندتا از کتابهای خوبی که تو نوشتن بهتون کمک کرده رو به من هم معرفی کنید لطفا؟
سلام سمانه گرامی
در این پست به معرفی کتاب هایی درباره داستانی نویسی پرداخته ام:
چگونه نویسنده شویم؟
بزودی چند کتاب دیگر را هم معرفی میکنم.
سلام
سوالي كليشه اي…..
چطور بهتر و بهتر نمايشنامه و فيلمنامه بنويسيم؟
سلام شاهین عزیز
برای من فقط یک بار سر زدن به وبلاگ شما و فقط خواندن یکی از مطالب شما ( که امروز و در این لحظه اتفاق افتاد) کافی بود برای مراجعه همیشگی به وبلاگ شما. من از این به بعد شما و افکارتان را روزانه دنبال خواهم کرد. تلاش می کنم که شاهین کلانتری را بیشتر بشناسم. و از این بابت بسیار خوشحالم.
سلام امین عزیز
از لطف شما بی نهایت سپاسگذارم.
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.
من هم مثل شما مدتی است که با شاهین آشنا شدم و مرتب مطالب او رو دنبال میکنم.
برای او آرزوی سلامتی دارم.
زنده باشی فرزاد عزیز