روش کت و دکمه در نوشتن

قبلاً درباره‌ی ارتباط کت و دکمه نوشته بودم. (+) راستش یکی از برنامه‌های جدی من برای یادگیری، برنامه دوختن کت برای دکمه است؛ یعنی یک ایده ابتدایی، یک عبارت یا یک کلمه را که خوشم آمده برمی‌دارم و بر اساس آن یادداشت می‌نویسم. یک نمونه از فرم کت دوختن بر اساس دکمه را در ادامه برایتان نقل می‌کنم.

این یک دکمه است:

«با ولع کاویده…»

چگونه با آن کت بدوزم:

(اول با فهرستی از سؤال‌های متفاوت شروع می‌کنم.)

چه چیزی را با ولع کاویده؟ یک کتاب خاص را؟ یک مقاله را؟ یا افکار کسی که دوست دارد یا معلمش را؟ چه می‌شود که آدم یک چیز را با ولع می‌کاود؟

با ولع کاویدن، ویژگی اصلی یک هوش تربیت‌یافته است.

هر موضوعی را باید با ولع کاوید و دست به حفاری‌هایی در دل متون زد تا به نقدی منصفانه رسید.

امسال تصمیم گرفته‌ام ماهی یک بار رمان «شب یک شب دو» را بخوانم، هر بار خواندش، با یادداشت‌برداری و تأمل دو-سه روز بیشتر زمان نمی‌برد.

حالا معنی با ولع کاویدن یک متن را به‌خوبی می‌فهمم، قبلاً پنج شش باری این رمان را خوانده بودم، اما حالا که تصمیم گرفته‌ام آن را با ولع بکاوم انگار متن چیزهای بیشتری برای عرضه دارد.

فکر نمی‌کنم تا حالا کسی این رمان را بیست بار پشت سر هم خوانده باشد، ولی من تا آخر سال به این رکورد نائل می‌شوم! رکورد با ولع کاویدن داستان موردعلاقه‌ام.

چه چیزی باعث شده من این رمان را با ولع بکاوم: نثر هنرمندانه و جادویی‌اش، زبان تندوتیزش، فرم نوآورانه و بی‌نظیرش، یا عشق و تمنایی که در سراسر آن جاری است؟

چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام

4 پاسخ

  1. سلام شاهین جان
    این ایده چند بار خواندن یک کتاب آنهم پشت سرهم یا در فواصل زمانی
    خیلی خوب است!
    در ضمن کاری است که به نظر کمتر کسی آنرا می کند.
    زمانی می توان این کار را کرد که خطی فکر نکرد.

    خلاقیت و نوشتن و … همه دارای مدل غیر خطی هستند. ولی ما در مدرسه و دانشگاه همه با مدل خطی فکر می کنیم.
    مدل خطی خیلی ساده است. نیاز به تلاش کمتری دارد. برای تنبل ها خوب است.
    یکبار کتاب را بخوانی و همه چیز را سیر تا پیاز بفهمی. این ایده یعنی که مدل فهمیدن خطی است. و اگر درست می خواندی همه چیز را کامل می فهمیدی دیگر نیازی به چند بار خواندن ندارد. در حالیکه این توهم است!
    حتی ابن سینا با آن هوش و ذکاوت بعضی از کتابها را 40 بار خوانده بود و نفهمیده!
    این نوعی فروتنی است که کتابی را چند بار بخوانی! یعنی به خودت نبالی که کتاب را خواندم همه چیز را فهمیدم.

  2. به نظر من یه بار خوندن یک کتاب ، یه بار دیدن یه فیلم یا یه بار انجام دادن هرکاری شبیه اینه که سر سفره رنگارنگ وخفنی بشینی و تنها بهره ای که از اون می بری بو کشیدن باشه!!!

    فکر کن یه قورمه سبزی خوشمزه هم وسط سفره باشه و توفقطط به بوکشیدن اکتفا کنی😂

    کتاب رو باید حداقل سه بارخوند تا فهمید حرف حسابش چیه
    دفعه اول سریع وبدن تامل بخونش ، دفعه دوم حواستو بده به کلیاتی که دفعه قبل نفهمیدی و دفعه سوم رسما کتاب رو قورت بده
    یادداشت بردار ، هایلایت کن وخلاصه پوستشو بکن لعنتی رو 😂😂😂😂
    کلا درمورد هرمتنی اینجوریه
    اگر کتابی رو توی ده سالگی خوندی یه بار دیگه حالا بخونش و برداشت الانت رو با برداشت ده سالگیت مقایسه کن
    نتیجه حیرت انگیزه ! حیییییرت انگیییییز …

    انگشتم دارد خسته می‌شود گرچه هنوز سخن ناتمام است ای دوست …

  3. سلام شاهین جان…
    من شخصا یه سری مشکل توی خوندن کتاب ها دارم….
    این که میخوای یک کتاب رو بیست بار بخونی برای من جالب انگیزه… از طرفی اونقدر شناخت بهت پیدا کردم که بفهمم دنبال رکورد زنی نیستی… از یه طرف برام سواله چی توی کتاب ها میبینی که بارها میخونیشون…

    ازت یه درخواست دارم… در مورد تیتر زیر حالا به نوعی دیگه یه مطلب بنویسی… ازت ممنونم… فکر میکنم سوال خیلی از افراد کتاب خون هم باشه که بدونن هرکسی از جان کتاب چه میخواهد…
    “از جان یک کتاب چه چیزی باید خواست؟؟!! “

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *