دربارۀ دیالوگ‌نویسی | بهترین وسیلۀ عرضۀ زندگی به خواننده

در بخشی از مقالۀ «گفت‌وگو و زیرگفت‌وگو» می‌خوانیم:

یکی از بهترین رمان‌نویسان کنونیِ انگلیس، به نام هِنری گرین، متوجه شده است که مرکز ثقل رمان در حال جابه‌جا شدن است؛ به این معنی که «گفت‌وگو» هر روز مقام مهم‌تری در رمان کسب می‌کند. او می‌نویسد: «گفت‌وگو امروز بهترین وسیلۀ عرضۀ زندگی به خواننده است» و حتی پیش‌‌بینی می‌کند که گفت‌وگو ممکن است «تا مدت‌های مدید زیربنای اصلی رمان باقی بماند.
-از کتاب عصر بدگمانی نوشتۀ ناتالی ساروت، ترجمۀ اسماعیل سعادت، ص. 80 و 81

گفت‌وگونویسی نه‌تنها در ادبیات که در یادداشت‌نویسی روزانه هم می‌تواند به عنوان قالب اصلی به کار گرفته شود. یکسال و اندی پیش دربارۀ تاثیر گفت‌و‌گونویسی کلیپی ضبط کرده بودیم که اگر حوصله داشتید می‌توانید تماشا کنید:

 

از دوستان در گروه نویسندگی خلاق خواستم تا از تجربۀ خودشان در گفت‌وگونویسی بگویند؛ نظرات آن‌ها به تدریج به ادامۀ همین متن اضافه می‌کنم:

بنظر من همانطور که داستان خوب داستانی هست که نویسنده فقط به شرح داستان اکتفا کند و نتیجه گیری را به خواننده بسپارد، دیالوگ نویسی به این امر کمک شایانی میکند. بنظرم نویسنده میتواند بجای آنکه خصوصیات رفتاری و شخصیتی و حتی ظاهری شخصیت های داستانش را توضیح دهید، با ساختن دیالوگ هایی که بین شخصیت ها شکل میگیرد، این موارد را نشان دهد. درواقع تصمیم گیری و نتیجه گیری را به خود مخاطب میسپارد که شخصیت داستان را کشف کند و بفهمد. بنظرم دیالوگ نویسی نوعی احترام به شعور و هوش خواننده هست که یک نویسنده میتونه ارائه بدهد.
-مائده مولوی

گاهی یک دیالوگ مناسب بین دو تا از شخصیت های داستان، میتونه جانشین چندین سطر توضیح و توصیف ملال آور بشه.
-سمانه علی محمدی

گفت و گو نويسي در داستان بسيار مهم و البته بسيار سخت است كه نيازمند مطالعه زياد و تسلط كافي به موضوعي كه قرار است بيان شود دارد. هر چقدر هم توصيفات عالي باشند اگر گفتگوي شخصيتها پخته و شفاف و خوب نوشته نشده باشد از كشش داستان كم خواهد شد.
-مریم کشاورزیان

چندبار توی آزاد نویسی از گفت و گوی بین خودم نوشتم. اول اینکه چالش خلاقانه ای بود و حتا بعد از اتمام نوشته هم بهش فکر می کردم. دوم و جالبش این بود که با رد و بدل شدن حرف های بیشتر چیزهای بیشتر و تازه ای به ذهنم می آمد، موضوعاتی که قبل از آن به تعدادیش اصلن فکر هم نکرده بودم.
-حسن چنگیزی

مدتی پیش مشاور میرفتم و تلاش میکردم از رابطه آسیب دیده با همسرم برای روانشناسم توضیح دهم.
از اینکه چقدر به بن بست رسیده ام و هر حرفی بین ما به دعوا ختم می شود گفتم. ساعت ها حرف میزدم و گریه میکردم و از رنج و تنهایی عمیق ام برایش توضیح می دادم.
نتیجه این می شد که در آخر هر جلسه مشاورم تلاش میکرد من را برای ادامه زندگی متقاعد کند.
جلسه آخر دوصفحه از دیالوگی که در مکالمه ها بین من و همسرم شکل می گیرد را برایش نوشتم. دقیق و بدون هیچ سانسوری. با رعایت انصاف و خالی از اجحاف.
جمع بندی جلسات مشاوره به اینجا ختم شد: برای ادامه زندگی این دو زوج نیاز به بررسی بیشتری است…
-عاطفه یوسفی

دیالوگ نویسی از آن جهت که از زوایای پنهان درون خودم آگاهی پیدا کردم و پاسخ خیلی از رفتارها ی خودم را از خودم گرفتم خیلی شگفت انگیز بود. هر بار که گفتگوی خودم با خودم را آغاز کردم، رازهایی کشف کردم که جز به این طریق ممکن نبود. فکر میکنم دیالوگ نویسی بهترین راه برای فکر کردن فعالانه و هوشمندانه ترین راه برای بیان احوالات درونی خود یا شخصیت های داستانی هست. تجربه بی بدیل و بینظیر بود.
-منیره ملایی

گفت‌وگو در معنای ایده‌آلش به معنای «تفکر جمعی» و «هم‌فکری» است. تفکر چندسویه است. نزدیک کردن خرده‌خردها و دیدگاه‌های متفاوت است برای حل مسئله. بازی «بازی برد- برد» است و نه یک نبرد کلامی. آموختن متقابل است و نه دانای کل پنداشتن خود و نادان پنداشتن طرف گفت‌وگو. هم‌آموزی است و نه آموزگاری. ترمیم تفکر است و رسیدن به فهم مشترک.
«گفت‌وگو نویسی»، با چنین دیدی، تمرین و مشق گفت‌وگوست. نمایش قدرت دیالوگ است. ممارست در همه‌جانبه نگری است. محک‌خوردن یک تفکر است در صافیِ اندیشه‌های متفاوت. حتی نوشتن گفت‌وگوهای بی‌حاصل و جنگ‌های کلامی نیز نمایش و یادآوری قدرت تخریب گفت‌وگوی نادرست است و نشان دادن اهمیت یادگیری این مهارت اساسی زندگی.
-مرتضی عباسی

چند سال پیش، گفت‌وگو و نه گفت‌وگو نویسی، دغدغۀ من بود. کتاب‌هایی دربارۀ گفت‌وگو مطالعه می‌کردم و گاهی درباره‌اش می‌نوشتم و صحبت می‌کردم. گفت‌وگو نه از جایگاه آموزگار و دانای کل و و تلاش برای قانع کردن و اثبات حقانیت و برتری بلکه به معنای «همفکری و تفکر جمعی». به معنای «از مناظر گوناگون به مسئله‌ای نگریستن» و …
حالا با تجربۀ تمرین‌های خلاقانۀ شما در نوشتن دیالوگ، بهتر درک می‌کنم که گفت‌وگونویسی چقدر کمک می‌کند به درک بهتر مفهوم گفت‌وگو. چه با نشان دادن گفت‌وگوی سازنده و چه غیر سازنده. نشان دادن گفت‌وگوهای سازنده، قدرت گفت‌وگو را به نمایش می‌گذارد و نشان دادن گفت‌وگوهای غیرسازنده، قدرت تخریب نیاموختن آن را. (عبارت «گفت‌وگوی سازنده» تداعی‌کنندۀ گفت‌وگوهای دیپلماتیک است. مانند گفت‌وگوهای سازندۀ وین، شاید بهتر بود می‌گفتم، گفت‌وگوی مفید و غیرمفید، یا محرک و مخرب یا …)
به‌هرحال وقتی دربارۀ مسئله‌ای به نگارش گفت‌وگو می‌پردازیم، گویی از چند جهت، نوری بر آن می‌تابانیم و از زاویه‌ها و نگاه‌ها و دنیاهای دیگری به آن نظر می‌کنیم و به‌عبارت‌دیگر علاوه بر تمرین نویسندگی، تمرینی انجام می‌دهیم برای مهارت دریکی از اساسی‌ترین نیازهای زندگی به نام «گفت‌وگو»؛ و به‌تدریج در زندگی، شنوندۀ بهتری خواهیم شد و چندبعدی به مسائل نگاه و دریچۀ تفکر را برای افکار و نظرات متفاوت وسعت می‌بخشیم.
-مرتضی عباسی

گفت و گوی خوب باید روشن، باورکردنی و طبیعی باشد.
یکی از مهمترین راه حل‌ها برای گفت و گو نویسی اين است که خودمان را به جای شخصیت‌های داستان بذاريم و از طرف آنها صحبت کنیم.
بقول آقاي جمال ميرصادقي :
گفت و گوی کامل این است که سه خصوصیت را در خود به نمایش گذارد: خصوصیت جسمانی، روانی و اجتماعی.
-زینب فولادی

با دیالوگ نویسی بین من ومن دریچه های جدیدی در مبحث موردنظر گفتگو برایم باز شد وبه این ترتیب به ایده های جدید دست پیدا کردم ودربین این دیالوگ ها جواب خیلی از سوالهایی که لابلای ذهن شلوغم گیر کرده بود را پیداکردم. درکل نتیجه جالبی داشت.
-زهرا شهراد

انجام تمرین دیالوگ نویسی ، مثل سونامی جملات و ایده بود. هربار باپیشنهادتون تمرین جدیدی را شروع می کردم ، باخودم میگفتم ، بعید میدونم چیزی به ذهنم بیاد، ولی اولین جمله را که می نوشتم ، بقیه ی ماجرا آنقدر سریع و جالب پیش می رفت که در بعضی مواقع ( مثل مورد غول چراغ جادو) کلا غیر قابل کنترل شد و انگار واقعا من درمقابل شخصی بودم که حرفهایش از ذهن من نبود و با جملاتش خودم هم متعجب میشدم. و در لحظاتی هم آنچنان احساسات برمن غلبه می کرد که توان چرخاندن قلم را روی کاغذ نداشتم . جملات و تصاویر مانند فیلم زیر نویس از جلوی چشمانم عبور میکردند ، و تا به خودم بیام ، چیزی جز اشک نصیب من و کاغذ نمیشد.
-فریده فرد

 در همین رابطه بخوانید:

دیالوگ‌نویسی برای شناخت بهتر شخصیت‌ها

24 پاسخ

  1. هر وقت در سایت استاد یک لینک رابرای مطالعه یا آموزش انتخاب میکنم بعد از مدتی میبینم که صد تب باز کردم و غرق سایت شدم . اینقدر که موارد مهم و آموزشی و مفید در این سایت هست . این تمرین دیالوگ من با من را خیلی دوست دارم و از دل آن به خیلی چیزهای جالبی دست پیدا کردم .

    1. دقیقا.همیشه مدام روی لینک ها کلیک میکنم و همیشه هم نگرانم که چیزی رو ازدست نداده باشم.

  2. سلام و خدا قوت،من میخوام درباره ی اینکه نباید هر کتابی را بخوانیم و اینکه چرا باید زندگی نامه بخوانیم بنویسم.و یا درباره ی مردسالاری بودنِ جهان،مرسی از شما

  3. سلام و عرض ادب.
    امشب وبینار هشتم اردیبهشت را با توجه و تمرکز کامل گوش دادم. بسیار جذاب و بسیار آموزنده. همپای کلاس همه‌ی تمرین‌ها را انجام دادم و هر کدام فضای ذهنی متفاوتی را به ارمغان آورد. خواندن نمایشنامه برای من از کتاب «ملکه زیبایی لی‌نین» شروع شد اما با آنکه از خواندن نمایشنامه بسیار لذت می‌بردم، باز هم جاهایی در رمانم برای دیالوگ‌نوبسی گیر می‌کردم، حالا با تمرین‌های این جلسه خیلی بهتر می‌توانم پیش بروم. مهم اینکه من سعی داشتم از خودم دیالوگ‌ها را در دهان شخصیت‌ها بگذارم، ولی با بداهه‌نویسی دیالوگ‌ها به این نتیجه رسیدم که با شناختی که از شخصیت‌ها دارم باید اجازه بدهم خودشان حرف خودشان را در لحظه بزنند. حتی اگر من مـوافق حرف‌شان نباشم. تمرین نمایشنامه‌نویسی را هم حتماً جدی خواهم گرفت.
    همیشه برقرار و سلامت باشید استادجان

    1. زنده باد خانم سلیمی نازنین
      شما فوق‌العاده خوش‌ذوق هستید.
      براتون بهنرین‌ها رو آرزو می‌کنم.

  4. گفت‌وگو در معنای ایده‌آلش به معنای «تفکر جمعی» و «هم‌فکری» است. تفکر چندسویه است. نزدیک کردن خرده‌خردها و دیدگاه‌های متفاوت است برای حل مسئله. بازی «بازی برد- برد» است و نه یک نبرد کلامی. آموختن متقابل است و نه دانای کل پنداشتن خود و نادان پنداشتن طرف گفت‌وگو. هم‌آموزی است و نه آموزگاری. ترمیم تفکر است و رسیدن به فهم مشترک.
    «گفت‌وگو نویسی»، با چنین دیدی، تمرین و مشق گفت‌وگوست. نمایش قدرت دیالوگ است. ممارست در همه‌جانبه نگری است. محک‌خوردن یک تفکر است در صافیِ اندیشه‌های متفاوت. حتی نوشتن گفت‌وگوهای بی‌حاصل و جنگ‌های کلامی نیز نمایش و یادآوری قدرت تخریب گفت‌وگوی نادرست است و نشان دادن اهمیت یادگیری این مهارت اساسی زندگی.

  5. سلام استاد کلانتری عزیز
    انجام تمرین دیالوگ نویسی ، مثل سونامی جملات و ایده بود. هربار باپیشنهادتون تمرین جدیدی را شروع می کردم ، باخودم میگفتم ، بعید میدونم چیزی به ذهنم بیاد، ولی اولین جمله را که می نوشتم ، بقیه ی ماجرا آنقدر سریع و جالب پیش می رفت که در بعضی مواقع ( مثل مورد غول چراغ جادو) کلا غیر قابل کنترل شد و انگار واقعا من درمقابل شخصی بودم که حرفهایش از ذهن من نبود و با جملاتش خودم هم متعجب میشدم. و در لحظاتی هم آنچنان احساسات برمن غلبه می کرد که توان چرخاندن قلم را روی کاغذ نداشتم . جملات و تصاویر مانند فیلم زیر نویس از جلوی چشمانم عبور میکردند ، و تا به خودم بیام ، چیزی جز اشک نصیب من و کاغذ نمیشد.
    ممنون از اینکه مارا بااین دنیای زیبا آشنا کردید.🙏😊🌺

  6. سلام و ادب، و تشکر برای این موضوع شگفت‌انگیز. چند سال پیش، گفت‌وگو و نه گفت‌وگو نویسی، دغدغۀ من بود. کتاب‌هایی دربارۀ گفت‌وگو مطالعه می‌کردم و گاهی درباره‌اش می‌نوشتم و صحبت می‌کردم. گفت‌وگو نه از جایگاه آموزگار و دانای کل و و تلاش برای قانع کردن و اثبات حقانیت و برتری بلکه به معنای «همفکری و تفکر جمعی». به معنای «از مناظر گوناگون به مسئله‌ای نگریستن» و …
    حالا با تجربۀ تمرین‌های خلاقانۀ شما در نوشتن دیالوگ، بهتر درک می‌کنم که گفت‌وگونویسی چقدر کمک می‌کند به درک بهتر مفهوم گفت‌وگو. چه با نشان دادن گفت‌وگوی سازنده و چه غیر سازنده. نشان دادن گفت‌وگوهای سازنده، قدرت گفت‌وگو را به نمایش می‌گذارد و نشان دادن گفت‌وگوهای غیرسازنده، قدرت تخریب نیاموختن آن را. (عبارت «گفت‌وگوی سازنده» تداعی‌کنندۀ گفت‌وگوهای دیپلماتیک است. مانند گفت‌وگوهای سازندۀ وین، شاید بهتر بود می‌گفتم، گفت‌وگوی مفید و غیرمفید، یا محرک و مخرب یا …)
    به‌هرحال وقتی دربارۀ مسئله‌ای به نگارش گفت‌وگو می‌پردازیم، گویی از چند جهت، نوری بر آن می‌تابانیم و از زاویه‌ها و نگاه‌ها و دنیاهای دیگری به آن نظر می‌کنیم و به‌عبارت‌دیگر علاوه بر تمرین نویسندگی، تمرینی انجام می‌دهیم برای مهارت دریکی از اساسی‌ترین نیازهای زندگی به نام «گفت‌وگو»؛ و به‌تدریج در زندگی، شنوندۀ بهتری خواهیم شد و چندبعدی به مسائل نگاه و دریچۀ تفکر را برای افکار و نظرات متفاوت وسعت می‌بخشیم.

  7. استاد عزیز دیشب با آرامش کامل تمرین دیالوگ نویسی رو انجام دادم و فوق العاده شد حدود دو الی سه صفحه ریا نباشه خودش داستانکی شد.
    ممنون به خاطر آشناسازی با این تمرین. برای من فوق العاده بود

  8. سلام
    استاد من زمانی قلم به دست ندارم ده ها فکر و دیالوگ آیدای میاید در ذهن ام زمانی که کوشش میکنم بنویسم اصلا چیزی در ذهن ام نمیماند همه اش گوی فرار میکند !
    پس من چیکار کنم ؟

    1. سلام
      تمرین و مداومت.
      باید حوصله کنید و با سرسختی ادامه بدید.
      به تدریج اوضاع بهتر میشه.

  9. گفت و گوی خوب باید روشن، باورکردنی و طبیعی باشد.
    یکی از مهمترین راه حل‌ها برای گفت و گو نویسی اين است که خودمان را به جای شخصیت‌های داستان بذاريم و از طرف آنها صحبت کنیم.
    بقول آقاي جمال ميرصادقي :
    گفت و گوی کامل این است که سه خصوصیت را در خود به نمایش گذارد: خصوصیت جسمانی، روانی و اجتماعی.

  10. با سلام و عرض ادب
    با دیالوگ نویسی بین من ومن دریچه های جدیدی در مبحث موردنظر گفتگو برایم باز شد وبه این ترتیب به ایده های جدید دست پیدا کردم ودربین این دیالوگ ها جواب خیلی از سوالهایی که لابلای ذهن شلوغم گیر کرده بود را پیداکردم. درکل نتیجه جالبی داشت.

  11. دیالوگ نویسی از آن جهت که از زوایای پنهان درون خودم آگاهی پیدا کردم و پاسخ خیلی از رفتارها ی خودم را از خودم گرفتم خیلی شگفت انگیز بود. هر بار که گفتگوی خودم با خودم را آغاز کردم، رازهایی کشف کردم که جز به این طریق ممکن نبود. فکر میکنم دیالوگ نویسی بهترین راه برای فکر کردن فعالانه و هوشمندانه ترین راه برای بیان احوالات درونی خود یا شخصیت های داستانی هست. تجربه بی بدیل و بینظیر بود.

  12. مدتی پیش مشاور میرفتم و تلاش میکردم از رابطه آسیب دیده با همسرم برای روانشناسم توضیح دهم.

    از اینکه چقدر به بن بست رسیده ام و هر حرفی بین ما به دعوا ختم می شود گفتم. ساعت ها حرف میزدم و گریه میکردم و از رنج و تنهایی عمیق ام برایش توضیح می دادم.

    نتیجه این می شد که در آخر هر جلسه مشاورم تلاش میکرد من را برای ادامه زندگی متقاعد کند.

    جلسه آخر دوصفحه از دیالوگی که در مکالمه ها بین من و همسرم شکل می گیرد را برایش نوشتم. دقیق و بدون هیچ سانسوری. با رعایت انصاف و خالی از اجحاف.

    جمع بندی جلسات مشاوره به اینجا ختم شد: برای ادامه زندگی این دو زوج نیاز به بررسی بیشتری است…

  13. چندبار توی آزاد نویسی از گفت و گوی بین خودم نوشتم. اول اینکه چالش خلاقانه ای بود و حتا بعد از اتمام نوشته هم بهش فکر می کردم. دوم و جالبش این بود که با رد و بدل شدن حرف های بیشتر چیزهای بیشتر و تازه ای به ذهنم می آمد، موضوعاتی که قبل از آن به تعدادیش اصلن فکر هم نکرده بودم

  14. گفت و گو نويسي در داستان بسيار مهم و البته بسيار سخت است كه نيازمند مطالعه زياد و تسلط كافي به موضوعي كه قرار است بيان شود دارد. هر چقدر هم توصيفات عالي باشند اگر گفتگوي شخصيتها پخته و شفاف و خوب نوشته نشده باشد از كشش داستان كم خواهد شد.

  15. گاهی یک دیالوگ مناسب بین دو تا از شخصیت های داستان، میتونه جانشین چندین سطر توضیح و توصیف ملال آور بشه

  16. بنظر من همانطور که داستان خوب داستانی هست که نویسنده فقط به شرح داستان اکتفا کند و نتیجه گیری را به خواننده بسپارد، دیالوگ نویسی به این امر کمک شایانی میکند. بنظرم نویسنده میتواند بجای آنکه خصوصیات رفتاری و شخصیتی و حتی ظاهری شخصیت های داستانش را توضیح دهید، با ساختن دیالوگ هایی که بین شخصیت ها شکل میگیرد، این موارد را نشان دهد. درواقع تصمیم گیری و نتیجه گیری را به خود مخاطب میسپارد که شخصیت داستان را کشف کند و بفهمد. بنظرم دیالوگ نویسی نوعی احترام به شعور و هوش خواننده هست که یک نویسنده میتونه ارائه بدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *