ده فرمان: موبایلت را زمین بگذار!

پیش‌نوشت: خواندن مقاله‌های لیستی را دوست دارم. نوشتن در قالب ده فرمان همیشه رایج بوده است. و چندین کتاب هم با همین عنوان در حوزه‌های مثل تکنولوژی، مدیریت، نویسندگی و.. وجود دارد.

ده فرمان زیر را چند وقت پیش برای پسر‌دایی نوجوانم نوشتم.البته متن را برایش او نفرستادم چون فکر نمی‌کنم پند و موعظه روی کسی که همزمان چهار تا موبایل هوشمند و ده‌ها اکانت تلگرام و لاین و اینستاگرام دارد، تاثیر چندانی داشته باشد.

صد البته خودم را در حد موعظه کردن نمی‌دانم و قصد هدایت کسی را هم ندارم! نوشتن این متن برای بسیار سرگرم کننده بود.و دلم خواست با شما به اشتراک بگذارم.اگر بعضی از بندها قطعی و رادیکال شده،ببخشید!

 

1 اگر می‌خواهی رشد کنی و درمیان هم نسل‌هایت متمایز باشی، گوشی هوشمند را کنار بگذار.

(مغلطه نکن و کاری با گوشی من نداشته باش!)

2 خیلی سخت و جدی به عواقب تحصیل در دانشگاه فکر کن و ترجیحاً هرگز پایت را آنجا نگذار.

3  به جای گوشی اپل با کتاب هایت فخر بفروش. این نوع پز دادن بهتر از پز دادن با چیزهای ابلهانه است.

به نظرم کتاب خواندن به مرور تو را متواضع تر می‌کند.

4 دائماً به فکر گسترش قلمرو کارها و مهارت‌هایت نباش.سعی کن روی کاری که با انجامش گذر زمان را حس نمیکنی، تمرکز داشته باشی و ده هزار ساعت تمرین کنی تا استاد شوی (مقاله مالکوم گلدول را درباره تاثیر ده هزار ساعت تمرین بخوان)

5 بر خلاف توصیه اغلب افراد، اصلاً از سیاست دوری نکن. سگ زرد برادر شغال نیست!

البته سعی دور اخبار را خط بکشی.هر جایی که اخبار پخش می‌شد فرار کن.

6 یک تخته وایت برد بزن روی دیوار اتاقت. فهرستی از عادت‌های کوچک و مثبت را بنویس روی آن و هر روز در چند نوبت چک لیستت را مرور کن و تیک بزن.

7 اگر به هر دلیلی نتوانستی عمیقاً در لحظه‌ی حال زندگی کنی، لااقل در گذشته نمان. تمام توانت را بگذار برای ساختن آینده.

8  سعی کن تا جایی که می‌توانی دغدغه‌ی یادگیری را در اطرافیانت افزایش بدهی. مهارت‌های یک مربی حرفه‌ای را داشته باش.از هیچ کاری در جهت رشد اطرافیانت دریغ نکن.

9 در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی…

گلستان سعدی را فراموش نکن.هر شب حتی شده ده دقیقه سری به آن بزن.

10 همه موارد بالا وقتی امکان عملی شدن می‌یابد که تکلیفت را با فرمان شماره یک روشن کنی.

این حرف ها را هم رها کن که گوشی هوشمند جنبه های مثبت و منفی دارد و…

معمولاً پیروزی در ایجاد یک عادت مثبت به دیگر عرصه ها زندگی هم تسری می‌یابد. پس قدم به قدم حرکت کن.

9 پاسخ

  1. بسیار عالی و اندیشه برانگیز!
    لطفا در مورد شماره ی ۵ توضیح بدین .
    سپاس

    1. درود بر شما عزیز
      پیش حرف:
      کاش با یه اسم فارسی کامنت می‌ذاشتید تا من هم تصور بهتری دربارۀ شما پیدا می‌کردم، هم راحت‌تر شما رو خطاب می‌کردم.
      اصل حرف:
      یعنی اینکه سعی کنیم عمیق و خوب سیاست رو بشناسی. اینجا یه چیزایی گفتم: شهریار، لویاتان و چند چیز دیگر!

  2. ده فرمان طلاییِ (فرصت، ایده، زندگی)ساز
    هر کسی از هر جایی به این‌ها عمل بکنه حتی اگر جایگاهش زیر صفر هم باشه می‌تونه خودش رو بالا بکشه. فقط همین ده فرمان که البته فرماندار اصلی‌اش فرمان اول هست.

  3. در رابطه با فرمان شماره 2
    انتقادهای زیادی به دانشگاه های کشور وارد است که همه ی آن ها را میپذیریم
    اما هرچه فکر میکنم هیچ جایگزینی برای رابطه استاد شاگردی نمی یابم ، مطالعه صرف جایگزین این رابطه نمیشود
    و این که باید از یک جایی برای بهبود این اوضاع شروع کرد نظرتان را راجع به این بنویسید…..

    1. رابطۀ استاد و شاگردی الزاماً نباید توی دانشگاه اتفاق بیفته. و کلاً آموزش اثربخش خیلی پیچیده تر از این حرف هاست.
      فاطمه عزیز، ما در دوران وب هستیم.
      شکل یادگیری در کل دنیا تغییر کرده.

  4. شاهین جان عزیز،همیشه ازمطالبت لذت میبرم ونهتنها خواندنشان بلکه عمل به آنها نیزلذت بخش است.شاید بستگی به نوع لحنت یاموجزنوشتنت داشته باشد.به هرحال اگرتوانستی پاسخم رابده.درباره گوشی هوشمند که میگویی آن راترک کن هیچ حرف وبهانه ای ندارم.اما من تقریبا یک سال است که درگوشی ام تایپ میکنم وحتی منتظر فرصت خرید کتاب وامانت گرفتن کتاب نمیمانم،چراکه هرموع چنین کاری راکرده ام،احساس کرده ام بیش ترخواندنشان رابایکسری ادا واطوارها به تعویق انداخته ام وسعی میکنم تاایجاد ادت کتابخوانی ام،فعلا هرآنچه دستم می آید مطالعه کنم که معمولا هم الکترونیکی است.دلم میخواهد لب تاپ داشته باشم که به تعبیرخودت برای موفقیت دردنیای امروزکافی است ،اما درحال حاضربسیاری ازکارهایم راباگوشی ام انجام میدهم.البته سعی میکنم این عمل اجباری ام دست مایه سواستفاده نشود ومدت هاخودم رااسیرگشت وگذارهای بیخودنبینم،بااینحال خیلی اهلش نیستم.اما جه کنم که نیمی ازروزرادرگوش ام میگذرانم،میخوانم،مینویسم ومنتشرمیکنم.همه این کارها رابرای عمل گرایی انجام میدهم تاوابسته یکسری شرایط توهمی نباشم.سرعت کارم رابلامیبرد وبهانه هایم رامیخواباند.اگرغلط املایی داشتم ،مراببخش واگرتوانستی،پاسخم رابده.البته این رابگویم که حقیقتا درعمل تاثیرش راگذاشته است،بااینحال گاهی حماقت میکنم ودم به تله میدهم بااینحال چاره ای نیست.

  5. مورد ۴ قابل توجه بود
    بعد از هفته ها(اخیراً) زیرو رو کردن آنچه درحال گذران هستم و آنچه میخواهم برای خودم ایجاد کنم ،و بعد از گذراندن مشاوره ها…گذارندن بغض ها و گریه ها..
    دیشب بالاخره دست به چیزی زدم که زمان درش گم بود،برخلاف بقیه ی امور که زمان برش غالب ست؛ نقاشی کردم…

    پیشنهاد سعدی و بویژه شعر کلاسیک ایرانی جای خود داشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *