قسمتهای قبلی آموزش دستور زبان را اینجا بخوانید.
فعل
زمان و شخص
در گزاره کلمۀ اصلی «فعل» است. هر جملهای باید «فعل» داشته باشد. عبارتی که در آن «فعل» نباشد جمله نیست.
فعل کلمهای است که کاری یا حالتی را میرساند و معنی آن با زمان رابطه دارد.
زمان دارای سه مرحله است: گذشته، اکنون، آینده.
اکنون یا حال وقتی است که جمله را ادا میکنیم. گذشته یا ماضی مرحلهای است که پیش از ادای جمله بوده است. آینده یا مستقبل زمان بعد از گفتار است.
فعل علاوه بر زمان همیشه بر یکی از سه شخص «گوینده»، «شنونده»، و «دیگر کس» نیز دلالت دارد. در فعل «آمدم» هم مفهوم انجام دادن کاری هست که آمدن باشد، هم مفهوم زمان هست که اینجا «گذشته» است، و هم مفهوم کسی که این کار را انجام داده است، و او همان کسی است که این کلمه را میگوید.
در فعل «میروی» نیز همین سه مفهوم وجود داد. یکی مفهوم انجام دادن کار که «رفتن» است. دیگر مفهوم زمان که در اینجا «حال» است. سوم مفهوم کسی که کار رفتن را انجام میدهد، و او کسی است که گوینده با او سخن میگوید.
در فعل «خواهد گفت» هم سه مفهوم «گفتن» و «زمان آینده» و «کسی که از او گفتگو میشود» (یعنی نه گوینده است و نه شنونده) وجود دارد.
هر فعل سه مفهوم کار یا حالت و زمان و شخص را در بردارد.
کسی که سخن میگوید -در اصطلاح دستور زبان- اول شخص خوانده میشود.
کسی که با او سخن میگویند -در اصطلاح دستور زبان- دوم شخص خوانده میشود.
کسی که از او سخن میگویند -در اصطلاح دستور زبان- سوم شخص خوانده میشود.
منبع: دستور زبان فارسی، پرویز ناتل خانلری
3 پاسخ
بسیااار عالی
سپاسگزارم استاد گرامی
سلام شاهین جان شکل صحیح کلمه هایی مثل عمدتا قاعدتا مسلما که به الف تنوین دار ختم میشود به چه شکل درست تر است؟اگر قاعدتن مسلمن نوشته بشه غلط هست؟
اینطوری درستتر هم هست مهدی جان.
برای یکی از دوستان دلیلش رو نوشته بودم:
من هم قبلن کلماتی مثل «قبلاً» و «قطعاً» و «حتماً» و… رو به شکل رایج مینوشتم. اما مدتیه تصور میکنم که باید اینا رو فارسی بنویسم، چون این کلمات دیگه فارسی شدن، و من هم در حال فارسی نوشتنم، بنابراین این شکلی بهتره.
بذارید این نقل قول رو هم به کامنتم اضافه کنم:
محمد پروین گنابادی از صادق هدایت نقل میکنه:
«مرحوم هدایت معتقد بود به فرض که بخواهیم کلمههای تنویندار را به کار ببریم، برای این که به آنها رنگ فارسی ببخشیم باید آنها را همچنان که تلفظ میشوند بنویسیم تا این همه گرفتاریهای املایی از میان برود و برای مثال، ابداً را ابدن و واقعاً را واقعن و اتفاقاً را اتفاقن بنویسیم.»