گاه در آغازِ نوشتن جز وصفِ خودم راهِ دیگری نمییابم:
«ولو شدهام روی تختم و شونصد تا کتاب را ریختهام دور و برم و به هر یک نوکی میزنم و…»
آنقدر به جزئینگاری ادامه میدهم و میدهم و میدهم تا تنم از جا کنده شود، و جا از نو وصفیدن از نو.
این هم ورزشیست لابد.
😊 همین الانتان را همین پایین میتوانید توصیف کنید؟