دربارۀ بازخورد دادن به نوشتهها قبلا این مطلب را نوشته بودم. حس کردم نقل این مطلب به تکمیل مقالۀ قبلی کمک میکند:
یک نمایشنامهنویس تازهکار از من سؤال کرد که آیا نمایشنامۀ جدید او را خواندهام؟ من جواب دادم:
با اینکه همیشه درخواست شما را برای خواندن نمایشنامههایتان رد میکنم (همیشه چنین پیشنهادهایی را رد میکنم)، اما اجازه دهید به شما توصیه کنم که همان کاری را بکنید که من در پایان نمایشنامههایم میکنم. یک شب، دوستانم را دعوت میکنم و از آنها خواهش میکنم که نمایشنامه را بلند بخوانند. بعد از ان، سؤالات مبنایی را از آنها میپرسم، مثل:
1) آیا اتفاقی که افتاده باور کردید؟
2) اصلاً گیج یا کسل شدید؟
3) آیا داستان، شما را جذب کرد؟
با اینکه پاسخ این سؤالات ممکن است کمکی به شما نکند (مطمئنم که نمایشنامۀ «مرگ فروشنده» را خواندهاید. مثل این است که شخصی بگوید، نمیشد کاری کرد که ویلی و بیف باهم بهتر کنار بیایند؟)، ولی ببینید چه نتیجهای برایتان دارد؟ من از چنین شبهایی درسهای زیادی گرفتهام و نمایشنامههای من همیشه به علت همکاری دوستانم بهتر شدهاند.
منبع: اخبار سن پترزبورگ، ترجمۀ علی رفیعی سرشکی، نشر قطره
گوستاو فلوبر هم چنین عادتی داشته. او پس از اتمام نگارش رمان «مادام بوواری» از دوستانش دعوت میکند تا به خانهاش بیایند و در طول پنج شبانهروز کل رمان مادام بوواری را برای آنها میخواند، جالب اینکه با استقبال چندان گرمی هم مواجه نمیشود. یا شهریار مندنیپور تعریف میکند که نسخۀ اولیه رمان «دل دلدادگی» به طور کامل برای هوشنگ گلشیری خوانده و طبق نظر او متن را اصلاح کرده است.
شما دوست دارید چنین تجربهای داشته باشید؟
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
فکر میکنم داستانمون رو برای اهل قلم باید بخونیم.
وگرنه افراد عادی دور و برمون که دستی در نوشتن و داستان ندارند، شاید نتونن کمک شایانی به ما بکنند.
مثلا من خودم ایدهی داستانهام رو که برای بعضی از اطرافیان مطرح میکنم تا در تکمیل و یا تصحیح اون کمکم کنند، تقریبا هیچ نظر کمک کنندهای ندارند.
سپاس استاد خوشرو