انگشت‌نام

 

توی کارگاه نوشتآرامی یک کاری هم کردیم، اینطور که روی هر ده انگشتمان اسم گذاشتیم.

مثلن شست من شد همایون و هنوز هم به همان نام خطابش می‌کنم. اما انگشت اشاره‌ام چموش است و مدام اسم عوض می‌کند.

 

اما صبر کن، پیش از ادامه‌ی بحث، لااقل انگشتان دستِ غالبت را نامگذاری کن.

 

چطور بود؟

اگر چندگاهی حوصله کنی و با انگشت‌نام‌هایت دمساز شوی، می‌بینی با همین کار ساده می‌توان به انبوهی ایده‌ی نو رسید؛ تو گویی به تعداد انگشانت همدل و همفکر یافته‌یی.

 

و شاید با همین کار ساده دریابی که زبان چگونه با نامیدن چیزها به ذهن و زندگی‌ات شکل می‌دهد، و دردت از آن است درمان نیز هم.

به همسفران مدرسه نویسندگی بپیوندید:

پیشنهاد مطالعه:

2 پاسخ

  1. پنج انگشتم را به نام پنج فرزندم نامگذاری میکنم که با تمام کوتاه وبلندیشان مانند جان دوستشان دارم

  2. من ده تاشو نامگذاری کردم. و چون تازگی‌ها انگشت کوچیکه‌ی یکی از آشنایان، یه تیکه‌ش زیر دستگاه قطع شده، برای داشتن ده انگشت به تفصیل شکرگذاری کردم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *