- بین قطعاتی که در ادامه میخوانید ارتباط خاصی وجود ندارد.
- رابطۀ من و این وبلاگ هم ماجراییست. از هر طرف که میروم باز برمیگردم اینجا. چند وقت که کمتر به اینجا سر میزنم تعادلم از دست میرود؛ اما وقتی در اینجا مینویسم خوبم، گلهای گلم!
- همانقدر که چیزهای زیادی برای ناراحتی وجود دارد، چیزهای بسیاری هم برای خوشحالی موجود است. انتخاب با ماست.
- اگر برای یک مخاطب مشخص بنویسی، خوب مینویسی. در اغلب مواقع این مخاطب فردی خیالی است که خودت ساختهای، اما شخصیت برساختۀ تو میانگینی از جامعۀ مخاطبان توست.
- فکر و ایدۀ خوب ابداً کافی نیست، فقط و فقط و فقط عملگرایی است که منجر به نتیجه و دستاورد میشود.
- در یک دستهبندی دمدستی میتوان آدمها را به دوگروه تقسیم کرد: کارمندها و کارآفرینها. کارمندها در انتظار تعریف کار از سوی دیگرانند، کارآفرینها کارآفرینند! کارمند بودن همیشه راحتتر و بیدردسرتر است، اما مزایای مادی و معنوی کارآفرینی میتواند بیشتر باشد، و البته دردسرهایش. این نکته مهم را هم باید در نظر داشت: بسیارانی کارمندند، اما روحیۀ کارآفرینی دارند. این گروه از افراد آنقدر پویا و مولد هستند که از کارمندی پلهای محکم برای ورود به دنیای کارآفرینی میسازند. نکتهای دیگر: منظورم از کارآفرینی راهاندازی شرکتهای بزرگ و سازمانهای عریض و طویل نیست؛ راهاندازی یک کسبوکار انفرادی کوچک هم میتواند نوع اعلایی از کارآفرینی باشد.
- دلم میخواهد عنوانی که زیر اسمم میآید این باشد: «متخصص تغذیه ذهن» این عنوان به من کمک میکند تا در مسیر ارتقای تخصصم بیشتر بکوشم. متخصص تغذیۀ جسم بسیار است، اما بهزعم من رژیم ذهنی هم به متخصص نیاز دارد. متخصص تغذیۀ ذهن -بسته به حوزهای که به آن اشراف دارد- باید وضعیت افراد را بسنجد و با توجه به نیاز آنها پیشنهادهایی را ارائه کند. من که مدرس و محتواگرم، عملاً کارم چیزی جز این نیست. خوراک مناسب و مفید را پیشنهاد میدهم و میکوشم آنچه تجویز میکنم با ذوق و ذائقۀ افراد سازگار باشد. در همین رابطه میتوانید این ویدیو را هم ببینید: خوراک ذهن
- این لینک هم برای کسانی که دربارۀ کلاس پرسیده بودند: کلاس نویسندگی
13 پاسخ
متخصص تغذیه ذهن…
بسیار جذاب و همه فن حریف بود این جمله که ادم در کل میخکوب این سه کلمه شد و رها کرد خودش رو و امیدوارم همه بتونن یه روزی به جادوی نوشتن و قلم زدن در راستای خوب کردن حال دلها تلاش کنن
زنده باد فرامرز عزیز و ارجمند
درود بر استاد عزیز
خیلی لذت بردم از این مطلب، همیشه ما درگیر اضافه وزن ورژیم و متخصص تغذیه بودیم ولیابن دیگر نبوغ شمارا میرساند . تخصص در زمینه تغذیه ذهن واقعا بشر نیاز مند چنین برنامه ای هست مرحبا کیفور شدم راستی من اخیرا به کاریکاتورهم علاقه مند شدم چون دیدم شما از کاریکاتور شروع کردید وموفق شدید منم گفتم امتحان کنم مثل جریان ارتباط قهوه با نویسند
ی حالا اگر گذرتون به اینستا گرام افتاد سری به کوچه بغلی بزنید یکی از پستهام کاریکاتور کشیدم جدا نظرتون را بگین . بچه ها میگفتن شبیه آن عروس هایی که زمان کودکی وقتی ازت میخواستیم نقاشی کنی شده ؟ راست میگن ؟ من گفتم بی شعورها شما درکی از هنر و کاریکاتور ندارید !!!
زنده باد باشید.
چه جالب. خیلی مشتاقم ببینم چه کردید.
من هم از هر طرف می روم باز برمیگردم اینجا.
ممنون از نوشته ها و پادکست هاتان
زنده باشی فائزه نازنین.
سپاس از مهر و توجهت.
سلام بر جناب شاهین خان عزیز و دوس داشتنی
متخصص و کارشناس محترم تغذیه ذهن
به معنی کامل کلمه ازت ” ممنونم ”
نوشته هایت هر کدام مثل فانوس دریایی در اقیانوس متلاطم ذهن
نشانه ایست برای رفتن و دوباره رفتن
از اوایل مهر ماه 1397 که برای اولین بار با سایت محترم شاهین کلانتری آشنا شدم تا امروز که 29 بهمن ماه 1399 است هر روز و در هر روز چند رکعت دعایت می کنم
بخدا راست می گویم
آنقدر با نوشته هایت و گفته هایت در مسیرهای سفر درونی
راه های خوب پیدا کردم که به معنی واقی کیف کردم و می کنم
روزانه نویسی هایی که اینقدر تاکید می کنی واقعا عالی و کارساز هست
و جمله ” نوشته در طول نوشتن شکل می گیرد ”
و بسیاری از توصیه هایی که داری
هرکدام ارزش فوق العاده ای دارند
برای وجود مبارکت آرزوی صحت و سلامتی دارم
و ارادتمندم
سلام پرویز جان
چقدر دلم برای خوندن کامنتهای تازۀ شما تنگ شده بود.
همیشه به من محبت دارید.
از وقتی شما پا به این خونه گذاشتید نوشتن برام جذابتر شده، چون سعادت این رو دارم که عزیزی چون شما نوشتهها رو با نهایت مهر و دوستی میخونه.
سلام این ویدئو عالی بود. وقتی ساعت ۴:۳۰ صبح بیدار شدم،اولین چیزی که به ذهنم رسید جرو بحث شب قبل بر سر مرخصی بیموقع و همزمان چند تا از همکارانم بود.فکر کارهای مختلفی که باید تنهایی انجام میدادم،از درخواست بلندتر کردن سیم تلفن و ارسال درخواست اقلام ته کشیده آزمایشگاه از طریق سایت لجدرآر همیشه هنگ دانشگاه تا گرفتن نمونه PCR از حداقل چهل بیمار مشکوک به کرونا مثل آن استانهای گیر افتاده در گردباد در سرم میچرخیدند. طبق عادت تصمیم به خواندن کردم. اما از بخت بد ورودی خوبی رو آن زمان انتخاب نکردم. کتاب در باب دوستی از میشل دو مونتین، و از آن بدتر جستار در باب فن گفتگو که جدا از نثر قدیمی و سخت آن مبحث چگونگی شرکت در مشاجرات لفظی و مناظرات علمی چند صد سال پیش که خود آتشی بود بر افکار خشک و درهمو برهم من، تا جرقه حرص خوردن مجدد و پناه بردن به خواب را بزند. اما از آنجا که دیگر خواب از سرم پریده بود تصمیم گرفتم چند دقیقه مراقبه کنم. هر چند افکار مزاحم آن جا هم مثل مگس دور سرم میچرخیدند اما همان چند دقیقه باعث شد سرم کمی سبک شده دوباره هوس از جا کندن و خواندن بکنم. بهرحال سراغ سایت شما اومدم تا مطلبی مناسب حال خودم پیدا کنم که رسیدم به ویدئوی خوراک ذهن. نتیجه این شد که آن همه فکر مزخرف را از سرم دور ریختن و یک داستان برای کلاس صد داستانم البته خیلی ابتدایی نوشتم.
خوراک ذهنم را سر سبکی از پیج شما برداشتم. عجیب خوشمزه و مقوی بود. البته در کنارش از خرما هم بعنوان مزه استفاده کردم. باری حالا یا کار خرما بود با اون ویدئو با هردو که این آخری درستتر و منصفانه تر است خواستم ازتون تشکر کنم. امروز هم میگذرد با کرونا و تمام نواقص و کموکسریهای حرصدرآر ما در محیط کار. امیدوارم طول عمر این شارژ ذهنی تا پایان وقت اداری امروز باشه تا همهچیز ختم به خیر بشه.
چه گزارش قشنگ و خوبی نوشتید معصومه عزیز. لذت بردم. از نوع یادداشتها توی وبلاگتون بهم بنویسید.
متخصص تغذیه ذهن. چقد قشنگ شاهین جان. من هم به عنوان یک پزشک آینده معتقدم برطرف کردن درد های روحی و ذهنی ادم ها مقدم بر دردهای جسمی اونهاست. خوراک ذهن ما سازنده شخصیت ما، درآمد ما، کیفیت روابط ما و در واقع کل زندگی ماست. برای ذهن ما انجیر خیس خورده تجویز کن.
زنده باد علی نازنین
تغذیه ذهن!
چه جالب
راجب ایده ی عالی و نبود عملگرایی تا حدودی موافقم
چونکه بعضی از وقت ها یکسری از مراحل کار در ذهن ما می گذرد و ما آن را به عمل در نمی آوریم.