دسته‌بندی: کلمه

شب‌باز

اما این اتفاقی است که نام داستان‌های محبوبم به شب آمیخته: «شب هول»، «شب یک شب دو»، «سفر شب»، «شب طولانی تیزدندان»، «شب ملخ»، «شب

ادامه »

رزمیدن با کلمات

واژه‌ها همیشه حاضر به یراقند و روزها را می‌توان با آن‌ها ساخت،‌ همواره.  می‌روم سراغ متنی خاص، متنی که در آن امیدی به یافتن واژه‌یی

ادامه »

ول‌نوشته‌ها

ولگردی با واژه‌ها اینطور‌ی‌ست که دست یک کلمه را بگیری و بیفتی توی کوچه‌ی کاغذ، ولی تا یک واژه‌‌ی دیگر به چشمت خورد، این یکی

ادامه »

کلمه که داری

هر چه نداری کلمه‌اش را داری.  آنچه نداری واژه‌اش را که داری. چیزهایی هستند که آن‌ها را نداری، اما کلماتشان را داری. خودش را نداری،

ادامه »

وجدآفرینی با زبان

چشمم به واژه‌نامه افتاد.  پنداشتم دل کلمات ترکیده لای صفحات. گفتم هر روز دستِ یک واژه را بگیرم و ببرم به جمله‌یی نادیده، به جمله‌یی

ادامه »

ژرفابخش

نویسنده به واژه‌ها ژرفا می‌بخشد. تو می‌نویسی تا بگویی، آی آدم‌ها، که گوشی به دست نشسته و شاد و خندانید، من این کلمه را جور

ادامه »

از کجا آورده‌ام

دوست نیکی در جلسه‌ی امروز دوره‌ی آنلاین نویسندگی خلاق،‌لب به تحسین شعار مدرسه‌ی نویسندگی (الهام‌گاه شیفتگان نوشتن) گشود و گفتم «الهام‌گاه» را از نوشته‌های قدیمیِ

ادامه »

واژه‌خواه

پیش‌تر این‌‌گونه نبودم، اما حالا کم‌تر چیزی به‌اندازه‌ی یافتن واژه‌یی تازه خرسندم می‌کند.  عصری که به کتابفروشی سر زدم، چندان امیدی به یافتن کتاب تازه

ادامه »

کلمات مرا صید می‌کنند

وقتی ته می‌کشید، تنها استعاره می‌‌توانست ذهنش را گرم نوشتن کند و از هراس و آسیمه‌گیِ کمبود ایده برهاندش.  سطری از شعری افتاده بود سر

ادامه »

فقط نگاه می‌کنم

در یادداشت‌گاهِ گوشی فهرستی دارم از هزارها واژه که از این‌سو و آن‌سو گرد آورده‌ام.  هر هنگام که بتوانم می‌نشینم و تنها به این کلمات

ادامه »