واژهها همیشه حاضر به یراقند و روزها را میتوان با آنها ساخت، همواره. میروم سراغ متنی خاص، متنی که در آن امیدی به یافتن واژهیی
ولگردی با واژهها اینطوریست که دست یک کلمه را بگیری و بیفتی توی کوچهی کاغذ، ولی تا یک واژهی دیگر به چشمت خورد، این یکی
هر چه نداری کلمهاش را داری. آنچه نداری واژهاش را که داری. چیزهایی هستند که آنها را نداری، اما کلماتشان را داری. خودش را نداری،
چشمم به واژهنامه افتاد. پنداشتم دل کلمات ترکیده لای صفحات. گفتم هر روز دستِ یک واژه را بگیرم و ببرم به جملهیی نادیده، به جملهیی
دوست نیکی در جلسهی امروز دورهی آنلاین نویسندگی خلاق،لب به تحسین شعار مدرسهی نویسندگی (الهامگاه شیفتگان نوشتن) گشود و گفتم «الهامگاه» را از نوشتههای قدیمیِ
وقتی ته میکشید، تنها استعاره میتوانست ذهنش را گرم نوشتن کند و از هراس و آسیمهگیِ کمبود ایده برهاندش. سطری از شعری افتاده بود سر
در یادداشتگاهِ گوشی فهرستی دارم از هزارها واژه که از اینسو و آنسو گرد آوردهام. هر هنگام که بتوانم مینشینم و تنها به این کلمات
© ۱۳۹۴-۱۴۰۴ | این وبسایت برای شاهین کلانتری است. | طراحی و پشتیبانی: دانیال مرادی، سعید قائدی
© ۱۳۹۴-۱۴۰۴ | این وبسایت برای شاهین کلانتری است.
طراحی و پشتیبانی: دانیال مرادی، سعید قائدی