آیا ثروتمند شدن راحت است؟
اگر واژهها ثروتند، پس چه بهتر که برای اندوختن آنها بکوشیم و در خرج کردن هم اقتصاد کلام را رعایت کنیم.
با ثروت پنداشتن واژهها، آیا میتوانیم به بخشیدن واژهها فکر کنیم؟
اما چگونه میتوانیم واژهها را ببخشیم؟
اگر واژهها ثروتند، پس چه بهتر که برای اندوختن آنها بکوشیم و در خرج کردن هم اقتصاد کلام را رعایت کنیم.
با ثروت پنداشتن واژهها، آیا میتوانیم به بخشیدن واژهها فکر کنیم؟
اما چگونه میتوانیم واژهها را ببخشیم؟
حین مطالعه متوجه شدم که از واژهها بیشتر لذت میبرم؛ و قدرت تمرکزم نسبت به همین یکی دو سال پیش ده برابر شده…
فکر کردن به کلمات و حساس بودن روی کلماتی که انتخاب میکنیم و به کار میبریم، هم تصویر ما را در ذهن دیگران بهبود میبخشد و هم کمک میکند دقیقتر فکر کنیم. همچنین وسواس روی کلمات باعث میشود اظهارنظرها و موضعگیریهای ما کندتر و حسابشدهتر شود و درنهایت دیگران ارزیابی بهتری از ما داشته باشند…
جملات قصار زیادی با این مضمون گفتهشده که یک تصویر خوب از هزار کلمه ارزشمندتر است…
دقیقاً نمیدانم از کی، ولی از نقطهای به بعد حس کردم اگر قصد زنده ماندن و ادامۀ زندگی را دارم باید نسبتم با واژهها را به شکل جدی بازبینی کنم…
دوست دارم جواب شما دوستان عزیزم را در پاسخ به سوال زیر بدانم…
الان چند روزی است که «سبکبارن ساحلها» مثل خورده افتاده به جانم و رهایم نمیکند…
کلمات میتوانند تخریبکننده یا شفادهنده و سازنده باشند…
بل گفته بعد از هیتلر بسیار از واژهها معنی اصیل و شریف خودشان را از دست دادند، کلماتی مثل آزادی و عدالت لوث شدند و دیگر تداعیهای قبلی را نداشتند…
خوب حرف زدن نیازی به کلاس فن بیان ندارد؛ گیرم کلاس فن بیان هم رفتی وقتی کلمهای نداری چه فایده. انگار بروی گرانترین قاشق و چنگال ممکن را بخری اما هیچ اقدامی برای تهیه غذا نکنی و توقع سیر شدن هم داشته باشی…