مزایای زیر سؤال بردن

تجربه‌نگاری جلسۀ چهاردهم سمپوزیوم توسعه فردی:

  • اولین موضوع این جلسه دربارۀ‌ زیر سوال بردن افکار مزاحم و منفی بود.
  • واژه‌یاب برای «زیر سوال بردن» این تعریف ساده و مفید را ارائه می‌دهد: «کاویدن درون خود. تلاش برای شناسایی افکار و عواطف و احساسات خود از طریق زیر سؤال بردن آنها و سعی در یافتن دلیل منطقی برای آنها.»
  • از این به بعد در شبانه‌روز به چیزهایی که در ذهنمان می‌چرخد نقادانه‌تر نگاه می‌کنیم. برای انجام این کار باید مدام سوال طرح کنیم: چرا به خاطر این موضوع نگران هستم؟ آیا این نگرانی کمکی به من می‌کند؟ بهتر نیست کار دیگری انجام بدهم؟
  • این روش کمک می‌کند پس از مدتی کنترل بیشتری روی افکارمان بیابیم.
  • با این کار به یک‌باره نمی‌توانیم تمام نگرانی‌ها و استرس‌ها را نابود کنیم، اما می‌توانیم در مسیر کمرنگ‌کردن آن‌ها حرکت کنیم. این دستاورد کمی نیست. دنبال فرمولی جادویی نباشیم که در کسری از ثانیه تمام مشکلات را رفع و رجوع کند.
  • پس، از بام تا شام، افکار و احساسات منفی خودمان را «زیر سؤال» ببریم.
  • دومین موضوع جلسۀ چهاردهم سمپوزیوم توسعه فردی نوشتن لیست اهداف و مرور دائمی آن بود.
  • قرار شد اهداف میان‌مدت و بلندمدت خودمان را روی کاغذ بیاوریم و این فهرست را هر روز صبح و شب بخوانیم.
  • ممکن است خیال کنیم این کار اضافه و کم‌اثر است. اما به یک هفته امتحان کردن می‌‌ارزد.
  • وقتی به طور مداوم اهداف خودمان را مرور می‌کنیم با حساسیت بیشتر جلوی هدررفت وقت و انرژی خودمان را می‌گیریم. به این نکته بیشتر فکر کنید.

نقل‌قول‌:

اگر کاری می‌تواند
حتی اندکی (بسیار ناچیز)
از تأثیر منفی چیزی بکاهد
شایستۀ توجه و جدی‌گرفتن است.

تمرین:

نوشتن اهداف و مرور مداوم آن‌ها چه حسی به شما می‌دهد؟

10 پاسخ

  1. سلام و تشکر از سایت خوبتون
    به نظرم هدف گذاری از واجبات زندگی محسوب می شه انسان،بدن،طبیعت همه هدفمند هستند اما بعد از نوشتن اهداف و مرور دایمی اونها باید دست به عمل بزنیم،حداقل اون هدف رو یک گام رو به جلو ببریم وگرنه عادت میکنیم به خیال پردازی و درجا زدن به قول سعدی شیرین سخن دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

  2. نوشتن یک سری از افکار سرزنش آمیز به من کمک کرده که آن ها را کنترل کنم.
    همه‌ی ما باید درمورد زیر سوال بردن افکار منفی بیشتر و بیشتر صحبت کنیم و مطلب بنویسیم.

  3. سلام.
    نوشتن اهداف ومرور آنها،حس دوست داشتن خود،ارزشمندتر بودن نسبت به قبل،حس احترام بیشتری دیدن،کم شدن دغدغه واسترس ودرجایگاه پله های پیشرفت قدم برداشتن که باعث دورشدن افراد منفی وازدواج افراد مثبت شدن و…که همه اینها درتجسم اهداف واردات قوی شده وانگیزه ایجادمیکنه وچقدر عالی میشه درکنارش شریک موفقیتی قدرتمند و هرروز کنارمون داشته باشیم پاسخها دریافت وسوالات کم،انگیزه وافر،اقدام عملی قوی ایجادمیشه

  4. هر زمان که اهدافم در سرم میچرخد هم خوشحال میشوم از اینکه برای زیستن بهانه ای است وهم غم ته دلم را میلرزاند که وای چقدر از تمام کارهایی که باید انجام بدهم عقب افتاده ام .ویک مسئله ای باعث شده احساس بی تکلیفی نکنم همین اهدافم است .حتی وقتی در جمعی نشستم فکرم در گیر همان است که باید در مسیرم متوقف نشوم

  5. سلام وقت بخیر
    نوشتن و مرور اهداف برای من مانند یک قیچی دولبه است . حدود ۳۰ سال است که هی مینویسم و هی خط می‌زنم زمانی که هدفی برایم محقق می‌شود خوشحال می‌شوم و انرژی میگیرم و دوباره حرکت می‌کنم وگاهی هم ناراحت می‌شوم چون فکر می‌کردم با رسیدن به این هدف به دنیای جدیدی می‌رسم ولی اینطور نشد واین‌ها فقط توهمات ذهنم بوده.
    زمانی هم که به اهدافم نمیرسم کمی ناامید و سرخورده می‌شوم و به زمان و زمین بدوبیراه می‌گویم. همه را مقصر می‌دانم البته که می‌دانم کارم اشتباه است.
    ولی هیچکدام این‌ها باعث نشده که از نوشتن و مرور اهدافم دست بکشم. من تا سن صدسالگی اهدافم را نوشنه ام و تلاش میکنم به آن ها جامه عمل بپوشانم. بقیه را بعداز صدسالگی خواهم نوشت 🤣 اول هرسال که سالنامه جدید را میخرم اهداف ماهیانه همان سال را یادداشت میکنم و پس از رسیدن به آن‌ها کنارشان یک تیک میزنم. اول هرماه و هفته و روز هم طبق اهدافم حرکت میکنم.
    به هرحال با خواندن و مرور کردن اهدافم هم حس قدرت، ضعف، امید، ناامیدی، یقین ، پیشرفت، کمالگرایی و…. را تجربه میکنم. بعداز جلسه ۱۴ سمپوزیوم دوباره اهدافم را بازیابی کردم واین دفعه اهداف بزرگتری راهم به آن اضافه کردم و امزدوارم به همه آن‌ها دست پیداکنم. ممنون از کلاس خیلی خوبتون. شما بهترین استاد در زندگی من بوده اید.

  6. نوشتن اهداف ومرور آن چه حسی به شما می دهد?
    در ضمیر ناخودآگاه ما کد گذاری وبرنامه ریزی می گردد وتبدیل به باور در ما میشود. باور تبدیل به تکرار آن وهرچیزی که تکرار شود به صورت عادت در ما خودش را نشان می دهد *وبا نوشتن آن یک بار دیگر این اتفاق صورت می پذیرد * بنویس تا اتفاق بی افتد.* مرحله سوم می رود به سوی عملکرد چون درخواست را ارسال نمودی وبازخورد درخواست بدون شک منعکس می گردد. این در صورتی امکان پذیر است که مدارورادار ذهنیت از سوژه مورد نظر خارج نگردد.نوشتن ومرور اهدف به ما قدرت حرکت می بخشد درست مثل فانوس دریایی جهت ها را به ما نشان می دهد که در موقعیت مناسبی پیش برویم در واقع راهبر ما در قافله زندگی به شمار می رود.هدفهایی که تیک خوردن چه کوچک وچه بزرگ هدف دیگری را جایگزین نماییم واین چرخه تا اخرین نفس ما ادامه خواهد داشت زیرا بدون هدف داشتن مساوی است با زندگی نباتی انتخاب با خود مااست که هدفمند باشیم یا بدون آن ؟! یا اینکه به دنبال راهکار بدون کسب آگاهی ویا دنبال بهانه و مقصر ویاکه به سندرم از این شاخه به ان شاخه پریدن دچار هستیم?! . در آفرینش همه بشر قدرت خلق وجود دارد واین جوری نیست که ما فقط نظاره گر موفقیت دیگران باشیم وخود را موجودی ناقص وجدای از ادمهای موفق بدانیم هدف را باید با قوه تخیل وذهن تصویر سازی کنی وبا توانمندیهایی که بیشتر در ترسهایت نهفته هستن هندل سازی کنی تا پره های آن بچرخد. زمانیکه هدف دار باشیم اتوماتیک وار پره های چرخ زندگی ما همسو با هم حرکت می کنند ومااز روال نرمالی برخوردار می سازند با هدف باشیم چون که ما بی هدف به وجود نیامدیم وبرای آن چیزی که خلق شدیم کشف کنیم واین رساله را شکوفا سازیم

  7. مجادله؛
    -اين احمقانست! اون بيخودي داره اصرار مي كنه!
    -مطمئني؟
    -اره! اره! نگاش كن! چه گدا گونه خاستار عشقه!
    -خب اين چيش تورو اذيت مي كنه؟
    -اوم، اينكه اينقد پست به عشق نگاه مي كنه!
    -چه حسي داري وقتي به اين فكر مي كني؟
    -نفرت. ازش بدم مياد. دوس ندارم ببينمش.
    -اينكه اون گداي عشق باشه چيش تورو اذيت مي كنه؟
    -اينكه اون سطح از عشق بي اثر رو از من خواستاره! اينكه ارزشم رو اينقد پايين مياره! خشمگين مي شم!
    -اگه اين موضوع، هيچ ربطي به ارزش تو نداشته باشه و فقط بسته به نياز اون باشه چي؟
    -اونوقت كمتر عصباني مي شم، ولي بازم عصباني مي شم كه چطور يه آدم چنين انتخاب هايي مي كنه!؟
    – و چه حسي داري اگر ازين قضاوت ديگري دست بكشي؟
    – آزادي.

  8. برگۀ اهداف رو گذاشتم لابه‌لای برگه‌های چک لیست روزانه و با هربار ورق زدن بخوام نخوام چشمم بهشون میفته. خیال می‌کردم هفته‌ای یکی دوبار مرور اهداف کافی باشه ولی این مرور روزانه خیلی بهتر بود. باعث شد با دقت بیشتری برنامه بچینم و به شکلی نامحسوس خودسنجی هم بکنم. در طی این دو سه روز اتفاقی که برام افتاد آگاهی بیشتر نسبت به موقعیتی بود که دارم، به خاطر همین از یک گروه انصراف دادم چون محتواش فعلاً در مسیرم نبود و فقط باعث شلوغ‌تر شدن ذهنم می‌شد و به جایش در یک دورۀ مرتبط با پروژه‌ای که در پیش دارم ثبت نام کردم.
    مرور روزانه باعث شد کم‌تر یادم بره که قراره چه کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *