- از وسوسه همیشه نمیتوان و نمیباید گریخت.
- نویسنده از هر وسوسهیی میگریزد تا به وسوسهی نوشتن تن بدهد.
- به نوشتن پناه میبری تا وسوسهات کند. نوشتن که خود وسوسه است.
- وسوسهی نوشتن از بام تا شام با نویسنده است و اگر تسلیم این وسوسه نشود تباه است.
- و چه سوژهیی بهتر از وسوسه برای نوشتن. اصلن مگر جز وسوسههایمان چیز جالبتری داریم برای نوشتن؟
- وقتی مینویسی هر چیزی وسوسهگون به نظر میرسد. باران وسوسهات میکند. دیوار سیمانی وسوسهات میکند. تنها پنجرهی روشن در نیمهشب وسوسهات میکند. بوی اسفنددودکردن همسایه وسوسهات میکند.
- نوشتن وسوسهساز است.
- نویسنده معتاد به وسوسه است.
- فقط نوشتههایی کسی دیگران را وسوسه میکند که خود سراسر وسوسهی نوشتن باشد.
- برای شروع نوشتن به وسوسههایت بنگر.
8 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
عذابآورترین نقطه اونجاست که وسوسه شده باشی اما دچار کمال گرایی بشی.
من کمالگرا نیستم اما وقتی وسوسه میشم (غالبأ با صدای باران، شنیدن موسیقی دلنواز) ناخودآگاه دکمهی کمالگرا بودنم فعال میشه. اونقدر مینویسم که از نوشتن خسته میشم. و وقتی خسته میشم دلم میخواد از دلیل خستگیهام بنویسم.🫤
درود سعیده عزیز
وسوسه نوشتن موضوع جالبی برای نوشتنه. وسوسه شدم دربارهاش بنویسم. وسوسه نوشتن وسوسه زیبا و لذت بخشیه.
نوشتن از وسوسهها همیشه زیباست. نویسندگی خود زیباییست.
درود بر شما جناب مدیسه نازنین
سلام و درود بر شما
امروز که وسوسه نوشتن من رو کاملن معتاد کرد
میشه این نوشته رو بخونید خاطره ای بود که یکی داشت تو مجلسی برای کسی می گفت من دیر رسیدم هرچی اصرار کردم دوباره نگفت ولی به نظرم سوژه خوبی بود و داستانش کردم
http://leilaaligholizade.ir/2023/04/19/%d9%82%d9%84%da%a9%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%88%da%86%d8%b1%d8%ae%d9%87/
عالی.
خوندم و خوشحالم که نثرتون داره روز به روز بهتر و روانتر میشه.
سپاسگزارم بابت بازخوردخوبتون و راهنمایی های ارزنده و دلسوزانتون