۳ تمرین برای خلاقیت در جمله‌نویسی

 

(این فرسته نسخه‌ی متنی وبینار امروز نویسنده‌ساز است. لازم به ذکر است که طی چند روز آینده وبینارها ضبط و آپلود نخاهد شد.)

(همچنین می‌توانید گزارش یک ساعت پیوسته‌نویسی را زیر همین متن بفرستید.)

 

برای آنکه ساختارهای جمله‌نویسی را بهتر بیاموزیم، می‌توانیم از برخی محدودیت‌ها بهره بجوییم. این ۳ تمرین ناظر بر چنین محدودیت‌هایی‌ست و می‌تواند تمرین مناسبی برای شناخت نحو زبان فارسی باشد.

 

یک:

کلماتی به اندازه‌ی انگشتان یک دست

درباره‌ی حس‌وحالمان در لحظه‌ جمله‌هایی ۵ کلمه‌یی بنویسیم.

یادمان نرود که «که» و «و» و «تا» و «از» و … را هم جزو کلمات بشماریم.

مزیت این تمرین: گاه به خاطر یک کلمه‌ی اضافه ناچار می‌شویم صورت‌بندیِ جمله را تغییر دهیم، و همین توان‌افزاست.

نمونه:

به شوق کتاب خاندن می‌زییم.

آیا پایان می‌یابد این لحظه؟

 

دو:

جمله‌های دوواژه‌یی

تنها دو کلمه، آن‌ هم با فعلی ثابت.

مزیت این تمرین: کشف امکانات شاعرانه‌ی تکرار.

نمونه:

تنها است. تنهاتر است. هیجان‌زده است. مردد است. مشتاق است. بیزار است. منتظر است. نگران است. دلریش است. اندوهگین است. امیدوار است. دلتنگ است.

 

سه:

جمله‌های فعل‌آغاز

تمام جملات را با فعل‌های تک‌کلمه‌یی شروع کنیم.

مزیت این تمرین: توجه جدی‌تر به فعل‌های ساده و نغز زبان فارسی. پی بردن به نقش مهم جابجاییِ ارکان جمله در افزایش فصاحت آن.

نمونه:

می‌نویسم تا بنویسانم.

می‌خانم تا لذت ببرم از جستجوی جهان.

می‌‌گامم تا راه‌های ذهنم را بگشایم.

می‌خابم تا جنبه‌های دیگر درونم را بشناسم.

می‌رسم به آرزوهایم بی رسیدن به آرزوهایم حتا.

می‌اندیشم چه خاهد شد در روزهای آینده.

می‌روم تا کتابی درباره‌ی مغز بخانم.

می‌پناهم به کتاب و خیال و نوشتن.

می‌پوشم لباسی از واژه که آخر عریانی‌ست.

می‌نازم به دوستانی که همسفران همیشه‌اند.

به همسفران مدرسه نویسندگی بپیوندید:

پیشنهاد مطالعه:

13 اسفند 1394

13 اسفند 1394

28 اردیبهشت 1402

28 اردیبهشت 1402

2 پاسخ

  1. یک:
    دلخوشم به پایانی از عشق
    سمت تو میآیم دگر روزی
    سخن از دل غمگینت بگو
    در این روزگار زیاد بشنو
    در جهل خود اندیشه کن
    پرواز را در آُسمان نبین
    سکوت خویش را فدا کن
    همسنگر دوستان ناباب زیستن نشو
    عاشقانه در رهگذر جاده بنگر
    دو:
    عاشق است. زیباتر است. او هست.زندگی هست. غم هست.دلتنگی هست.کاش بود.عاشق بود. دستش برید.خودش برید.نان خرید.کام خرید.
    سه:
    می برم دل از ماهیان دریا
    می شتابم به جستجوی آدم های ناب
    می پوسم در این لجنزار بی تو
    می تابم در این تاریکی شب
    می خابم در این روزگار پر از غم
    می پوشم آن جامه پر از گل را
    می نوشم چای دل انگیز سحرگاهی
    می ستایم آن را که خاموش نباشد
    می پرستم آنکه در این خاموشی عاشق است
    می روم آنجا که مهر عاشقان جاریست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *