اعتراف: یک اشتباه من در استراتژی محتوا

قبلاً در تعریف ساده‌ای از استراتژی محتوا نوشته بودم:

برنامه‌ریزی برای هر چه اثربخش‌تر شدن فرآیند تولید، نشر و بهره‌برداری از محتوا.

قطعاً استراتژی محتوا تعاریف و مصداق‌های دقیق‌تر و جزیی‌تری هم دارد، اما فقط به یک نمونه اشتباه در استراتژی محتوای سایت خودم می‌پردازم:

اول از همه:

من معمولاً برای سئو و رتبه گرفتن از موتورهای جستجو نمی‌نویسم. معتقدم اگر صرفاً طبق استاندارهای کیفی خودم عمل کنم، احتمالا شانسم برای جذب مخاطب در گوگل هم افزایش می‌یابد.

خب، یکی از استانداردهای کیفی، تخصصی عمل کردن است. تقریباً هیچ کسی نیست که با چند ثانیه گشتن در این سایت متوجه نشود که این سایت «شهر نوشتن» است.

اما خب، هر از گاهی هم یادداشت‌هایی دربارۀ موضوعات دیگر می‌نویسم. البته به خیال خودم این یادداشت‌ها از زمینۀ اصلی سایت یعنی «نویسندگی و توسعۀ فردی»، جدا نیستند.

دوم از همه:

دقیقاً دو سال پیش، یک روز امر بر من مشتبه شد که بله یک چیزکی هم دربارۀ بهتر چت کردن بنویسم. به خیال خودم هم این موضوع هم به نوشتن ربط داشت و هم به توسعۀ فردی.

باری، این مطلب داشت خاک می‌خورد که از یک جایی به بعد دیدم سیل کامنت‌ها شروع شد. (توجه داشته باشید که بسیاری از کامنت‌ها را هم تایید نکرده‌ام.)

کمی جلوتر رفتم دیدم این صفحه بازدید سایت را هم بالاتر برده. تا اینکه متوجه شدم در برخی کلید واژه‌های مرتبط با چت کردن رتبۀ اول شده. از جمله در سوال پرطرفدار:

چگونه چت کنیم؟

باری، زیر صفحۀ بالا را که نگاه کنید، یک خروار کامنت می‌بینید که جواب‌های من از خود کامنت‌ها هم مزخرف‌تر است. (قطعاً من مجبور به پاسخگویی نبودم و جواب‌ها از سر مرض است.)

خلاصه این پست خواه‌ناخواه ممکن است مرا به دلال محبت تبدیل کند!

همه:

آیا هر نوع بازدیدکننده‌ای برای سایت مفید است؟

آیا به دست آوردن رتبۀ اول گوگل در هر کلیدواژه‌ای کاربرد دارد؟

آیا نتایج حاصل از این صفحه با اهداف و ایده‌های اصلی من سازگار است؟

جواب سوالات بالا از نظر من منفی است.

داده‌ها نشان می‌دهند که مخاطب چنین صفحاتی، به هیچ ضرب و زوری به جامعۀ اصلی مخاطبان هدف ما نمی‌پیوندند. چون آن‌ها جای اشتباهی آمده‌اند. پس راهشان را می‌گیرند و می‌روند.

شاید چنین مطالبی برای سایت‌های تبلیغاتی و ترافیک‌محور مفید باشد. ولی برای این سایت، فقط هزینه است و اتلاف وقت.

و این بود اعتراف من.

15 پاسخ

  1. آقای کلانتری سالهاست دنبال کنندتونم، الان نزدیک صبح این پستتون دیدم، رفتم اون پست چت رو خوندم، یعنی انقدر خندیدم حد نداره. اینا کی بودن؟! سوالای بچه‌های ده دوازده ساله چی بود؟! جوابای شما که در عین جدیت جواب بچه ها رو دادین… این چند وقته انقدر نخندیده بودم

  2. سلام شاهین عزیز
    من هنوز هم مسیرم رو توی سایتم پیدا نکردم. اول خواستم یک وبلاگ داشته باشم که دغدغه هام رو اونجا بنویسم. بعد دیدم مطالب مهمی رو که دانش آموزانم لازم دارند، توی مدرسه با اون زمان کم نمی شه جا انداخت. بعد توی این زمینه هم کار رو شروع کردم.
    البته من موقع شروع نوشتن توی سایت دبیر فارسی، موضوعات مختلفی رو انتخاب کرده بودم و کم کم از تعدادشون کم کردم و همه رو به بخش وبلاگ اضافه کردم. نمی دونم چطور با خودم کنار بیام و در یک مسیر و یک خط مطلب بنویسم.
    شاید هم در کنار این سایت یک سایت دیگه راه انداختم و اونجا به صورت تخصصی نوشتم. لطفا اگر در این مورد نظر، پیشنهاد یا راهنمایی دارید بفرمایید. پیشاپیش از لطفتون ممنونم.

    1. سعید عزیز
      تجربه به من میگه که فقط روی یک سایت تمرکز کن.
      در نهایت اگر تمام توانت رو روی یک کانال بریزی، نتیجۀ کار قوی‌تر و بهتر میشه.
      مگر اینکه بعداً بتونی تیم تشکیل بدی.

  3. من از یه تکنیک دیگه استفاده می‌کنم
    پست‌های این شکلی رو بازنویسی می‌کنم
    یادداشت نویسی و پستی که هدفمند نباشه حقیقتش فراموشیه

  4. حرف شما درست است که در هر کلید واژه ای نباید رتبه بالا آورد ولی نباید از بقیه موضوعات نوشت؟ برای مثال بلاگ من دو سه موضوع اصلی دارد و بقیه جانبی یا مکمل هستند فقط باید بر موضوعات اصلی تمرکز کنم یا بر بقیه موارد هم توجه بکنم؟ یا اصلاً بهتر است در چند کلید واژه رتبه بالا داشته باشیم؟ تعداد مهم است یا اگر موضوع با بلاگ ما مرتبط بود تعداد مهم نیست؟

    1. امین عزیز، این موضوع به هدف تو برمی‌گرده. باید ببینی که قصد تو از محتوانویسی چیه. و چه جامعه‌ای از مخاطبان رو در نظر داری. و در نهایت میخوای که اونا چه اقدامی بکنن.

  5. هنوزم نمی تونم درک کنم که چرا اکثر آدمها دنبال یه سری چیزهایی میگردن که به هیچ دردشون هم نخواهد خورد.. و البته گاهی آدم فکر می کنه حتی با وجود اینکه یه برچسب اینچنینی می تونه آمار مخاطب رو ببره بالا اما وجدان درد چی؟ آخه آمار بالا رفت به چه قیمتی ؟ ارزشش کجاست ؟ این مخاطب من نیست و …

  6. عادت کردیم به هر روز پست گذاشتنتون ..
    امروز هی چک می کردم .. دیدم خبری نیست ..
    انگار یه چیزی کم بود 🙁
    راستی استاد میخوام تمریناتی که توی کانال گذاشتین شروع کنم
    تمرین اول رو فردا می نویسم .
    آدرس وبلاگمو میذارم . هرچند که تازه شروع کردم . اما خوشحال میشم سر بزنید و راهنمایی کنین

  7. سلام. اتفاقا من این پست شما رو خونده بودم. برای من که ایده های خوبی داشت در مورد استراتژی های برقراری ارتباط. یک پست کاملا منطبق با اصول روانشناسی اجتماعی. مواردی که گفتین میتونه از نشانه های هوش هیجانی بالای فرد در برقراری رابطه با اطرافیانش باشد. شاید اشتباه از انتخاب کلمه “چت” هست. اگه به جای اون از کلمه “گفتگو” استفاده می کردین امر مشتبه نمی شد.
    بگذریم. خدائیش نیم ساعتی هست دارم به جوابایی که دادین می خندم. اگه اینطوری ادامه پیدا کنه باید نویسندگی رو رها کنین بشینین فقط مشاوره بدین.

    1. اتفاقا عصمت عزیز، محتوای اون پست رو خودم هم دوست دارم و هنوز هم قبول دارم.

  8. اعتراف صادقانه ای بود! از آدمی مثل شما این انتظار می رفت که این حرف ها رو بزنید.

    * منظورتون این بود که کیفیت و سطح مخاطب ها براتون خیلی مهمه … جامعه هدف شما، «همه» کاربرها (با هر سطحِ سواد و دانشی) نیستن که بیان اینجا و بازدید / ترافیک سایت رو بالا ببرن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *