کاش میشد به تو میگفتم که بیشتر خودت را نشان بدهی.
کاش میشد به تو میگفتم منظورم خودنمایی و شهرتطلبی نیست. حرفم ساختن خود از رهگذر بیان دقیق و خلاقانهی خویش است.
کاش میشد به تو میگفتم که ترسهایت نمیگذارند به جایگاهی که لیاقت آن را داری برسی.
کاش میشد به تو میگفتم کمالطلبی سبب شده ذوقت شکوفا نشود و تن به روزمرگی بدهی.
کاش میشد به تو میگفتم حتا شروع شلخته و بیکیفیت کار در خود نیرویی دارد که در تو انگیزهی رشد و پیشرفت ایجاد میکند.
کاش میشد به تو میگفتم بهانههایت نمیگذارند با آدمهایی در ارتباط باشی که زندگی با آنها زیباتر است.
کاش میشد به تو میگفتم وقتی همه چیز برایت بیمعنی میشود و میگویی «خب، که چی؟» فقط کافی است صبورانه ادامه بدهی تا در دل کار به معنا برسی.
کاش میشد به تو میگفتم بهترین راه خاموش کردن صداهای مزاحم درونت کارِ بیوقفه است.
کاش میشد به تو میگفتم خیلی از توصیههای بهظاهر موجه اما در باطن مخرب را همین امروز دور بریزی. مثل این حرف: «سن و سال تو برای انجام این کار مناسب نیست.»
کاش میشد به تو میگفتم ایدهها و افکارت را دم به دم در معرض دید عموم قرار بدهی. نگذاری هیچ روزی بدون انتشار متنی یا صوتی یا تصویری بگذرد.
کاش میشد به تو میگفتم حس بدی به بازخوردهای منفی نداشته باشی و نگذاری نظر مخاطب منحرفت کند.
کاش میشد به تو میگفتم مطمئنترین راه برای خوب نوشتن، نوشتن از موضوعیست که برایت هیجانانگیز است.
کاش میشد به تو میگفتم نگویی هنوز به اندازهی کافی خوب نیستی تا کارهایت را ارائه کنی.
کاش میشد به تو میگفتم برای روشن شدن تکلیفت صبر نکنی، کار کنی.
53 پاسخ
عرض سلام و ارادت
وقتی چندروز یادداشت نمیذارید میام یاداشتهای قدیمیتون رو میخونم و انرژی میگیرم.
مثل این یادداشت که انگار باید هر روز مرور بشه…
از خدا ممنونم بابت داشتن استادی چون شما
سلام فاطمه نازنین و ماه
چه خوشحالم از دیدن اسمتون.
امروز یه پست تازه هوا میکنم و میگم چرا نبودم.
ارادت بسیار.
«کاش میشد بیشتر خودم را نشان بدهم.»
درود و وقت بخیر استاد کلانتری عزیز
از دو روز قبل خوندن کتاب جادوی بزرگ رو که توی لایو پیشنهاد کردید شروع کردم و تا امروز 50 صفحهای ازش خوندم. این جملهی اولتون من رو به یاد حرفی که توی شروع اون کتاب میزد انداخت: «آیا شجاعت پدیدار کردن گنجینههای نهفته درونت را داری؟» و از اون موقع تا به حال مدام از خودم میپرسم: «مهسا تو آیا شجاعت پدیدار کردن گنجینههای نهفته درونت رو داری؟»
در ادامهی این کتاب توضیح میده که: «جهان آفرینش، جواهرات عجیبی درون همه ما مخفی میکند و سپس عقب میایستد تا ببیند آیا میتوانیم آنها را پیدا کنیم! تلاش برای کشف آن جواهرات، به معنای زندگی خلاقانه است.»
و در ادامهاش میگه: «آنچه که در وهله اول، زندگی روزمره عادی را از زندگی شگفتانگیز متمایز میکند، شجاعت برای ادامه جستوجو است.»
من بارها از خودم پرسیدم آیا این شجاعت رو دارم که برای کشف جواهرات درونم ادامه بدم و جستجو کنم؟ تا بتونم خلاقانه زندگی کنم؟
و بازهم در ادامه توضیح میده که: «وقتی به زندگی خلاقانه اشاره میکنم منظورم این است که کنجکاوی هدایت کننده آن باشد، نه ترس!»
با خوندن جملهای که در بالا از شما نقل کردم و همینطور خوندن این کتاب: «دریافتم که من تا امروز شجاعت لازم برای بیشتر نشون دادن خودم رو نداشتم چون ترس هدایت کنندهی زندگیم بود. اینکه چطور باید بر ترسم غلبه میکردم و شجاعت ابراز دقیق و خلاقانهی خودم رو در نوشتههام و انتشار ایدهام پیدا میکردم رو نمیدونستم. اما کتاب جادوی بزرگ که خود شما معرفی کردید راه عبور از ترس رو از گذرگاه کنجکاوی و جستوجو نشون میده و راهکارهایی که در ادامه ازشون حرف میزنه عجیب راهگشا و کمک کننده هستند برای کسانی که مثل من شجاعت حرکت رو نداشته و بهانههای واهی رو دلیل بر سکون و درجا زدن خودشون میدونند.
یک دنیا سپاس از شما استاد کلانتری عزیز برای معرفی این کتاب شگفتانگیز و همینطور برای پستهای عالی وبسایتتون که اگر نبودند شخصا نمیدونم الان توی کدوم درهای چپ کرده بودم یا چقدر از یک مسیر اشتباه رو پیموده بودم. شاید اصلا حتی به مرحلهی ابراز خودم نمیرسیدم که بخوام درمسیری اشتباه قدم بردارم. بینهایت ازتون سپاسگزارم.
آفرین مهسا جان
همین کامنت تو کلاس درس نوشتن یه کامنت خوب و فکرشده و درجهیکه.
من از دیدن رشد تو کیف میکنم.
از بهترینهایی.
تصمیم گرفتم آروم آروم برگردم به مسیر نویسندگی و فعال تر باشم.
روزهای کرونایی رو خوب یادمه که چقدر بیشتر لایوها و کلاس ها و پست ها و نوشته های روی سایتتون رو دنبال میکردم.
با قدم های ریز شروع میکنم…
مثلا گشت و گذار و پرسه توی سایت های نویسندگی خوب مثل سایت شما و دست به قلم شدن با همون سبک و سیاق.
این متن رو خوندم و خیلی دوسش داشتم و هراز چندگاهی بهش سر میزنم تا یه چیزهایی بهم یادآوری بشه. بنابراین از اون جایی که آدم هر چیزی که دوست داره، درونی سازیش میکنه و سعی میکنه انقدر باهاش ور بره تا به خورد جونش بشینه، یه پست با همین آنافورا نوشتم و این هم لینکش:
https://www.instagram.com/p/CeRZ4AhK0Cw/?utm_source=ig_web_copy_link
به زودی کارهای بیشتری در زمینه ی نویسندگی میکنم و برنامه دارم و قول میدم که شما رو هم در جریان کار بذارم، چرا که که باعث شدید اولین قدم هام رو تو این مسیر بذارم و من این رو هیچ وقت یادم نمیره حتی اگر مدتی از مسیرم دور باشم.
سلام سلام سمانه نازنین
چقدد خوشحال شدم از خوندن کامنتت.
خیلی خوبه که میخوای فعالتر از قبل پیش بری.
مشتاق خوندن نوشتههای جدیدت هستم.
برات بهترینها رو آرزو میکنم دوست خوبم.
سلام و هنگام به کام استاد کلانتری ، چقدر زیبا بود، من الان دقیقا میفهمم چی میگید، چون امسال به همین نتیجه ها رسیدم، گرچه کمی دیر باشه شاید، اما خوب شد که رسیدم 😊
درود نجمه نازنین
چه خوب
همیشه بهترینها رو آرزو میکنم برات.
چقدر زیبا بود واقعا این کاشکی ها رو من احتیاج داشتم که باور کنم که میتونم بنویسم
سلامت باشید سوگند عزیز.
سلام و درود برشما
ببخشید من ایمیل و تازه دیدم ممنون که پاسخ دادین من دوبار سعی کردم با لینک وارد بشم اما نشد اما تلگرام و مرتب گوش میدم مطمئنم راهم رو بزودی پیدا میکنم واقعا از صمیم قلبم شما را باور دارم
سلامت باشید سوگند نارنین
بهترینها رو براتون آرزو میکنم.
استاد عزیزم، این روزها هر پله از اهدافم رو که پیش میرم، احساس کم بودن رو بیشتر و بیشتر همراه با خودم بالا میبرم، نمیدونم شاید گاهی همون حس کودکانهی تشویق و حمایت از سمت بزرگترینها در وجود لبریز نیاز میشه شایدهم…
به هرحال من امروز با خوندن یهویی این یادداشت شما، اول از همه اشک ریختم
دوم جواب ترس این روزهامو گرفتم.
شایدهم این یادداشت شما همون انرژیای هست که دیشب وقت سحر از خدا درخواست کردم، استادجانم روزی هزار بار بابت وجودتون در زندگی من خداروشکر میکنم، و این نعمت بزرگ رو هدیهای الهی میدونم.
ازت بابت این توصیه نامهی شگفت ممنونم🙏🌹🥺
من همت شما رو در مسیر نوشتن تحسین میکنم.
متشکرم استاد عزیز، شما آغاز انگیزهی نوشتنم هستید.
چه ساده و صمیمی
مرسی حضرت میترا.
همواره ارادتمندم.
کاش میشد به تو میگفتم که حفظ مسیر با وجود نظرات مخالف دیگران هنر است.
👍
سلام استاد
حقیقتش امروز خیلی درگیر بودم با خودم و اعصابم به شدت داغون بود در یک بی تصمیمی عجیب گیر افتاده بودم دنبال یه نشونه میگشتم یه متن یا عکس یا حرفی که بتونه تکلیفمو روشن کنه دنبال یه جور فال حافظ میگشتم که تکلیفمو بدونم بعد نمیدونم چی شد سایت شما اومد بالا و خوردم به این پست
خیلی باحال بود جوابمو گرفتم واقعا عالی بود
با خودم گفتم کاش یه چی دیگه از خدا می خواستم …
انشالله همینطور پله های موفقیت رو طی کنین استاد
سلام بر محسن عزیزم
چه جالب.
امیدوارم همیشه همه چیز بهتر از تصورت پیش بره برات.
🌷
چه بسیار لذت بردم، کاش میشد تمام این سطرهای شما چون یک آمپول تقویتی تزریق کنم به وجود عزیزانی که میبنمشان و هربار میگویم کاش میشد به تو چیزی میگویم و تو با گوش جان بشنوی...
سلامت باشید دنیا جان
استاد عزیز چقدر از خوندن این پست شما لذت بردم. لحنتون واقعن به دلم نشست. من بیشتر دچار بیماری ” خب، آخرش که چی؟ ” میشم ولی منم از همین داروی ادامه دادن استفاده میکنم. به نظرم درمان هر دو درد یکیه. 🌹🌹
عزیز دلی میترا جان
خیلی ماهی،
چه متنی؛ پر از رفاقت، برادری، اهمیت، خوددوستی و دگردوستی.
اما
کار، کار، کار… نعمتِ زندگی انسان کار است. کاش میشد به تو(فاطمه و فاطمهها) میگفتم یاد بگیر برای خودت کار بتراشی.
زنده باد فاطمه بینظیر.
کاش میشد به تو میگفتم که چقدر شبیه این مصرع اول سایتت شدهای…
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست…
تو را هر ساعتی حسنی دگر باد!
ارادتمندم.🌷
من امروز درخودم غرق باید هایی می شوم که” کاش می شد های ” استادم را باور وزندگی می کنم …..کاش می شد تا همیشه دور ماند از روزمرگی های نازیبا
امیدوارم به همهی آرزوهای قلبیتون برسید.
چه خوب و به جا بود لذت بردم واقعا. توی روزهای که گرفتار بی انگیزگی میشیم دوست و استادی مثل شما واقعا نعمته.
زنده باد خانم روئین تن نازنین.
براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
استاد جان شما یکی از نعمتهایی هستید که بابتش از خدای خودم هر روز سپاسگزاری میکنم. تصویر دقیقی از خود قبل از شما ندارم. اما این من با حضور شما بسیار دوست داشتنیتر و کارآمدتر شده. حضور شما معنای انجام دادن کاری از ته دل و دوست داشتن کاری که عاشقش هستم را برایم به ارمغان آورد که هیچگاه تجربه نکرده بودم.
با تمام وجود برای سلامتی و موفقیتتان در سطح جهانی دعا میکنم.
نامدار و پایدار باشید🙏🌺🌺🌺
درود بر دوست خوش قلبم خانم اسلامی عزیز
شما بهترینید. از خوشقلبترین افرادی هستید که میشناسم.
چقدر ممنونم که این گفته های شنیدی روبه من گفتید
سلامت باشید سپیده نازنین.
کاش میشد به تو میگفتم همین هیجان پیش از نوشتن، پس از نقاشی کشیدن یا عکاسی احساس زندگی میدهد.
زنده باد نرگس جویا نازنین.
این یادداشت خیلی دلنشین بود. شاید چون از دید یک استاد به شاگردش نوشته شده بود. واقعن دلسوزانه نکات رو بیان کردید. توصیههایی که در این مدت در لایوها و کلاسهاتون به ما گفته بودید را یکجا و مختصر و مفید برامون نوشتید. ممنونم
درود بر دکتر دادآفرید ارجمند
همیشه شما رو تحسین میکنم.
سپاس از مهرتون.
همه این ها را بارها به ما گفتین استاد هر کلام شما برای ما که تشنه نویسندگی هستیم گوهری ناب است. قلمتون سبز دلتون گرم استاد عزیز🌹🌹
سلام نیلوفر نازنین
مرسی از مهرت.
امیدوارم همیشه شاد و سرافراز باشی.
اینقدر متن خوبی بود و همذات پنداری خوبی باهاش کردم که گویا مخاطبش من بودم..
خوشحالم چنین حسی دارید نیلوفر جان.
سلام استاد بزرگوار
بسیار عالی بود سپاس گزارم.
سلامت باشید خانم ناصح نازنین و مهربان.
کاش میشد به شما بگویم، عالی هستید، خودتان، پیج و سایتان
درود بر شما دوست مهربانم
لطف دارید.🌷
سلام استاد. چقدر نوشته امروزتون مناسب من بود. یعنی یه لحظه احساس کردم شما صداهای پر تنش ذهن من سر صبح رو شنیدین و جواب می دین. چشم صبورانه ادامه می دم تا در دل کار به معنا برسم، بی وقفه کار می کنم و می نویسم تا صداهای مزاحم درونم خاموش بشن و نمیذارم مخاطب منحرفم بکنه. و البته که نوشته امروز شما رو با خط درشت و با سلیقه می نویسم و وصلش می کنم به برد اتاقم تا هر روز ببینمش
سلام صبا نازنین و عزیز
جدیت تو رو تحسین میکنم.
تو از بهترینها خواهی بود. با قدرت ادامه بده.
درباره من بسیار تاثیر گذاره
حداقل در این روزها
سلام سامیا عزیز
شما فوقالعادهاید.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.