فقط 5 دقیقه بنویسید.
با ماژیک سیدی بنویسید.
یک فنجان قهوه کنار دستتان داشته باشید.
حین نوشتن به موسیقی بی کلام محبوبتان گوش کنید.
درباره آرزوها و رویاهایتان بنویسید.
توی تختخوابتان بنویسید.
در نور کم یا تاریکی بنویسید.
شمعی روشن کنید و بنویسید.
تلفن و موبایل را قطع کنید.
نفس عمیق بکشید.
خیلی آرام بنویسید.
تیترهای عجیب و غریب بنویسید.(+)
به غلطهای املایی و انشایی فکر نکنید.(+)
عکس زیبایی را انتخاب کنید و درباره حسی که نسبت به آن دارید بنویسید.
یک لیست درست کنید و درباره چیزهایی که از آنها نفرت دارید بنویسید.
به آدمهایی که دوست دارید، نامه بنویسید.
جملات قصار عجیب و غریب بنویسید.
دیالوگهای رد و بدل شده بین دو شی را بنویسید.
خیلی درشت بنویسید.
خیلی ریز بنویسید.
داستانهای 55 کلمهای بنویسید.
پیشنهادهای شما چیست؟
18 پاسخ
«پیشنهاد نوشتن»
کاغذ و قلم بردارید و به پارک،کافه یا مکانی بیرون از خانه بروید و هر صدایی را که به گوشتان می خورد یا هر رنگی را که می بینید بنویسید.
نوشتن در حس و حال های مختلف نوعی پیشرفت در نوشتن نیز محسوب می شود.
به همان پیج ها و صفحه هایی در موبایلتان که عاشق شان هستید سر بزنید و راجب کلیپ های مورد علاقه تان بنویسد.
محتوا هایی را که بیشتر درک و احساس می کنید و می پسندید از رویشان مشق بنویسید.
زنده باد. عالیه.
شاید باورتان نشود ولی از زمانی که یادم می آید ………… با مبنی قرار دادن این جمله که دوست عزیز پرویز در کامنت قبلی نوشته، می تونیم در مورد موضوعات زیر بنویسم:
1- چیزهایی که ازشون بدمون میومده
2- چیزهایی که ازشون خوشم میومده
3- از چیزهایی که می ترسیدیم
4- چیزهایی که معمولا دغدغه ذهنیمون بوده
5- کسی که فکر می کردیم هستیم
6- کسی که فکر می کردیم میشیم
7- شغلی که همیشه بهش فکر می کردیم
8- آنچه که در نگاه و فکر مادرم فکر می کردیم هستم
9- آنچه که در نگاه و فکر پدرم فکر می کردیم هستم
10- بین همسالانم چگونه بودم
11- موضوع غذا برای من چگونه بوده
12- بیشتر چه بازی هایی می کردم
13- با درس و تکلیف چگونه بودم
14- موقع امتحانات معمولا چه میکردم
15- جایگاهم در بین خواهر و بردارهام چگونه بود
16- در رابطه با معلم هام چگونه بودم
17- رفتارها و نظم خواب و بیداریم چطوری بود
18- کتاب و مطالعه چه جایگاهی برای من داشت
19- با چه ادمهایی راحت نبودم
20- به سمت چه ادمهایی جذب می شدم
21- تفریحاتم معمولا چه بودند
22- فیلم هایی که دیدم
23- زنگ انشاء و روزهایی که من باید انشام رو می خوندم
24- زنگهای ورزش چه میکردم
25- فوتبال برای من چه معمایی داشت
26- کسانی که بیشترین را تاثیر در زندگیم داشتن
27- معمولا چگونه تنبیه می شدم
28- جاهایی که دوست داشتم سفر کنم
و …
اگر در مورد هر کدوم از این موضوعات و چندین چند موضوع دیگه مربوط به زندگی شخصی خومون یک تا دو صفحه و با ذکر دو تا سه مثال یا داستان برای هر موضوع بنویسم هم می تونه برا وبلاگ استفاده بشه و هم یک کتاب.
به به چقدر عالی و مفصل.
سلام بر استاد خوش فکر و خلاق . یکی از روش ها هم می تواند تمرین نوشتن به چند زبان باشد. مکالمه و مصاحبه با شخصیت های مختلف با زبان های فارسی عربی ترکی انگلیسی و یا زبانهای دیگری که بلد هستیم .
بگو مگو ها و کلنجار رفتن آدم ها ، شهر ها و کشور ها برای برقراری ارتباط با هم . می تواند قشنگ باشد و البته ایده های خوبی هم از بین مکالمات بین شهر ها و محله ها با هم پیدا می شود . داستان هایی که از درد دل شهر ها ، خانه ها ، سرزمین ها ، دریاها و کوه ها و دیگر چیز ها با هم می شود ساخت خلاقیت را بالاتر می برد .
داستان زندگی شهر تهران از زبان خودش
روایت تبریز از تاریخ معاصر به زبان خودش
منم دماوند ایستاده بر فراز ابرها
شاید باورتان نشود ولی از زمانی که یادم می آید …………
موضوعات نوشتن در باره اشیا و مکان ها و …..
به به چه خلاقانه پرویز جان.
من میخوام توی یک مسابقه قصه گویی شرکت کنم که داستان های کوتاه میخواد…کانتون واقعا به دردمن خورد ممنون^_^😎
سایت شما فضایی بسیار صمیمی است که با دلم ارتباط بر قرار کرده و هر چه بیشتر می خوانمش احساسات واپسخورده در اعماق وجودم بیدار تر میشوند.سپاس از حضورتان
سلام مجتبی جان
چقدر خوشحالم که این حس رو داری.
بیشتر بنویس برای من.
نوشتن رو جدی تر بگیر تا بهترین جنبههای روحت روز به روز آشکارتر بشن.
بسیار زیبا شوق نوشتن را در ما ایجاد می کنید
متشکرم .
مریم عزیز
از لطف شما سپاسگذارم.
وقتی بیخوابی به سرتان میزند بنویسید
نصفه شب مثل دیوانه ها از خواب بیدار شوید و بنویسید
توی اتوبوس و مسافرت های بین شهری بنویسید
وقتی درمانده اید و ناراحت بنویسید
پشت جلد کتاب بنویسید
در مورد یک منظره یا یک تصویر بنویسید – یاشار کمال در کتاب شاهین آناورزا 15 صفخه را به توصیف یک کادره بسته اختصاص داده است و ژان پل سارتر در تهوع چند صفحه را در مورد دستش مینویسد که به پشت افتاده است
خودتان را جای نویسنده ی محبوبتان بگذارید و به جای او و با مدل ذهنی او بنویسید
بدون نقطه بنویسید (از کلمات بدون نقطه استفاه کنید)
یک داستان را از آخر به اول بنویسید مثل بوف کور
خوابی را که دیشب دیده اید بنویسید
دنیان مادر و پدرتان را به تصویر بکشید و از زبان آنها بنویسید : چون نوشتن به معنی متکلم وحده بودن یا فقط پرداختن به دنیای ذهنی شما نیست باید بتوانید از زبان یک بچه یا پیر مرد هم بنویسید. به عنوان مثال جنگ و صلح تولستوی 400 شخصیت مختلف دارد که همه را میشود تفکیک کرد
——–
شاهین جان من هم نوشتن را دوست دارم و از پستهای تو در مورد نوشتن لذت میبرم
فواد جان با پیشنهادهای شگفت انگیزت غافلگیرم کردی.
مطمئنم با اجرای چیزهایی که گفتی نوشتن برای من لذت بخش تر میشه.
چه جالب
اگه هنگام غذا خوردن ایده ای برای نوشتن یافتید، خوردن را رها کنید. به غذای تفکرتان برسید!
روی آینه بنویسید و از دیدن همزمان نویسنده اش لذت ببرید!
شاهين جان انقدر كامل نوشتى كه ديگه جا براى ما نزاشتى :))
نكات پيشنهاديت خيلى خوب بود . خواستم تشكر كنم .
از لطفت ممنونم رحیمه جان