این جمله را بچسبانیم جلوی چشممان:
اگر موضوعات کوچک شما را میرنجانند ذهنتان هنوز کوچک است، ذهنهای شریف و عالی تحت تأثیر وقایع کوچک قرار نمیگیرند.
-واسوانی
اصلاً همین جمله میتواند معیاری باشد برای سنجش بزرگ شدن ذهنمان.
چند بار شده که یک کامنت منفی شما را به حاشیه برده؟
یا بدتر: پیش آمده به خاطر ترس از بازخود منفی از انتشار نوشتههایتان منصرف شوید؟
انرژی و توانی که صرف توجه به دیدگاههای منفی میکنیم میتواند صرف آموختن و همینطور خلق آثار تازه بشود.
اینجا هم انتخاب با ماست.
11 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
در معرض توجه قرار گرفتن ظرفیت زیادی می خواد؛
شاید یه کم بیخیالی بد نباشه.
راستش مدتهاست که چیزهای کوچک و منفی نه تنها مایوسم نمیکنند بلکه به خندهام میاندازند. همچون دیوانهها به دیوارها زل میزنم و میخندم. اصلاً مگر چیزهای کوچک کجای زندگیمان را گرفتهاند که اینقدر بیرحمانه بزرگش کنیم؟ آدمها احساساند نه خطکشهای ذهنی ما و منطق خشک و بیروحی که توقع داریم. نه استاندارهای ما که رفتارهای هیجانیشان را جدی بگیریم. بله همین آدمیزادها نه صددرصد ما را قبول میکنند و نه رد. پس بیخیال. لذت ببریم از زندگی. میرویم که خلق کنیم. (:
این سایت من رو وادار میکنه به تک تک لحظات زندگی فکر کنم و عملکردمو ارزیابی کنم.
واقعاً از یه جایی به بعد وقتی ذهن به قول واسونی عالی و شریف میشه آدم بیشتر میگه بیخیال بذار خودمو زیاد درگیر نکنم و فقط رو هدفم تمرکز کنم.
زنده باد مهدیس فوقالعاده.
بسیار عالی لذت بردم.
مرز بین رشد یا انزوا همین کنار گذشتن ترسه.
سلام شاهین عزیز
من هم خیلی تحت تاثیر این ترسها بودم و هنوز هم بعضی مواقع تحت تاثیر قرار میگیرم. اما یک بار تصمیم گرفتم که به یکی از کامنتهای منفی به عنوان یک موضوع نگاه کنم و دربارهاش بنویسم. این خیلی برای من اتفاق هیجانانگیزی بود چون هم ترسم از رویارویی با کامنتهای منفی کمتر شد و هم راهکارهای زیادی برای بهبود نوشته به ذهنم رسید.
ارادت
چقدرجالب.
امروز تمرین قطعه نویسی را که نوشتم اخرش رسیدم به ادمهای اصیل همان هایی که خودشان را اسیر فکر های کوچک. نمی کنند.
والان که نوشته شما رو خوندم خیلی برام این تصادف نوشتاری جالب بود.
ممنونم از شما بابت سایتتون که بسیار حال ادم رو خوب میکنه.
زنده باد مریم رحمانی گرامی
چقدر خوب که قطعهنویسی رو با جدیت دنبال میکنید.
از لطفی که به من دارید بینهایت سپاسگزارم.
عالی بود
سپاس