وسوسه‌ی زبانه‌زن

 

#کلمات_هفته عنوان بخشی از ستون #تردیدار است که هر پنجشنبه هوا می‌شود؛ برگزیده‌یی از واژه‌ها‌یی‌ست که این‌سووآن‌سو دیده‌ام و پسندیده‌ام، همراه با شاهد مثال. با هدف تشویق به تمرین کلمه‌برداری (تمرین مؤثری برای گسترش دایره‌ی واژگان که آدابش را می‌توانید در اینجا بخانید.).

 

🖤فهرست هفته:

 

شُدآیند

«در شُدآیندی آرام/خسته/باز می‌ماند/از رفتن/شادی‌هایش ناپایدارست -آدمی/دم فروبند!/در بازدَمَت/فرصتی را/از دست داده‌ای…»

شیون فومنی، روخانه در بهار، ص ۵۸

 

شکنج

«من براستی آن برترینم چرا که ذات مطلقم،‌ گوهری‌تر از همه‌ی گوهران، چرا که رهایم از تولد و از مرگ،‌ رهایم از رنج و شکنج.»

-گزارش فارسی قاسم‌ هاشمی نژاد از داتا تریا، سرود رستگاری، ص ۵۸

 

زبانه‌زن

«عشق و آزم زبانه‌زن است.»

-احسان طبری، با پچپچه‌‌ی پاییز، ص ۲۶

 

خسته‌بال

«نه من اندر خم زلف تو گرفتارم و بس

خسته‌بالی که نیفتاده در این دام کجاست»

-جلال‌الدین همایی، دیوان سنا، ص ۶۴

 

پرسنده‌خویی

«این پرسنده‌خویی و سبب‌جوییِ یونانی در مورد جهان است که منجر به پدیداری و پایه‌گذاری دانش (علم) در آن سرزمین می‌گردد.»

-آرامش دوستدار، خویشاوندی پنهان، ص ۱۸۲

 

زلزله‌زا

«آرام‌تر ای حضور زلزله‌زای!»

-سید علی صالحی، لیالی‌ل

 

بیابان‌صفت

«بر اثر التهاب‌های سیاسی و تشنگی جوانان، در یک فضای بیابان‌صفت، چه بسا سراب که جای آب نشانیده شده است.»

-محمدعلی اسلامی ندوشن، هشدار روزگار، ص ۱۵۸

 

✅کدام‌یک را بیشتر می‌پسندید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *