پیش حرف: در این بخش، مروری داریم به برخی از بهترین کامنت‌هایی که طی هفته برای مطالب مختلف وبلاگ نوشته شده است.معیار انتخاب این نظرات هم حسی در من است که می‌گوید این کامنت‌ها ارزش آن را دارند که جمع وسیع‌تری از مخاطبان آن‌ها را مطالعه کنند. دربارۀ کامنت‌نویسی: قدرت کامنت‌نویسی: ۳۰ نکته کاربردی ایمان در ادامۀ مطلب «آیا زندگی در لحظۀ حال وجود خارجی دارد؟» نوشته: با خوندن مطلب و کامنت های دوستان به این نتیجه رسیدم که من در زمان حال به زمان حال فکر نمیکنم. یعنی در اکثر موارد یا به گذشته فکر میکنم و حسرت میخورم مثلاً چرا خونه نخریدم یا به آینده فکر میکنم و معمولا رویا پردازی میکنم که بعضی ها بهش میگن توهم. مثلاً یه معامله ای کنم که حقوق یک سال رو در بیارم. نتیجه ش خوب نیست. نتیجه این هست که آدم بین گذشته و آینده سرگردان میشه. ولی فهمیدم نوشتن ابزار خیلی خوبی برای رفع این مشکل هست. از صحبت کردن با دیگران به مراتب بهتره. با نوشتن میتونی حسرت ها و رویاها رو روی کاغذ ادامه بدی. کم هزینه ترین راه ممکن. و بعدش تا مدتی ذهن از این افکار پریشان کننده آزاد هست و میشه روی زندگی در زمان حال و برنامه ریزی برای آینده و تحلیل اتفاقات گذشته تمرکز کرد. ممنون شاهین جان که تونستم دیدگاه م رو اینجا بنویسم. محسن کرمی در ادامۀ مطلب «اگر از نوشتن می‌ترسید این کار را انجام دهید» نوشته: «مواجهه با نوشتن» دستی که قلم دستش بود به تته پته افتاده بود صد ها حرف و حدیث در سرش تلنبار شده بود اما نمی توانست چیزی به روی کاغذ آورد. می خواهد نویسنده شود،چگونه؟ به مدت چند سال،صدها کتاب وکانال انگیزشی و آموزشی خوانده بود ولی همچنان زبان دستش بند آمده بود. به درجهٔ اعلایی از خواندن رسیده بود اما کماکان نویسنده ای لال و به تنگ آمده بود. در طول این سالها فقط چند برگ کاغذ بیشتر ننوشته بود.با ترسش آشنا، و شناخت کاملی داشت اما جرأت مواجهه نداشت هزاران قصه و داستان پشت کوه نویسندگی اش باد کرده بودند،کلمات هرروز زندان ذهن نویسنده اش را به رعشه در می آوردند نویسنده با افکارش دفن شدند غافل از این،که ترس و کوه بزرگ با تلنگری از نوشتن فرو می ریختند سید سعید انوری در ادامۀ مطلب «نثرهای یومیه | حرف‌هایی دربارۀ جلسۀ اول کلاس محتوا و…» نوشته: با خودم می گویم آیا یک چکش ابزار مناسبی برای کشتن یک آدم هست؟آیا اگر کسی به من حمله کرد،می توانم از چکش برای دفاع از خودم استفاده کنم؟ به سمتم حمله می کند و من چکش را در سینه اش فرو می کنم.قطعا دردش می آید،خون به همه جا تراوش می کند.اما نمی میرد.پس به نظرم باید به گلویش بزنم یا شاید پیشونی اش.اما نه من آدم کشتن با سلاح سرد نیستم.نمی توانم رودررو درحالی که در چشمان طرفم زل زده ام با زور بازوی خودم چکش را در پیشونی یا گلویش فرو کنم. من باید از فاصله دور چکش را پرتاپ کنم.هرچه نباشد این تنها سلاحی است که در اختیار دارم.پس باید در فن نشونه گیری استاد شوم. اما آیا اگر این ضربه از راه دور بزنم دردش بیش تر است یا نزدیک؟اصلا چرا من به فکر دردی هستم که طرفم می کشد؟ نه چکش ابزار مناسبی برای من نیست.من قاتل مهربانی هستم.میخواهم بکشم،اما نمی خواهم طرفم درد بکشد. *چه تمرین جالبی،چه قدر کیف داد. محسن کرمی در ادامۀ مطلب «نوشتن در اوج بی‌حوصلگی» نوشته: هر وقت بی رمق و ناامید در گوشه ای فرو روم،نوشتن به سراغم می آید. درگوشم زمزمه می کند و دستم را می گیرد. خلق و خویم را به کلی عوض می کند و تسکینم می دهد. شاد،منظم وعملگرامیشوم. وقتی مشکلی دارم،می نویسم تا بفهمم غمگینم،عصبانیم،کسلم یا خودمو گول میزنم. بعد از چند صفحه نوشتن تازه میفهمم چقدر انرژی دارم و شنگولم. من برای شاد ماندن می نویسم. آلاگرین زاده در ادامۀ مطلب «برای موفقیت در هر کاری باید دربارۀ آن نوشت» نوشته: وقتی فرد درباره ی کاری که قراره انجام بده می نویسه انگیزش افزایش پیدا می کنه. و با جدیت و اراده محکم تری کار رو دنبال می کنه. من همیشه در مورد کار هایی که می خوام انجام بدم می نویسم. اینطوری همه چیز برام روشن میشه. اینکه هدفم دقیقا چیه و از چه راه هایی می تونم به خواستم برسم. مزایاو ضرر های اون کار و کلی دستاورد های دیگه ای که فقط با نوشتن حاصل می شن. سعدی در ادامۀ مطلب «شروع ماه جدید | 10 پیشنهاد برای ساختن یک ماه خوب» نوشته: یکی از راه هایی که من نه تنها برای نوشتن، بلکه برای جدا شدن از روزمرگی امتحان کردم و به شدت تونسته بود من رو به یک سطحی از رضایت از خودم برسونه چالش های ۲۱ روزه ای بود که برای خودم تعریف می کردم و می کنم. رویکردش به این صورت بود یک کانال تلگرامی می زدم و نه تنها عضوش خودم بودم با این عنوان ۲۱ روز ۲۱ جمله: هر روز خودم رو که چگونه گذشت، در قالب یک جمله می نوشتم و فقط یک جمله، این باعث اجمالی فکر کردنم شد و باعث شد بتونم جمع بندی داشته باشم. یکی دیگه اسمش ۲۱ روز ۲۱ شخصیت بود: هر روز یک عکس که توی فضای مجازی بهش برخورد می کردم که ناشناس بود یا نقاشی بود یا حتی یک قاب معروف براش یک پیشینه می نوشتم و اون رو در یک پاراگراف نهایتا تعریف می کردم در خصوص خصایص اون فرد، پیشینه، حرفه اش یا حتی دغدغه اون لحظه ای که اون قاب ازش ثبت می شه. یکی دیگه ۲۱ روز ۲۱ سوال بود: سوالاتی که در طول یک روز بهش بر میخوردم و بر این عقیده بودم که اینها رو اگر جواب براش پیدا کنم می تونه گره های ذهنی من رو باز کنه می نوشتم که باعث شد ذهنم روی سوالات متمرکز بمونه در طول روز و گاهی جواب و راه حل براش پیدا می شد. بین هر ۲۱ روز چالش ۷ الی ۱۴ روز استراحت می کردم و بعد یک چالش جدید. این رویکرد رو به همه پیشنهاد می کنم حداقل به صورت ازمایشی تست کنند. شاید براشون مفید بتونه باشه. الهام در ادامۀ مطلب «آموزش تولید محتوا به زبان سادۀ سادۀ ساده | صوتی و رایگان» نوشته: سلام جناب کلانتری… سوال جذابیه… ایا بخوبی چیزی هستید که دوست دارید… واقعیت اینه که من دوست دارم بخوبی چیزهایی باشم که عاشقشون هستم…همیشه عاشق نوشتن بودم ودوست داشتم نوشته هام رو به تصویر زیبایی روی بوم تبدیل کنم… ده سال و شاید بیشتر از زمانی که این رویاها رو داشتم میگذره.. و حالا دوباره اون عشق قدیمی به شدت ذهنومو قلقلک میده…. میخوام دوباره بنویسم… میخوام عاشقانه بنویسم و دوباره نقاشی کنم… نه برای پول… ونه شهرت… این تنها کاریه که عاشقانه و مشتاقانه بخاطر خودم میخوام انجام بدم… مطالب شما همراه و معلم بسیار خوبی برای این شروع دوباره است… ازتون ممنونم. کادو باکس در ادامۀ مطلب «شما به خوبی چه چیزی هستید؟» نوشته: سلام شاهین جان . ممنون از از مجموعه پادکست هایی که آغاز کردید. امیدوارم مستمر باشند و خودتان هم تجربیات شخصی ارزشمندی که در پروژه های تولید محتوا دارید را به اشتراک بگذارید. همانطور که در پادکست به آن اشاره کردید، علاوه بر داشتن استراتژی محتوا و یک برنامه مشخص، استمرار آن بسیار مهم است. اجازه بدید یک مثال از تجربه کاری در سایت کادو باکس عرض کنم. فعالیت ما به صورت تخصصی در زمینه باکس گل رز می باشد. همانطور که می دانید اولویت در این زمینه فعالیت، محتوای بصری می باشد. و در کنار سایت، اینستاگرام بهترین پلتفرم برای ارائه محتوای بصری می باشد. ما هم طبق همین موضوع، فعالیتمان را در اینستاگرام از همان چند سال پیش آغاز کردیم و عکس باکس های گل رز هلندی و رز جاودان کادو باکس را به اشتراک می گذاشتیم. همین موضوع امروزه باعث ایجاد مزیت رقابتی در کار ما شده است. چون بسیاری از مشتریان هنگام خرید ، اسکرین شات عکس های بسیار قدیمی پیج را برایمان ارسال می کنند. در حالی که این فرصت در روزهای آغازین کار برای ما وجود نداشت. و این استمرار تولید محتوا در زمینه باکس گل؛ علاوه بر متخصص نشان دادن کادو باکس ، برای ما فرصت اعتمادسازی در میان مشتریان بالقوه را فراهم کرد. هنگامی که آن ها پیج اینستاگرام ما را به پایین می روند و فعالیت تیم ما را در چند سال اخیر به صورت مستمر مشاهده می کنند، ناخودآگاه به ما اعتماد می کنند. البته جالب است بدانید که خیلی روی پیجمان مارکتینگ انجام ندادیم و تعداد پست های ما در این چند سال ، کم ولی مستمر می باشد. شاهین جان شرمنده طولانی شد ، ولی حس کردم در راستای تایید حرف های شما ، این تجربه برای مخاطبان شما مفید باشد. باز هم ممنون از زحماتی که می کشید. پرویز در ادامۀ مطلب «لذت سخنرانی و نکبت محتوا! | شاهین‌شو ۳» نوشته: با سلام خدمت شاهین خان بزرگوار داشتم فکر می کردم در وجود شما چه نیرویی هست که ثمره آن که برون می تراود در قالب نوشته و کلیپ اتنقدر موثر و سازنده است گویی کسی در فکرم پاسخم داد اینچنین : در وجود مهربان تو لابد چیزی هست از جنس برتر با عیاری بالاتر با ابعادی متفاوت تر ************************ در وجود مهربان تو لابد چیزی هست از جنس باران با عیار عشق با ابعادی که مهرورزی در آن جاریست ************************* در وجود تو لابد عشق قدم می زند زیر باران لابلای درختان باغ در بستری از برگ های سرخ و زرد پرویز در ادامۀ مطلب «وکیلی که می‌خواهد نویسنده بشود | دربارۀ ذهنی‌نویسی» نوشته: سلام به استاد خلاق و نوآور شاهین خان جان در باره “وکیلی که می‌خواهد نویسنده بشود” به نظرم توضیحی آمد که تقدیم می کنم. یکی از اساتید بزرگ حقوق در کتاب فلسفه حقوق نوشته جالبی دارد که نقل به مضمون می کنم ایشان می فرمایند : در هر رابطه ، اعم از اقتصادی ، اجتماعی ، داخلی یا بین المللی زمانی که دو طرف رابطه وجود دارد برای هر کدام از آنها حقوقی بوجود می آید و همزمان برای هر کدام هم تکالیفی بار میشود . مثلا وقتی نویسنده با نوشتن رابطه ایجاد می کند هم برای نویسنده ، حق و هم تکلیف بار می شود و هم برای نوشتن . زمانی که نویسنده حق و حقوق نوشتن را رعایت می کند و در این رابطه دو طرفه برای نوشتن به اندازه کافی زمان و لوازم تحریر و قلم ها و کاغذ های خوب به شکل دفاتر و سررسید ها و لپ تاپ و سایر لوازمی که برای نوشتن به عنوان یک طرف رابطه لازم است فراهم می کند آنوقت برای نوشتن هم که حق و حقوقش فراهم شده تعهدات ، تکالیف ، مسئولیتها و الزاماتی بار می شود الهه نوشتن سخاوتمند است و من شخصا تجربه کرده ام زمانی که خدمتی به وی می کنم ایشان هم به تعهد و تکلیف خود عمل می کنند و محتوایی در خور ، در قالب و فرمی شایسته برای نوشتن به نویسنده عطا می کنند . هر قدر بیشتر برای الهه نوشتن کار کنیم ( بخوانیم ، بنویسیم ، فکر کنیم و… ) او هم بیشتر از مقدار کار ما ، به ما الهام های نویسندگی می فرستد . رابطه نویسنده و نوشتن یک رابطه دو طرفه سالم و عاشقانه است در این رابطه هر کدام از طرفیت هم حق و حقوقی دارند و هم وظایف و تعهدات و مسئولیت هایی . اگر الهه نویسندگی به ما مطالب و الهامات زیادی داد این حق برای وی ایجاد می شود که ما در مقابل این الهامات وی ما در کسوت نویسنده به تکالیف ، وظایف و مسئولیتهای خودمان که نوشتن بیتشر است عمل کنیم . وقتی به این تکالیف و مسئولیت ها عمل نکنیم او می تواند مطالبه حق کند و ما را به محضر مراجع نظارتی و قضاوتی بکشاند و در نهایت رای بر علیه ما بگیرد و ما را از الهامات محروم کند یا اینکه به زندان عذاب وجدان بیاندازد این ها را گفتم که یک موقعی به فکر نیفتیم که حق و حقوق الهه نویسندگی را ندهیم و کمتر از آنچه به ما می دهد برایش کار نکنیم درست مثل موکلی که حق الوکاله ما را تمام و کمال می دهد ما هم بعنوان وکیل باید برایش تمام و کمال کار کنیم در غیر اینصورت می تواند بر علیه ما لایحه شکایت تنظیم کند و یا از ما قهر کند و برود سراغ نویسنده دیگر . می پرسید می تواند ؟ البته که می تواند او تکالیفش را انجام داده و مطالبه حقش را می کند و یادمان نرود او الهه است و قدرتش از ما بیشتر است . ( صرفا جهت دفاع از منافع و حق و حقوق الهه نویسندگی ) از شاهین عزیز ممنونم که با طرح این موضوعات ، فرصت نوشتن را برای علاقمندان فراهم می کند. ( توضیح : فکر می کنم اگر نوشتن را یک شخصیت حقوقی مستقل از خودمان در نظر بگیریم و خودمان را در مقابل این شخصیت به عنوان طرفین یک رابطه در نظر بگیریم و در مقابل انتظاراتی که از او داریم انتظارات او را هم در نظر داشته باشیم ، آنوقت می توانیم بصورت متوازن از همدیگر انتظار داشته باشیم . ) <"i" class="wp-svg-"checkmark-circle" "checkmark-circle""></"i"> چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: | مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب | کلاس‌ها و دوره‌ها | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین <"i" class="wp-svg-"globe" "globe""></"i"> شاهین کلانتری درمدرسه نویسندگی|تلگرام| اینستاگرام | توییتر| ویرگول| لینکدین

نظرات برگزیدۀ هفته-2

پیش حرف: در این بخش، مروری داریم به برخی از بهترین کامنت‌هایی که طی هفته برای مطالب مختلف وبلاگ نوشته شده است.معیار انتخاب این نظرات هم حسی در من است که می‌گوید این کامنت‌ها ارزش آن را دارند که جمع وسیع‌تری از مخاطبان آن‌ها را مطالعه کنند.

دربارۀ کامنت‌نویسی: قدرت کامنت‌نویسی: ۳۰ نکته کاربردی

 

ایمان در ادامۀ مطلب «آیا زندگی در لحظۀ حال وجود خارجی دارد؟» نوشته:

با خوندن مطلب و کامنت های دوستان به این نتیجه رسیدم که من در زمان حال به زمان حال فکر نمیکنم. یعنی در اکثر موارد یا به گذشته فکر میکنم و حسرت میخورم مثلاً چرا خونه نخریدم یا به آینده فکر میکنم و معمولا رویا پردازی میکنم که بعضی ها بهش میگن توهم. مثلاً یه معامله ای کنم که حقوق یک سال رو در بیارم. نتیجه ش خوب نیست. نتیجه این هست که آدم بین گذشته و آینده سرگردان میشه. ولی فهمیدم نوشتن ابزار خیلی خوبی برای رفع این مشکل هست. از صحبت کردن با دیگران به مراتب بهتره. با نوشتن میتونی حسرت ها و رویاها رو روی کاغذ ادامه بدی. کم هزینه ترین راه ممکن. و بعدش تا مدتی ذهن از این افکار پریشان کننده آزاد هست و میشه روی زندگی در زمان حال و برنامه ریزی برای آینده و تحلیل اتفاقات گذشته تمرکز کرد.
ممنون شاهین جان که تونستم دیدگاه م رو اینجا بنویسم.

محسن کرمی در ادامۀ مطلب «اگر از نوشتن می‌ترسید این کار را انجام دهید» نوشته:

«مواجهه با نوشتن»

دستی که قلم دستش بود به تته پته افتاده بود
صد ها حرف و حدیث در سرش تلنبار شده بود اما نمی توانست چیزی به روی کاغذ آورد.

می خواهد نویسنده شود،چگونه؟
به مدت چند سال،صدها کتاب وکانال انگیزشی و آموزشی خوانده بود
ولی همچنان زبان دستش بند آمده بود.

به درجهٔ اعلایی از خواندن رسیده بود اما کماکان نویسنده ای لال و به تنگ آمده بود.

در طول این سالها فقط چند برگ کاغذ بیشتر ننوشته بود.با ترسش آشنا، و شناخت کاملی داشت اما جرأت مواجهه نداشت

هزاران قصه و داستان پشت کوه نویسندگی اش باد کرده بودند،کلمات هرروز زندان ذهن نویسنده اش را به رعشه در می آوردند

نویسنده با افکارش دفن شدند غافل از این،که ترس و کوه بزرگ با تلنگری از نوشتن فرو می ریختند

سید سعید انوری در ادامۀ مطلب «نثرهای یومیه | حرف‌هایی دربارۀ جلسۀ اول کلاس محتوا و…» نوشته:

با خودم می گویم آیا یک چکش ابزار مناسبی برای کشتن یک آدم هست؟آیا اگر کسی به من حمله کرد،می توانم از چکش برای دفاع از خودم استفاده کنم؟
به سمتم حمله می کند و من چکش را در سینه اش فرو می کنم.قطعا دردش می آید،خون به همه جا تراوش می کند.اما نمی میرد.پس به نظرم باید به گلویش بزنم یا شاید پیشونی اش.اما نه من آدم کشتن با سلاح سرد نیستم.نمی توانم رودررو درحالی که در چشمان طرفم زل زده ام با زور بازوی خودم چکش را در پیشونی یا گلویش فرو کنم.
من باید از فاصله دور چکش را پرتاپ کنم.هرچه نباشد این تنها سلاحی است که در اختیار دارم.پس باید در فن نشونه گیری استاد شوم.
اما آیا اگر این ضربه از راه دور بزنم دردش بیش تر است یا نزدیک؟اصلا چرا من به فکر دردی هستم که طرفم می کشد؟
نه چکش ابزار مناسبی برای من نیست.من قاتل مهربانی هستم.میخواهم بکشم،اما نمی خواهم طرفم درد بکشد.
*چه تمرین جالبی،چه قدر کیف داد.

محسن کرمی در ادامۀ مطلب «نوشتن در اوج بی‌حوصلگی» نوشته:

هر وقت بی رمق و ناامید در گوشه ای فرو روم،نوشتن به سراغم می آید.
درگوشم زمزمه می کند و دستم را می گیرد.
خلق و خویم را به کلی عوض می کند و تسکینم می دهد.
شاد،منظم وعملگرامیشوم.
وقتی مشکلی دارم،می نویسم تا بفهمم غمگینم،عصبانیم،کسلم یا خودمو گول میزنم.
بعد از چند صفحه نوشتن تازه میفهمم چقدر انرژی دارم و شنگولم.
من برای شاد ماندن می نویسم.

آلاگرین زاده در ادامۀ مطلب «برای موفقیت در هر کاری باید دربارۀ آن نوشت» نوشته:

وقتی فرد درباره ی کاری که
قراره انجام بده می نویسه
انگیزش افزایش پیدا می کنه. و
با جدیت و اراده محکم تری کار رو دنبال می کنه.

من همیشه در مورد کار هایی که می خوام انجام بدم می نویسم.
اینطوری همه چیز برام روشن میشه.
اینکه هدفم دقیقا چیه و از چه راه هایی می تونم به خواستم برسم.
مزایاو ضرر های اون کار و کلی
دستاورد های دیگه ای که فقط با نوشتن حاصل می شن.

سعدی در ادامۀ مطلب «شروع ماه جدید | 10 پیشنهاد برای ساختن یک ماه خوب» نوشته:

یکی از راه هایی که من نه تنها برای نوشتن، بلکه برای جدا شدن از روزمرگی امتحان کردم و به شدت تونسته بود من رو به یک سطحی از رضایت از خودم برسونه چالش های ۲۱ روزه ای بود که برای خودم تعریف می کردم و می کنم. رویکردش به این صورت بود یک کانال تلگرامی می زدم و نه تنها عضوش خودم بودم با این عنوان ۲۱ روز ۲۱ جمله: هر روز خودم رو که چگونه گذشت، در قالب یک جمله می نوشتم و فقط یک جمله، این باعث اجمالی فکر کردنم شد و باعث شد بتونم جمع بندی داشته باشم. یکی دیگه اسمش ۲۱ روز ۲۱ شخصیت بود: هر روز یک عکس که توی فضای مجازی بهش برخورد می کردم که ناشناس بود یا نقاشی بود یا حتی یک قاب معروف براش یک پیشینه می نوشتم و اون رو در یک پاراگراف نهایتا تعریف می کردم در خصوص خصایص اون فرد، پیشینه، حرفه اش یا حتی دغدغه اون لحظه ای که اون قاب ازش ثبت می شه. یکی دیگه ۲۱ روز ۲۱ سوال بود: سوالاتی که در طول یک روز بهش بر میخوردم و بر این عقیده بودم که اینها رو اگر جواب براش پیدا کنم می تونه گره های ذهنی من رو باز کنه می نوشتم که باعث شد ذهنم روی سوالات متمرکز بمونه در طول روز و گاهی جواب و راه حل براش پیدا می شد. بین هر ۲۱ روز چالش ۷ الی ۱۴ روز استراحت می کردم و بعد یک چالش جدید. این رویکرد رو به همه پیشنهاد می کنم حداقل به صورت ازمایشی تست کنند. شاید براشون مفید بتونه باشه.

الهام در ادامۀ مطلب «شما به خوبی چه چیزی هستید؟» نوشته:

سلام جناب کلانتری… سوال جذابیه… ایا بخوبی چیزی هستید که دوست دارید… واقعیت اینه که من دوست دارم بخوبی چیزهایی باشم که عاشقشون هستم…همیشه عاشق نوشتن بودم ودوست داشتم نوشته هام رو به تصویر زیبایی روی بوم تبدیل کنم… ده سال و شاید بیشتر از زمانی که این رویاها رو داشتم میگذره.. و حالا دوباره اون عشق قدیمی به شدت ذهنومو قلقلک میده…. میخوام دوباره بنویسم… میخوام عاشقانه بنویسم و دوباره نقاشی کنم… نه برای پول… ونه شهرت… این تنها کاریه که عاشقانه و مشتاقانه بخاطر خودم میخوام انجام بدم… مطالب شما همراه و معلم بسیار خوبی برای این شروع دوباره است… ازتون ممنونم.

کادو باکس در ادامۀ مطلب «آموزش تولید محتوا به زبان سادۀ سادۀ ساده | صوتی و رایگان» نوشته:

سلام شاهین جان . ممنون از از مجموعه پادکست هایی که آغاز کردید. امیدوارم مستمر باشند و خودتان هم تجربیات شخصی ارزشمندی که در پروژه های تولید محتوا دارید را به اشتراک بگذارید.

همانطور که در پادکست به آن اشاره کردید، علاوه بر داشتن استراتژی محتوا و یک برنامه مشخص، استمرار آن بسیار مهم است.
اجازه بدید یک مثال از تجربه کاری در سایت کادو باکس عرض کنم. فعالیت ما به صورت تخصصی در زمینه باکس گل رز می باشد. همانطور که می دانید اولویت در این زمینه فعالیت، محتوای بصری می باشد. و در کنار سایت، اینستاگرام بهترین پلتفرم برای ارائه محتوای بصری می باشد.

ما هم طبق همین موضوع، فعالیتمان را در اینستاگرام از همان چند سال پیش آغاز کردیم و عکس باکس های گل رز هلندی و رز جاودان کادو باکس را به اشتراک می گذاشتیم. همین موضوع امروزه باعث ایجاد مزیت رقابتی در کار ما شده است. چون بسیاری از مشتریان هنگام خرید ، اسکرین شات عکس های بسیار قدیمی پیج را برایمان ارسال می کنند. در حالی که این فرصت در روزهای آغازین کار برای ما وجود نداشت.

و این استمرار تولید محتوا در زمینه باکس گل؛ علاوه بر متخصص نشان دادن کادو باکس ، برای ما فرصت اعتمادسازی در میان مشتریان بالقوه را فراهم کرد. هنگامی که آن ها پیج اینستاگرام ما را به پایین می روند و فعالیت تیم ما را در چند سال اخیر به صورت مستمر مشاهده می کنند، ناخودآگاه به ما اعتماد می کنند.

البته جالب است بدانید که خیلی روی پیجمان مارکتینگ انجام ندادیم و تعداد پست های ما در این چند سال ، کم ولی مستمر می باشد.

شاهین جان شرمنده طولانی شد ، ولی حس کردم در راستای تایید حرف های شما ، این تجربه برای مخاطبان شما مفید باشد. باز هم ممنون از زحماتی که می کشید.

پرویز در ادامۀ مطلب «لذت سخنرانی و نکبت محتوا! | شاهین‌شو ۳» نوشته:

با سلام خدمت شاهین خان بزرگوار
داشتم فکر می کردم در وجود شما چه نیرویی هست
که ثمره آن که برون می تراود
در قالب نوشته و کلیپ اتنقدر موثر و سازنده است

گویی کسی در فکرم پاسخم داد اینچنین :

در وجود مهربان تو
لابد چیزی هست
از جنس برتر
با عیاری بالاتر
با ابعادی متفاوت تر
************************

در وجود مهربان تو
لابد چیزی هست
از جنس باران
با عیار عشق
با ابعادی که مهرورزی در آن جاریست
*************************

در وجود تو لابد
عشق قدم می زند
زیر باران
لابلای درختان باغ
در بستری از برگ های سرخ و زرد

پرویز در ادامۀ مطلب «وکیلی که می‌خواهد نویسنده بشود | دربارۀ ذهنی‌نویسی» نوشته:

سلام به استاد خلاق و نوآور شاهین خان جان
در باره “وکیلی که می‌خواهد نویسنده بشود” به نظرم توضیحی آمد
که تقدیم می کنم.
یکی از اساتید بزرگ حقوق در کتاب فلسفه حقوق نوشته جالبی دارد
که نقل به مضمون می کنم
ایشان می فرمایند : در هر رابطه ، اعم از اقتصادی ، اجتماعی ،
داخلی یا بین المللی زمانی که دو طرف رابطه وجود دارد
برای هر کدام از آنها حقوقی بوجود می آید و همزمان برای هر کدام هم تکالیفی بار میشود .
مثلا وقتی نویسنده با نوشتن رابطه ایجاد می کند
هم برای نویسنده ، حق و هم تکلیف بار می شود و هم برای نوشتن .

زمانی که نویسنده حق و حقوق نوشتن را رعایت می کند
و در این رابطه دو طرفه برای نوشتن به اندازه کافی زمان
و لوازم تحریر و قلم ها و کاغذ های خوب به شکل دفاتر و سررسید ها
و لپ تاپ و سایر لوازمی که برای نوشتن به عنوان یک طرف رابطه
لازم است فراهم می کند
آنوقت برای نوشتن هم که حق و حقوقش فراهم شده
تعهدات ، تکالیف ، مسئولیتها و الزاماتی بار می شود

الهه نوشتن سخاوتمند است
و من شخصا تجربه کرده ام زمانی که خدمتی به وی می کنم
ایشان هم به تعهد و تکلیف خود عمل می کنند
و محتوایی در خور ، در قالب و فرمی شایسته
برای نوشتن به نویسنده عطا می کنند .

هر قدر بیشتر برای الهه نوشتن کار کنیم ( بخوانیم ، بنویسیم ، فکر کنیم و… )
او هم بیشتر از مقدار کار ما ، به ما الهام های نویسندگی می فرستد .

رابطه نویسنده و نوشتن یک رابطه دو طرفه سالم و عاشقانه است
در این رابطه هر کدام از طرفیت هم حق و حقوقی دارند
و هم وظایف و تعهدات و مسئولیت هایی .

اگر الهه نویسندگی به ما مطالب و الهامات زیادی داد
این حق برای وی ایجاد می شود که ما در مقابل این الهامات وی
ما در کسوت نویسنده به تکالیف ، وظایف و مسئولیتهای خودمان که نوشتن بیتشر است عمل کنیم .

وقتی به این تکالیف و مسئولیت ها عمل نکنیم
او می تواند مطالبه حق کند و ما را به محضر مراجع نظارتی و قضاوتی
بکشاند و در نهایت رای بر علیه ما بگیرد و ما را از الهامات محروم کند
یا اینکه به زندان عذاب وجدان بیاندازد

این ها را گفتم که یک موقعی به فکر نیفتیم که
حق و حقوق الهه نویسندگی را ندهیم و کمتر از آنچه به ما می دهد
برایش کار نکنیم
درست مثل موکلی که حق الوکاله ما را تمام و کمال می دهد
ما هم بعنوان وکیل باید برایش تمام و کمال کار کنیم
در غیر اینصورت می تواند بر علیه ما لایحه شکایت تنظیم کند
و یا از ما قهر کند و برود سراغ نویسنده دیگر .

می پرسید می تواند ؟

البته که می تواند او تکالیفش را انجام داده و مطالبه حقش را می کند
و یادمان نرود او الهه است و قدرتش از ما بیشتر است .

( صرفا جهت دفاع از منافع و حق و حقوق الهه نویسندگی )

از شاهین عزیز ممنونم که با طرح این موضوعات ، فرصت نوشتن را برای علاقمندان فراهم می کند.
( توضیح : فکر می کنم اگر نوشتن را یک شخصیت حقوقی مستقل از خودمان در نظر بگیریم و خودمان را در مقابل این شخصیت به عنوان طرفین یک رابطه در نظر بگیریم و در مقابل انتظاراتی که از او داریم انتظارات او را هم در نظر داشته باشیم ، آنوقت می توانیم بصورت متوازن از همدیگر انتظار داشته باشیم . )

 

چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتاب | کلاس‌ها و دوره‌ها | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین
شاهین کلانتری درمدرسه نویسندگی|تلگرام| اینستاگرام | توییتر| ویرگول| لینکدین

4 پاسخ

  1. با سلام و عرض تشکر خدمت شاهین جان عزیز
    من بسیاری از نوشته هایی را که دوستان شما
    زیر نوشته هاتون می نویسند رو با اشتیاق
    و به منظور کشف شواهدی
    دال بر تایید فرشته های حامل پیام های الهه خرد و فرزانگی
    و الهه شعر و موسیقی از زبان ایشان می خوانم
    ممنون که نوشته های دوستان را برجسته سازی کردید و فرصت دادید دوباره آنها را بخوانم .

    نوشته زیبای محسن خان کرمی را می خواندم
    و دیدم با الهه نویسندگی ارتباط شان برقرار شده .
    خوشحال شدم
    خواستم بگویم هوای الهه نویسندگی را بیشتر داشته باشیم
    او بسیار مهربان است

    کاری نکنیم که به قانون ایشان بر بخورد و برود
    او که برود یاری عزیز می رود
    آنوقت گرفتار اندوه می شویم
    به فراق یار دچار می شویم
    هر روز که برای الهه نویسندگی کاری نکنیم
    ممکن است دل مهربانش از ما مکدر بشود
    و یادمان باشد :

    یار که می رود
    دل بیقرار می شود
    بی تاب می شود

    یار که می رود
    آرام و قرار می رود
    شادی می رود
    لبخند می رود

    یار که می رود
    بهار میرود
    تابستان میرود
    پاییز می رود
    زمستان می رود

    یار که می رود
    زندگی میرود

    زندگی نویسنده ها به حضور الهه مهربان نویسندگی بسته است .
    هر روز خدمتی به ایشان بکنیم
    خواندنی ،
    نوشتنی ،
    خریدنی ،
    تقدیم هدیه ای
    و هر چیزی که نشان از عشق و ارادت دارد .

    کاری نکنیم یار برود .

    ممنون از شاهین جان دلبند و سرنخ هایی که فراهم می کند برای تحریک قلم دوستانش

    1. درود بر تو پرویز عزیزم
      که زیبایی روح و قلبت تو تمام واژه‌هات هست.

      1. سپاسگزار و قدردان لطف و تشویق ها تون هستم شاهین جان .
        شاید زمان های زیادی باید بگذره تا مرد بزرگی مثل شما ظهور کنه و در دل تاریکی های خودخواهی مدعیان انساندوستی و کمک به همنوع به ترویج فرهنگ و شوق ارتقا فرهنگ مکتوب در کشوری که خیلی ها عادت به سیاه بینی و سیاه نمایی کرده اند بپردازه و راهبری تازه واردان و تازه کار هایی مثل من رو به عهده بگیره . بعد از هجده ماه مطالعه روزانه نوشته های شما . امشب مصمم شدم از این مهارت اندک که کسب کردم برای کمک به افراد و شرکت هایی که برای توسعه بازار و ارتقا محصول و فروش شان نیاز به کمک دارند استفاده کنم .
        امید دارم بتونم از این طریق کمکی کنم به توسعه فرهنگ کمک به همنوع و کمک به رشد و توسعه اقتصادی کشور .
        مجددا از توجه و زحمتی که برای راهبری علاقمندان نویسندگی تقبل می کنی تشکر می کنم و برای قلب مهربان و رئوف ات شادمانی آرزو دارم .

        1. پرویز جان
          تو انقدر خوش قلب و عزیزی که این خوبی از تک تک کلمات کامنت‌هایی که می‌نویسی احساس میشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *