نثرهای یومیه

با کتاب‌های نخوانده چه کنیم؟

17:47

با کتاب‌های نخوانده چه کنیم؟

هر کتاب نخوانده را بگشاییم و از هر جای کتاب که دلمان خواست اندکی بخوانیم. این خیلی بهتر از این است که کتاب‌ها برای همیشه خاک بخورند.

18:29

و باز هم خواندن ترجمۀ ناب دیگری از سروش حبیبی:

«سگ‌اجنبیا باز دارن زهرمار می‌کنن.»
آناستازیا نمی‌توانست جلو زبانش را بگیرد. آناستازیا! نه اسم فامیلی به دنبالش داشت، نه ساعتی به دستش و نه تُنُکه‌ای بر عورتش. همه‌چیزش، از اسم و وقت گرفته تا ناموسش، ول و وال و لخت و عور بود، درست مثل باقی مردم شهر. هر روز صبح سرش را از لای درِ کافه گرانادا تو می‌برد و این ذکر همیشگی‌اش بود:
«سگ‌اجنبیا باز دارن زهرمار می‌کنن.»
گرانادا هم دانسینگ بود و هم رستوران. بار هم داشت. و البته بستنی! کافی بود مشتری لب تر کند، آن‌وقت بستنی‌های پُفی مثل کفی نرم و شیرین و آب‌نبات‌های کاراملیِ پیچیده در کاغذ قلعی و ساندویچ‌های سه‌چهار لا و نوشابه‌های رنگارنگ و مشروب‌های خارجی و… همه‌چیز، تا دلت بخواهد!
«سگ‌اجنبیا باز دارن زهرمار می‌کنن.»
-از نخستین صفحۀ رمان «چشمِ انتظارِ درخاک‌رفتگان»، میگل آنخل آستوریاس، نشر ماهی

نمونۀ دیگری از تکرار خلاقانه.

 

 

14 پاسخ

  1. واقعا این ایده یکی از بهترین ایده هایی هست که واسه لذت بردن از کتاب خواندن و مهمتر از اون عادت کردن به کتابخوانی وجود داره. توی جامعه فعلی ما حتی روزنامه هم دیگر نمی‌خوانیم. و این به معنی خطر هست اگر در طول روز واژه های روی کاغذ رو نه لمس کنیم و نه بخونیم.
    من خودم توی کتابخونه عمومی که میرم از ایده ناخونک زدن توی کتاب ها خیلی خیلی استفاده میکنم و توی روز های گذشته چند ساعتی رو ایستاده در حال خواندن این کتاب و اون کتاب و برداشتن اون یکی کتاب و گذاشتن این یکی کتاب گذروندم و فهمیدم به شدت تاثیر داره برای انس گرفتن با کتاب ها.
    چند سال پیش هم ایده چند کتابی خواندن رو فکر کنم توی سایت خودتون خوندم و الان در حال حاضر میتوانم لااقل برای خودم مطمئن باشم که چند کتاب را همزمان خواندن نه تنها خیلی مفید و لذت‌بخش تر و ذوق‌آور تر از خواندن یک کتاب هست بلکه تنها راهی هست که من میتونم توی اون مسیر کتاب بخوانم و کتاب خواندن رو رها نکنم.
    سالم و سلامت باشین و زندگیتون معنا دار.

    1. سلام امیرمعین نازنین
      چقدر قشنگ از تجربه‌ی شخصی خودت گفتی برامون.

  2. چه پست خلاقانه‌ای. یاد گرفتم که حتی از چنین موضوع ساده‌ای هم میشه محتوا خلق کرد.
    در ادامه کتاب سه فیلم‌نامه رو از کتاب‌خونه بیرون می‌کشم و یک صفحه از اون رو می‌خونم.
    راستی، این کتابی که گرفتم نوشته‌هاش برعکس چاپ شده. یعنی که هم کتاب از آخر به اول شروع می‌شه و هم وارونه چاپ شده. فروشنده گفت با این قضیه مشکلی نداری و من کمالگرایی رو گذاشتم کنار و گفتم نه.
    شاید گاهی برعکس خوندن یک کتاب هم خلاقیت باشه. کسی نمیدونه.

  3. با نگاه کردن به کتابخانه و دیدن حجم رو به افزایش کتاب های نخوانده مضطرب می شوم! واقعا به جای ذهنیت “همه یا هیچ!” باید فقط شروع کرد و ورق زد. آن یک سال خالی که قرار است مثل کتاب “تولستوی و مبل بنفش” هر روز بنشینم و یک کتاب کامل بخوانم، حالا حالا ها نمی آید! فعلا با روش “پاتک زدن فعال” پیش می رویم 🙂

  4. درود بر شما،
    هیچ وقت همچین کاری رو تجربه نکرده بودم. ایده بسیار جالبی بود.

    نتیجه:
    اول ببینیم منظور از عزلت گزینی عصبی چیست. مسلماً اگر شخصی بخواهد گاهی تنها باشد دلیل عصبیت و بیماری او نیست. هر کس خودش و زندگی را جدی بگیرد، لازم است گاهگاهی در تنهایی و تفکر بسر برد. فقط وقتی می‌توان عزلت گزینی را عصبی دانست که علت آن ترس و انزجار از آمیزش با دیگران باشد.
    قسمتی بود از کتاب تضادهای درونی ما نوشته کارن هورنای که سه سالی می‌شود در کتابخانه من به انتظار نشسته است.

    1. درود بر تو علیرضا جان
      لذت می‌برم از خوندن کامنت‌های خوبت.

  5. چقدر قشنگ بود لذت بردم. اون قسمت توصیف بستنی و آب‌نباتش دهنم رو به مزه انداخت، فکر کنم واسه یه توصیف خوب درباره خوراکیا باید یه جوری توصیف کرد که مخاطب اون خوراکی رو هوس کنه.

  6. من همیشه میگم تا کتابامو تموم نکنم دیگه کتاب جدید نمیخرم و باز بر وسوسه‌ی خرید کتاب فائق نمیام.
    ولی این پیشنهاد خوبیه، که از هر کتاب حداقل چندصفحه بخونم. از امروز شروع میکنم.
    البته استاد من یه مشکل حاد دارم. خیییلی کم پیش میاد کتابی به دلم بچسبه و دلم بخواد تمومش کنم. اکثر کتابارو حتی دوست ندارم تا وسطشم بخونم. زود ازشون دلزده میشم و دیگه نمیتونم ادامه بدم.
    با این مشکل باید چکار کرد؟

  7. درود استاد
    چه ترکیب جالبی از کنار هم قرار دادن
    دو واژه فارسی و عربی “یاد داشت های یومیه” ساختا اید.
    “یوم”به معنی روز، بلافاصله متضاد خودش، یعنی”لیل”به ملنی شب را به ذهن می رساند
    یعنی:
    علاوه بر روزانه، می شود شبانه هم نوشت.
    باتشکراز یاد داشت های روزانه هر روزتان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *