نگاه متفاوتی به حس ارزشمندی

از مرتضا کربلایی‌لو چند رمان خوانده‌ام و او را یکی از نویسندگان شاخص این سال‌ها می‌دانم. پرکاری و تمرکز کربلایی‌لو در داستان‌نویسی شایسته‌ی تخسین است. از میان آثار این نویسنده، برای شروع «نیستی آرام» را پیشنهاد می‌کنم.

باری، در اینستاگرام می‌چرخیدم که به صفحه‌‌ی مرتضا کربلایی‌لو رسیدم و یادداشت کوتاهی خواندم بی‌‌نهایت الهام‌بخش، از آن متن‌ها که دوست دارم به کشکول سایتم بیفزایم تا همیشه در خاطرم بماند:

«درماندگی و حس پوچی از بحرانِ ارزشمندی ناشی می‌شه. اینکه نفهمی ارزشت به چیه و آیا اصلن ارزشمندی در این دنیا، پیش دوست و آشنا یا نه. اما سؤال اصلی اینه: ارزش چه جور به وجود میاد؟ اقبال عمومی به یک نفر؟ توجه همه به او؟ اینها درست. اما اونی که اقبال و توجه رو جذب میکنه، چیه؟ از جنس قدرته؟ از جنس پوله؟ چیه؟ اینها نیست. هیچکدومِ اینها نیست. خیلی ساده و محاله اون چیز، اون علتِ ارزشمندی. اون “تمرکز”ه. تمرکز، اغلب و تقریبا محاله و ما آدمها رو طرد می‌کنه از میدان خودش. اگر نتونید روی یک حرفه، روی یک فعالیت، روی یک رابطه، به شکل پایدار، تمرکز کنید بی ارزشید. و روز به روز بیشتر فرو میرید در میان انسانهای “بی ارزش” – از منظر خودشان – که هر آخر هفته دور هم جمع می‌شن و خوش می‌گذرونن. کسی رو دیدید در زندگی بر روی یک چیز، هر چیزی، تمرکز داشته باشه؟ به همون اندازه “ارزش” رو تماشا کرده‌اید.» (+)

8 پاسخ

  1. بی شک احساس ارزشمندی شاه کلید موفقیت های پی در پی هر فردی است ۔ و عدم وجود این احساس منشاء ناکامی ها و یاس های آدمی است۔

  2. سلام به شاهین عزیز. این یادداشت از همون یکی دو سطر اول منو جذب کرد و کلمه‌ی تمرکز که سال گذشته (۱۴۰۰) کلمه‌ی سالِ من بود، باعث شد متن برام جالب‌تر بشه. میدونید که از شما یاد گرفتم هر سال کلمه‌‌ای انتخاب کنم و تمام برنامه‌ها‌م بر اساس اون کلمه پیش بره.‌
    هنوز به برنامه‌ام (نوشتن منظم در سایت) متعهدم. بالای ششصد و بیست تا مطلب کوتاه و بلند نوشتم. گاهی روند نوشتن و خواندنم کُند میشه اما متوقف نمیشه. من تغییراتی که در جهان درونم رُخ میده رو دوست دارم.
    تمام تمرکزم روی خودمه، رشدم و نوشتن و زندگی شخصیم. تازگیها یکنفر ازم خواسته مربی یا همون کوچش بشم. فکر میکنه بعنوان یک محتوانویس نیاز داره یکنفر هر روز و مدام پا‌به‌پاش پیش بره. خدا رو شکر خوب پیش میره و منم راضی‌ام. نمیدونم این کامنت رو میخونید یا نه ؛ دلم خواست کامنت بذارم و کمی براتون بنویسم.‌ برقرار باشید.‌

    1. سلام سلام بیتا جان
      همیشه به یاد شما هستم و خیلی دلم می‌خواست جویای احوالتون بشم. چقدر خوشحال شدم از دیدن اسمتون.
      شما را تحسین می‌کنم.
      جدیت شما، ذوق شما الهام‌بخشه.
      چقدر خوب که به عنوان مربی قراره راهنمای دیگران هم باشید.
      امیدوارم در این مسیر هم بدرخشید.

  3. امروز، ابر و باد و مه و خورشید دست به دست هم دادن و هی کله منو گرفتن و به سمت کلمه تمرکز برگردوندن. خوندن این پست هم مزید بر علت شد. اما یکمی درک این مساله که بمدت طولانی بر روی یه مورد تمرکز داشته باشم سخته واسم و صد البته همین باعث شده که لذت تمرکز مدام روی یک ایده، موضوع و …. رو نچشم و مثل آدمای سرگردون دور خودم بچرخم. بالاخره امروز به این نتیجه رسیدم که می تونم روی یه موضوع تمرکز کنم و سالیان سال راجع بهش بخونم و بنویسم و اون ادبیات داستانی کودک و نوجوان بود. خوشحالم بابت این قضیه. زنده باشین

  4. استاد جان هر دفعه که شروع به نوشتن می‌کنم یکی از یادداشتهای شما رو می‌خونم تا انرژی نوشته در من شور نوشتن رو بیشتر کنه.

  5. تلنگری بسیار عالی برایم بود.
    ارزشمندی یه حس رضایتمندی است که نیاز به متمرکز بودن روی آن باور یا آن ایده یا آن رسالتی است که در زندگی جاری‌مان، قلبمان برایش می‌تپد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *