حس میکنی هیچ کار ارزشمندی انجام نمیدهی
تنبل شدهای
ارادهات تحلیل رفته
از اهمال کاری به ستوه آمدهای
بیکاری
کارت را دوست نداری
هیچ هدف خاصی در زندگیات نداری
هیچکدام از کارهایت طبق برنامه پیش نمیرود
بیپولی کلافهات کرده
عزیزی را از دست دادهای
به اینترنت معتاد شدهای
جسمت را دوست نداری
از وضع خوابت راضی نیستی
دوستان خوبی نداری
رابطۀ عاطفیات به بنبست خورده
؟
-یک کتاب بنویس.
لازم نیست حتماً داستان بنویسی، یک کتاب غیرداستانی بنویس، حس میکنی اطلاعات لازم برای انجام این کار را نداری؟ خب یک کتاب خیلی ساده بنویس، نظریههای عجیبوغریب صادر کن. هفت عادت آدم فضاییهای مؤثر را بنویس. نوشتن کتاب تو را هدفمند میکند.
ولی یادت باشد، اصلاً به نتیجه و انتشار کتاب فکر نکن. فقط سعی کن یک محصول کامل تولید کنی.
بقیه ماجرا را من نمیگویم، بگذار خود کتاب به زندگیات رنگ تازهای بدهد.
33 پاسخ
سلام استاد کلانتری عزیز
من یک کتاب کودک نوشتم حالا چجوری و کجا باید چاپش کنم ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید .
شما هالی تر از عالی هستید استاد کلانتری هرچه بگویم در حوضه نویسندگی و توضیحات مربوط به آن کم گفته ام ولی بدانید شما پدر نویسندگی نوین هستید .با تشکر از شما
سپاس از مهر شما.
چطور به چاپ کتاب فکر نکنیم؟
این که هر چه زود تر کتابم رو چاپ کنم داره مغزمو مثل موریانه می خوره می کنه.میشه کمکم کنین؟
تا حالا چند تا کتاب نوشتی زهرا جان؟
سلام آقای کلانتری عزیز
مثل همیشه پیشنهاد خوبی دادید، من یک ایدهی داستانی دارم که طرح کلی و اول و آخرش میدونم چی باید باشه. یک داستان جنایی و درامه، هیچ ربطی به خودم نداره (منظورم اینه که به درد مشکلات خودم نمیخوره) اما حس میکنم اگر برای خودم کامل بنویسمش خیلی جالب بشه.
راستی یه فیلمی هم میخوام بهتون معرفی کنم که دربارهی داستانسراییه (یه جورایی)، شایدم دیده باشین.
Stranger than fiction
دربارهی یک شخصیت کتابی و تخیلیه که واقعی میشه.
میدونم که احتمالا وقتی برای تلف کردن پای فیلم ندارید ولی خدا رو چه دیدی.
راستی در مورد سه تا از موضوعاتی که انتهای کتابتون پیشنهاد کرده بودین برای خودم صدا (مصاحبه) ضبط کردم، خیلی حس خوبی داشت، بازم ممنونم. بیصبرانه منتظر کتاب بعدیتونم، اگر باشه.
سلام نوید جان
زنده باد
حتماً داستانت بنویس.
فیلمی که گفتی رو من حتماً سعی میکنم ببین. چه چیزی بهتر از دیدن فیلم پیشنهادی یک دوست.
چقدر خوب که تمرین رو انجام دادی. عالیه.
امیدوارم که کتاب جدیدم رو بتونم سریعتر چاپ کنم.
برقرار باشی.
سلام
من تقریبا اکثر این موارد بالا رو که نوشتید دارم
اگه به کتاب نوشتن باشه
احتمالا داستانی بهتر به شخصیت و توانم میخوره
همین الان به یه فکر کوتاه چند لحظه ای میتونم بگم یه رمان 400 صفحه ای البته نه پیوسته
به صورت تکه تکه و پازلی در ذهنم جرقه زده
شما جوابی برای من دارید؟؟ چیکار کنم
اصلا اگر کتابی شروع کردم و داستانی نوشتم بعدش چی؟
چطور باید چاپ کرد؟اونو باید کجا بزاریم که دیگران هم بتونند بخونند و نظری بدند؟
اما به خودم میگم منو نویسندگی؟؟؟ 🙂
شاید این سوالات بالای من من از نوشتن یه کتاب دور میکنه
سلام آرش عزیز
شروع من به نوشتن.
خود نوشتن بهت میگه باید چکار کنی.
روی کمک منم حساب کن.
هر سوالی برات پیش اومد بیا تو همین سایت برام بنویس.
آقا شاهین همونطور که گفتین شروع کردم
واقعا دارم از نوشتن لذت می برم … جواب خیلی از سوالاتم هم پیدا کردم
ولی روی کمک و راهنمایی شما حساب میکنم
به مشکل خوردم میام برای کمک پیشتون 🙂
خیلی خوشحالم از این بابت آرش جان
منتظر درخشش تو هستم.
شاهین جان حیفم اومد این جمله رونگم.
وب سایتت برای من یه رفرنس برای الهام، ایده و خصوصا نوشتن.
مسعود جان
افتخاره برام
مرسی که انقدر محبت داری.
سلام شاهین جان وقت بخیر
هر وقت به وبلاگت سر می زنم سر حال می شم، اگه میشه در مورد کمالگرایی هم یه پست بذار ، عاملی که باعث میشه خیلی ها مثل من نتونن از نوشتن اونطور که باید لذت ببرن؛ این جمله رو هم خدمتت تقدیم میکنم و برات آرزوی موفقیت می کنم.
تنها راه انجام کار بزرگ این است که عاشق کاری باشید که انجام می دهید. استیو جابز
سلام مسعود جان
به روی چشم
یه مطلب نوشتم با عنوان کمال و الهام و آرزو، یه نگاهی بهش بنداز.
میدونی چند وقته قصد دارم یک کتاب غیر داستانی بنویسم (داستانی که بماند)، حتی سرفصلاشو آماده کردم . چهار سال . امان از تنبلی و کمال گرایی. اما چند وقته تصمیم دارم بنویسم. فعلا شروع کردم یه شش هفت ماهیه نوشته های صبحگاهی مینویسم. خیلی تاثیر مثبت رو زندگیم داشته بغیر از توسعه مهارت نوشتن. با اینکه حتی بعضی روزها یا دو سه هفته ای این وسط ننوشتم. اما ادامه دادم. وبلاگمم یه ماهیه شروع کردم و برای کتاب هم به این زودی اقدام میکنم. اما نوشته های صبحگاهی که برای من نوشته های هر موقعیه خیلی جواب داد. و جرقه این کارم از وبلاگ تو شروع شد. ممنون ازت
سلام بیژن جان
چقدر خوشحالم از خوندم کامنتت، خوشحالم که وبلاگ برات مفید بوده.
صفحات صبحگاهی معجزه میکنن، کارت تحسین برانگیزه.
لینک وبلاگت رو به من هم بده.
من رو در جریان پیش رفتن کتابت قرار بده.
:/
والا می خوام یه توییت در مورد یک مشکل مهم در حوزه کاری ام بزنم کلی فسفر می سوزانم… کتاب را کجای دلم بگذارم!
بارها شروع کردم به نوشتن… صفحات صبحگاهی ( واسه همین جا بود دیگه!؟ )، صفحات شبگاهی :دی ، جمله قصار، پست های بلند در شبکه های اجتماعی، در مورد کتاب های خوانده شده و غیره! اما در مجموع بیشتر از چند روز طول نکشید که …!!!!! مشکل در شروع نیست؛ مشکل در ادامه دادن است 🙁
درسته، مشکل در ادامه دادن هم هست، اگه یه آمار از کتاب های تموم نشدۀ جهان وجود داشت فکر کنم رقم عجیب و غریبی میشد.
از قول فرانک زاپا: so many books, so little time
ولی یک روزی دو تا کتاب می نویسم با نام های زیر:
۱. ترکی که ترکی بلد نبود
۲. چگونه با کتاب نوشتن پولدار شویم :))))
ایوالاف منتظرم بخونمشون، به عنوان ترکی که ترکی بلده!
شاهین جان، از راهکار عجیب، تازه و دوست داشتنی ات ممنون
فدای شما بهروز جان
خیلی عالیه که شما همیشه پیشنهادهای جالبی ارائه میدید. به شخصه مچکرم.
و یک نکته که همیشه برای خودم جذاب بوده اینه که معمولا لحظات “خلق و آفرینش” از دل همین مواقع بی حوصلگی ، کلافگی و نارضایتی سر درمیاره. چیزی که ما همیشه ازش فراری هستیم و فقط منقبض شدن در یه گوشه و خیره شدن به هر چیزی که دم دستمون باشه رو ترجیح میدیم!
شاید این حرف مبنای درستی نداشته باشه اما به امتحانش می ارزه… فقط کافیه اون لحظه از شرایط انجماد و رکود با یه قلم دست گرفتن و نوشتن از هر دری، خارج بشیم.
بله سمیرا جان، به نکتۀ کاملاً درستی اشاره کردید.
سلام شاهين عزيز
ده مورد از موارد ابتداي مطلب دربارهي من صدق ميکنه 🙁
الان تصميم گرفتم که يه کتاب دربارهي اشتباهاتي که باعث شد به اينجا برسم، بنويسم. نميدونم موضوع خوبي هست؟
فاطمه عزیز
خیلی عالیه، چه ایدۀ خوبی رو انتخاب کردی، اینجوری میتونی خودت رو حسابی نوشتن درمانی کنی و به نتایج خیلی خوبی هم برسی.
من کتاب سرطان ذهن و 5بیماری نادر کوتولوله ی ذهنی رو میخوام بنویسم.
یا مثلا چگونه می توانیم از آب گل آلود ماهی بگیریم؟
:)))
بی اغراق میگم، این دو تا عنوانی که گفتی واقعاً کنجکاوی برانگیز و جالب هستن.
خیلی امیدوارم که دست به قلم شی و نوشتن رو شروع کنی.
مشکل میدونی چیه؟
مشکل همیشه شروعه :)))
تیرا جان، ایمیلت رسید، بزودی جواب میدم. در حال کار روی یک پروژه هستم.
ممنون شاهين عزيز
من هم وقتي دچار نوسان ميشم، نوشتن رو به صحبت و عمه تراپي خيلي از دوستان ترجيح ميدم.
وقتي مينويسي خلع عجيبي تو ذهن شكل ميگيره كه ميتوني فكر جديد جايگزين كني.
تو نوشتن خبري از قضاوت و نصيحت نيست و ميتوني “خود افشايي” داشته باشي.