رابطه موضوعی است که ذهنم از روی آن مثل حلزون رد میشود؛ همیشه به رابطه فکر میکنم و بیش از همه به رابطۀ عاطفی.
به گمانم گفتگو، مهمترین بخش رابطه است؛ جذابیتهای جسمی بهتدریج رنگ میبازند به تعبیر جان کالینز مشكل زيبايی اين است كه مثل ثروتمند به دنيا آمدن و فقير شدن است.
درنهایت، آنچه میماند، گفتگوست، اگر آتش گفتگو روشن بماند میشود به دوام رابطه دل بست؛ روزی که آتش گفتگو به خاکستر تبدیل شود، ضربوزور قراردادی اقتصادی مثل ازدواج هم راه به هیچ جایی نمیبرد.
گفتگو چه نیست؟
خرخر و نالههای بیهوده، غیبت دروهمسایه، ترهات زرد و پوچ دربارۀ بیاهمیتترین چیزها و پریشان در قیلوقال گله بودن هیچ ربطی را نمیتواند گفتگو حساب کرد، مکالمههای روزمره چیزی جز ملال نیستند.
گفتگو چه هست؟
راز دوام رابطه یادگیری است.
گفتگوی اصیل و پیشبرنده گفتگوهایی ارزشآفریناند.
دو طرف یک رابطه باید دائماً چیزی برای یاددادن به هم داشته باشند و مصمم باشند برای داشتن حرف تازهای برای گفتن.
آموختهها میتوانند چیزهایی سادهای مثل مهارتهایی برای زندگی روزمره باشند تا موضوعات هستی شناسانه و فلسفی باشند.
مهم این است که ما دائماً برای کوشش بیشتر برای آموختن و انتقال آن آموختهها باشیم.
دو شریک عاطفی باید مدام تازه شوند، مدام حرفهایی تازه را برای نقل کردن بیابند؛ آموختههای مشترک جهان مشترک ما روزبهروز وسیعتر و عمیقتر میکند.
این کار زدن دو نشان با یک تیر است، یاددادن آموختهها بهترین روش برای تثبیت درسهای تازه در ذهن است.
گفتگو هنر ذهنهای تارعنکبوتبسته نیست که دلخوش کردهاند به محتوای بیمحتوای کانالهای تلگرامی و عکسنوشتههای اینستاگرامی.
جایی که ماییم یادگیری کماهمیتترین چیز است، یادگیری را کاری ملالآور میدانیم برای گرفتن کاغذپارهای به نام مدرک. پس تلاش برای یادگیری گام در جاده خلوت و کمتر پاخوردهای است که ممکن است در نیمه راه به دلیل عدم همراهی دیگران دست از حرکت بکشیم.
این پست را با گفتگوی کوتاهی به پایان میرسانم که بیربط به سطور بالا نیست:
پسری از پدرش میپرسد: چگونه همسر مناسبی بیابم؟
پدر میگوید: برای اینکه همسری مناسبی بیابی سعی کن خودت را مرد مناسبی تبدیل کنی.
13 پاسخ
جناب آقای کلانتری گرامی
فرمایش شما بسیار عالی، درست و متین اما مشکل اینجاست که خیلی از آدمها هستند که حوصله گفتگو با شریک عاطفی شونو ندارند. بقیه رابطه ها کم و بیش تا حدی و از نظر من تا زمانی که لازمه می شه نگه شون داشت.
بله لیلا جان. میفهمم چی میگید. این مشکل هم وجود داره متاسفانه.
سلام شاهین جان
معرکه بود این پستت
برای منی که ارزش شماره یک و دوم ام یادگیری و یاددهی هست این پستت حکم گنج را داشت برام.
درود به عزیز دلم، حسین جان شیرمحمدی
نمیدونید چقدر خوشحال میشم از دیدن اسم شما.
من همیشه این شور یادگیری رو به وضوح در شما میبینم.
راستی بابت برگزاری دورههای کوچینگ هم بهتون تبریک میگم. ایشالا با قدرت بدرخشید.
شاهین جان عزیزم!
برات یه رابطهی عاطفی محکم و پایدار و خفن بایه خانوم زیبا و دلبر ودوست داشتنی که شبیه دیازپام آرامش بخش باشه وصداش شبیه صدای دریا روحت رو نوازش بده آرزو میکنم
امیدوارم آرزوم زود زود برآورده بشه
پی نوشت: فکر کنم این پست با اون خوابی که درباره پری دریایی و اینا دیدی بی ربط نباشه😂
سلام.. عالی بود.. ای کاش دو واحد درسی تو دبیرستان با همین عنوان که شما اینجا گذاشتید به همه آموزش داده ميشد که بدونيم واقعا تو هر رابطه ای و به هر قیمتی و بدون هدف نباید وارد شد… روزهای زندگی خیلی ارزشمند هستند و گاهی با تنها موندن و یاد گرفتن و بهبود شخصی و حرکت به سمت جلو، قدرش رو بیشتر دونستيم تا بودن در یک رابطه و در جا زدن و وقت سوزی و ذهن و روح رو سوهان کشیدن.. زنده باشید شاهین عزیز.
مهرآسای عزیز
از لطف شما بی نهایت ممنونم.
به نکته مهمی اشاره کردید. ای کاش توی مدرسه چیزهای مفیدتری رو به ما یاد میدادن.
زنده باشی و پر انرژی شاهین گرامی.
عالی بود
سلام
فكر مي كنم در دنياي امروز در همه روابط نه صرفا رابطه عاطفي، كه البته از همه مهم تر هم هست، هنر گفت و گو و شنيدن فعال را نداريم.
در زمانه اي كه همه سر در گوشي هاي هوشمندمان فرو برديم و همه حرفهايمان را با چند كلمه ناقص و چندتا صورتك ريز و درشت مي زنيم، وقتي به هم مي رسيم توان و دانش ارتباط رو در رو را نداشته و از درک رفتار یکدیگر عاجزیم.
صبر و تحمل شنيدن و گوش سپردن به حرف هاي مخاطب خودمان را نداشته و مدام در دنياي پوچ و ولنگار مجازي سرگردانيم.
از ديدن و شنيدن هم فرار مي كنيم.
همين هم در رابطه عاطفي ما را به عقب مي كشاند.
وقتي كنار هم هستيم، حرفها و تعارف هاي معمولي كه تمام شد دوباره سر در گوشي فرو برده و مشغول لايك كردن و كامنت گذاشتن مي شويم.يا فكر و ذهنمان در فلان گروه تلگرامي، يا فلان صفحه اينستاگرامي مي ماند.
ما حرف زدن را ياد نگرفته ايم، تعامل و حفظ رابطه را بلد نيستيم.
بجاي ايجاد شوق و انگيزه و هيجان در رابطه، صبور نبوده و به دنبال تعويض آدمها و تكرار روابطيم.
يادبگيريم با گفت و گو و كشف دنياي يكديگر رابطه هايمان را تازه نگه داريم.
دلم مي گيرد وقتي مي بينم دنياي مجازي ما را از شنيدن و ديدن صدا و چهره هم محروم كرده.
راز دوام رابطه عالی بود 👌👌🌟🌟🌟 و ذهن های تارعنکبوت بسته 👌😑
سلام!
شاهین واقعا زندگی با کسی که در موردش توضیح دادی، مسلماً می تونه خیلی لذت بخش باشه.
مدتهاست یه سوال اساسی گریبانم رو گرفته که فکر می کنم اینجا جای مناسبی برای مطرح کردنش باشه:
اگر قرار باشه فقط یکی از این دو گزینه مهم تر باشه، پیمودن راه مهم تره یا داشتن همراه؟
برخی از افراد متعهد به پیمودن راه هستند، چه با همراه چه بی همراه؛ حتی شاید تغییر همراه هم تاثیری بر این افراد نگذارد؛ از طرفی برخی از افراد هم به عشق داشتن همراه، دست اندازهای راه را به جان می خرند.
فکر می کنی اندیشیدن به این سوال، می تونه بهمون کمک کنه تصویر شفاف تر و انگیزه های با معنی تری برای تحقق اهداف آتی مون پیدا کنیم؟
سلام سعید عزیز
به نکته مهم و جالبی اشاره کردی که من دوست دارم مفصل تر راجبش بنویسم.
بیشتر فکر میکنم و ان شا الله به زودی مینویسم.