ذهن پرورده

فرض کنید از شما می‌پرسند:

«به‌توانمندی‌هایت بیشتر میندیشی یا ناتوانی‌هایت؟»

به این سؤال به چند شیوه می‌توان پاسخ داد: 

۱. توانمندی‌هایم (یا ناتوانی‌هایم).

۲. نمی‌دانم.

۳. حالا که افکار و رفتارم را با دقت مرور می‌کنم متوجه می‌شوم که من بیشتر… (این جواب ادامه می‌یابد و می‌تواند به درازا بکشد.)

عموم افراد فقط از پس دو پاسخ اول برمی‌آیند. کافی است بیازماید: بیشتر آدم‌ها از پاسخی روشن و فکرشده به ساده‌ترین سؤال‌ها درمی‌مانند.

چرا؟

شاید بتوان ضعف در خودشناسی، کمبود مطالعه و ‌ناورزیدگی ذهن را از دلایلش برشمرد.

ذهنمان را برای پدیدآوردن پاسخ‌های پروپیمان بپروریم.

شاید بهترین تمرین برای نوشتن و خودشناسی طرح پرسش (هر پرسشی) و نوشتن پاسخ‌های مفصل باشد. 

مهم نیست که دیگران مجالی برای شنیدن پاسخ‌های ما دارند یا نه، مهم اطمینان ما از داشتن پاسخ‌های درخور است. شاید در جایی، فقط به‌اندازه‌ی یک کلمه فرصت جواب داشته باشیم، آن یک کلمه زمانی بهترین کلمه خواهد بود که عصاره‌‌ی هزاران کلمه‌‌‌ای باشد که درباره‌ی پاسخ اندیشیده‌ایم.

6 پاسخ

  1. سلام وقت بخیر استاد.
    امیدوارم حالتون خوب باشه. من یه مشکل در نوشتن دارم و اون اینه که خیلی سریع تحت تأثیر نوشته‌های دیگران قرار میگیرم و از نوشته‌های دیگران به عنوان ایده برای خودم استفاده میکنم. اینطوری که موضوع متن رو برمی‌دارم و از نو، تقریبا در همون سبک، می‌نویسم. البته نه هر متنی ، بلکه متنی نزدیک‌ به احساسات و شرایط خودم رو میپسندم. مثلا توجه کردم که بعد از خوندن نوشته‌‌ای که این‌طور شروع می‌شود: دیروز به شمیم گفتم.
    هر بار که خواستم شروع به نوشتن کنم دوست داشتم بنویسم : دیروز به فلان آدم گفتم. و بعد آنچه مربوط به خودم است.
    خوشحال میشم نظرتون رو در این مورد بهم بگید. ممنونم

    1. درود هستی عزیز
      این ضعف نیست و نقطه‌قوت است.
      در سال‌های نخست نویسندگی چه بهتر که مقلدان خوبی باشیم.
      از رهگذر تقلید از بهترین‌هاست که می‌توانیم به‌تدریج به صدای خاص خودمان برسیم.

  2. درود بر نازنین‌استاد خودم

    خب می‌ریم که یک کامنت دیگه رو به یک مقالک ( بر وزن داستانک) تبدیل کنیم 🙂

    در ابتدا لذت بردم از عنوان جذابی که انتخاب کردید. کاملن کپی‌رایتری نوشته شده. بازتاب خیلی خوبی از صفحه نمایشگر به چشم داره.
    اما صحبت از ذهن پرورده شد و بنده یاد «زیتون پرورده» افتادم.
    آنتونی بوردین، نویسنده آمریکایی کتاب «آشپزخانه سری؛ ماجراجویی در جهان شکم» که خودش سرآشپز، برنامه‌ساز و مجری است، روابط مختلفی از زندگی شخصی‌اش رو به آشپزی تشبیه می‌کنه.
    از اونجایی که همیشه برای انتقال آموزه‌ها و تجربه‌هام از مثال‌های خوراکی استفاده می‌کنم، «ذهن پرورده» با توجه به نکاتی که فرمودید به شدت جاش در مثال‌های خوراکی خالیه.
    حالا مثال‌های خوراکی چیه؟
    «هر اتفاق و تاثیر مثبتی که توی زندگی در جریان داره و اون elemant به خوبی در فرایند طبخ غذا مشاهده میشه»
    زیتون پروده از اون چاشنی‌های فرآوری‌شده غذایی است . راز طعم عالی آن، دقتی که است آشپز برای خلق آن به خرج داده. ترکیب رب‌انار ملس، ادویه گرم و تر، درصد استفاده روغن زیتون، میزان له شدن گردوی استفاده‌شده و کیفیت سبزی محلی تونسته تا جایگاه زیتون ر در سفره‌های ما چند پله ارتقا بده.
    اگر ما نظرات و نتیجه‌گیری‌های ذهن خود (ذهن پرورده) را با همان دقت آشپز ساخته و پرورده کنیم، نتیجه کار چیزی درخور همان طعم زیتون پرورده خواهد شد. نوشته‌هایی که با این فرمول روی کاغذ ولو می‌شوند، با ذائقه هر خواننده همسو می‌شود.
    همان‌طور که شما فرمودید، باید «ذهنمان را برای پدیدآوردن پاسخ‌های پروپیمان بپروریم.»

    1. درود بر تو هادی عزیز
      چه نکته‌ی قشنگی گفتی.
      «ایده‌پزی» هم متأثر از همین سخن است: «هر اتفاق و تاثیر مثبتی که توی زندگی در جریان داره و اون elemant به خوبی در فرایند طبخ غذا مشاهده میشه»

  3. آقای کلانتری عزیز سلام.
    من یک سوال ازتون دارم که در واقع می تونم با قالبی دیگر از کلمات بگویم که یک موضوع پیشنهادی برای یک محتوای مختصر و مفید هم هست: اگر کلمه “نظم” را در سایت شما جست و جو بیش از ده صفحه مطالب بسیار ارزشمند برای مطالعه هست که بیشتر آن ها بر روی نظم نوشتن تاکید دارد. اگر مطالبی را که به موضوع نوشتن، تمرین، آزاد نویسی و تنوع برای انواع تمرین های نوشتن در سایت شما را مطالعه کنیم خودش یک دانشگاه می شود. من هم مثل خیلی از دوستان و شاگردان شما بعضی از این عادات را برای خودم گلچین کرده ام. صفحات صبحگاهی، تقویم نویسی، آزاد نویسی، کلمه نویسی، 100 جمله… و در کنار آن پروژه تولید محتوای سایت نوپایم :)، پروژه های جدی تر نوشتنم مثل رمان و نمایشنامه و … ، یادداشت های آموزشی …را نیز در دست دارم. مشکل از همین جا خودش را نشان می دهد:
    من برای ایجاد یک نظم فیزیکی بین این حجم کاغذ و فایل به شدت به مشکل خورده ام و دارم بین این همه کاغذ و تقویم و پوشه و فایل گم می شوم، چون می خواهم در دسترس باشند تا در طول روز و هر روز به آن ها مراجعه کنم…مثلا ایجاد فایل های جداگانه در کامیپوتر به آن ها نظم داده است، اما عملا برای پیدا کردن مطلبی که چند وقت پیش به ذهنم رسیده است، دستم بسته شده است چون باید کلمه کلیدی را حداقل در ده فایل جست و جو کنم…. سخن کوتاه و …. اینکه لطفا اگر پیشنهادی دارید مثل همیشه دریغ نفرمایید. ممنونم

    1. سلام
      سپاس از شما به خاطر پیشنهاد این موضوع مهمه.
      اتفاقن مدتیه که من خیلی جدی دارم روی این موضوع کار می‌کنم و تصور می‌کنم که تا دو سه ماه آینده مطالبم آماده بشن.
      این مطالب نتیجه‌ی تجربه و کلنجار طولانی‌مدت من هستن و به نظرم چهارچوب موثری برای سازماندهی مطالب ارائه می‌دن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *