اینکه ما چرا به اهداف و برنامههای مهم زندگی خودمان نمیرسیم، دلایل چندان پیچیدهای ندارد.
یک سناریوی آشنا:
صبح بیدار میشوی، هزار کار پراکنده و غیر مهم را انجام میدهی، به ظهر میرسی، هنوز کارهای مهم را شروع نکردهای.
درگیر چرندیات زندگی روزمره میشوی تا عصر، عصر تا شب را نمیفهمی چجوری طی کردی.
حالا شب است، کارهای مهم همه مانده برای شب. شب است و هزار ماجرا.
با خودت میگویی امروز که گذشت، انرژی چندانی ندارم، ذهنم خسته است، بگذار بخوابم، صبح زود بیدار میشوم و با انرژی به کارم میرسم.
صبح روز بعد دوبارۀ این چرخۀ باطل تکرار میشود. به خاطر طفره، تعلل، اهمالکاری، کمالطلبی، تنبلی، ترس؟ اسمش ابداً مهم نیست.
مسئله این است که کارهای مهم علیرغم چیزی که وانمود میکنیم، همیشه آخرین اولویت ما هستند.
میخواهی برخی از کارهای مهم و غیر مهم روشنتر مرور کنیم؟
کارهای مهم:
-نوشتن کتابی که برند شخصی تو را دگرگون میکند
-یادگیری مهارتی که درآمد تو را چند برابر میکند
-تکمیل پروژهای که فشاری بیرونی برای انجام آن وجود ندارد
-ملاقات با کسی که میتواند زندگی تو را دگرگون کند
-برنامهریزی دقیق برای اجرای عادتهای کوچک و مؤثر
و…
کارهای غیر مهم:
-چک کردن مداوم موبایل و وبگردی بیهدف و طولانی
-تماشای سریالی که دیدن یا ندیدن آن هیچ تأثیری رو رشد بلندمدت تو ندارد
-گپ و گفت با کسی که هیچ نسبت مشخصی با رؤیاها و اهداف بلندمدت تو ندارد
-حضور فیزیکی در جاهایی که میتوانستی بهصورت آنلاین حضور داشته باشی
-تن دادن به شغلی که هیچ آیندهای ندارد
و…
زندگی 99 درصد ما با کارهای غیر مهم و رؤیاپروری برای کارهای مهم تلف میشود. آن 1 درصد دیگر مدام به خودش گوشزد میکند: اگر صبح انجام ندهی، شب هم انجام نخواهی داد.
موکول کردن زندگی روز به شب، وحشتناکتر از چیزی است که تصور میکنیم.
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «تکنیک «روزهای سیاه» برای بیشتر و بهتر کار کردن» را بخوانید.
13 پاسخ
من دقیقا سعی می کردم که همین کار کنم چون هم صبح انرژی بیشتری دارم و مهم ترین کار و فورس ماژو ترینش رو انتخاب می کردم مخصوصا اگه به زمان مرگ پروژه ام نزدیک تر بودم اینجوری هم تمرکزم بیشتر می شدو هم انگیزم ولی اگه صبحها اتفاقی افتاد و من نتونستم کار مهم انجام بدم دیگه تا آخر اون روز نمی تونم و صبح برای من یک وسواس فکری شده (الان صبح نیست پس تو نمی تونی کار مهمی رو انجام بدی.)
سلام
برای من هم این اتفاق افتاده و به نظرم یکی از دلایل مهمش این هست که تفریح و بازی مناسبی برای خودمون نداریم تا لذت و استراحت کافی ببریم و به قول استفان کاوی وقت لازم رو برای تیز کردن اره هامون نمی گذاریم!یکی از دلایل دیگه ش هم حضور در محیط کار و بودن در شغلی هست(خصوصا ادارات دولتی و کارهای کارمندی!)که به اون علاقه نداریم و همین موضوع باعث میشه کم کم تنبل بشیم و بهره وری لازم رو نداشته باشیم حتی وقتی میاییم خونه!!به نظرم خوندن هر روزه ی کتاب و قرار دادن زمانی برای سکوت و مراقبه کردن و البته داشتن تفریحی مختص به خودمون می تونه ما رو بهتر کنه.بعضیا گوگل کالندر رو هم توصیه کردن که من هنوز امتحان نکردم.
سلام المیرای گرامی
بله کاملاً درسته. و ایدۀ شما خیلی خوبه.
شاد و برقرار باشید.
سلام و روز به خیر و خدا قوت
لینک (تکنیک روزهای سیاه برای بیشتر و بهتر کار کردن) خطای 404 میده
لطفا بررسی کنید
سلام به عزیر دل
اصلاح شد کیوان جان.
ممنون که اطلاع دادی.
سلام شاهین عزیز
من راهکاری که تا به حال تست کردم و میشه گفت تقریبا در موردش موفق بودم این بوده که
1 تمام اپ های شبکه اجتماعی رو از روی گوشیم حذف کردم تا راه دسترسی بهش برام مشکل بشه و کم کم دارم چک کردن گوشی رو فراموش می کنم برای من یه موفقیت خیلی خوبی بود و دقیقا جایی که تلگرام نصب بود inoreader رو نصب کردم که واقعا جایگزین عالیه
2 اگر برنامه ریزی می کنم و دچار تنبلی که همه ما دچارش هستیم میشم، مثلا اگر برنامه ریزی می کنم روزی یه فایل زبان گوش بدم و نمیشه، اون رو به یک لغت یا جمله تقلیل می دم تا حداقل خیالم راحت باشه که یه کاری کردم
3 اینکه روی کاغذ برنامه هام رو بنویسم و مدام به در و دیوار بچسبونم واقعا برای من جواب میده مثلا من هر روز رو در یخچال این کار و انجام میدم
زنده باد علی عزیز
مرسی که این سه روش عالی و کاربردی رو با ما به اشتراک گذاشتی.
متاسفانه همه اون موارد شامل حالم میشه.
هیچ عیبی نداره.
همین که این موضوع رو میدونید یعنی یک گام به جلو، حالا فقط باید یکی دو عادت کوچک رو در خودتون ایحاد کنید و بهش پایبند باشید.
دلیل این مساله که متاسفانه عمومیت پیدا کرده است، موارد زیادی هست که بسیاری از آنها به اعتقاد بنده متوجه خود افراد نیست
نبود اطمینان محیطی نوعی بی انگیزگی را در افراد ایجاد می کند که به حداقل ها همیشه قانع باشند
ما از نبود فرهنگ رشد یافته بسیار رنج می بریم؛ چه در محیط خانواده و چه در محیط اجتماع و کار
اخ گفتید ….سریال ها ما نوجوون ها رو اسیر خودش کرده مخصوصا ترکی و زاپنی و کره ای و چمیدونم هزار کوفت و زهر مار دیگه … من دارم کم کم ترک میکنم…
اما چک کردن های مداوم گوشی و وبلاگ رو کنار گذاشتم خذا رو شکر…از وقتی تلگرامم رو اوردم رو لبتابم بهتر شده…
اهنگم که در پروژه ترکم اگه خدا بخواد …فعلا دارم سعی میکنم اهنگای اصیل و با معنی فقط کوش کنم و بعد کم کم کمش میکنم…
ستاره خیلی خوبه که وبلاگت رو منظم به روز میکنی، حتی یک روز رو هم از دست نده.
همینطوره
تازه اگه خیلی کارت درست باشه، شب قبلش واسه فردات برنامه ریزی می کنی ولی فردا صبح یا حوصله نداری یا یه تلفن می تونه همهی برنامه هاتو نابود کنه و مسیرِ اون روزت رو تغییر بده
اَه
متنفرم از این وضعیت