هراندازه کمتر مطالعه کنیم، آنچه میخوانیم بیشتر صدمه میزند.
-میگل دِ اونمونو
برای خواندن کتابهای نخواندهای که داریم، راههای زیر به ذهنم میرسد:
پاک کردن شبکههای اجتماعی از روی موبایل (از اینستاگرام گرفته تا توییتر و …)
حتی اگر معتاد شبکههای اجتماعی نباشید، با حذف آنها، توجه و تمرکز شما چند برابر میشود.
ممکن است میانگین حضور روزانۀ ما در اینستاگرام کمتر از نیم ساعت در روز باشد؛ اما درگیری ذهنی حضور در این برنامه و خستگی حاصل از آن چند برابر زمان مصرف از ما انرژی میگیرد.
بهعنوان کسی که این روش را در عمل آزموده، تأثیر مثبت آن را تضمین میکنم. (+)
قطع رابطه با دوستان و اطرافیان
البته این به معنی عزیزان نزدیک و صمیمی نیست. اما با حذف بسیاری از روابطی که از سطح وقتگذرانی فراتر نمیروند، زمان زیادی را برای کتابخوانی ذخیره میکنیم.
البته این بند از پیشنهادهای من نهتنها برای کتابخوانی، که برای رشد و موفقیت ما در تمام ابعاد زندگی مفید است. بسیاری از معاشرتها، ضمن لطمه زدن به خلوت ما، تقویتکنندۀ تنهایی هم هستند.
بخوانید و بخوانید تا روزی که بتوانید این جملۀ مشهور را به اطرافیانتان بگویید:
ببخشید نشناختمتان، خیلی عوض شدهام!
رفتن به کافه، پارک، کتابخانه یا هر جای دیگر
در اصل این کار برای فاصله گرفتن از دسترسی به موبایل و آزادگذاشتن ذهن برای رفتن به لایههای عمیقتر است.
وجود موبایل در خانه یا دفتر کار، درهرصورت وسوسهانگیز است و بخشی از انرژی مغز را خواهناخواه تحلیل میبرد. با فاصله گرفتن از موبایل، بخش زیادی از ظرفیت ذهن ما برای خواندن آماده و آزاد میشود.
نوشتن لیست کتابهایی که میخوانیم و نصب آنها روی دیوار
روی دیوار اتاق کار من، سه لیست مجزا وجود دارد: کتابهای داستانی، کتابهای غیرداستانی، دفترها و دیوانهای شعر.
روی هر یک از این لیستها فهرستی از کتابهایی را که مایل به خواندن آنها هستم نوشتهام، و با خواندن هر کتاب روی اسم آن خط میکشم. لذتی که در کشیدن این خط هست در انتقام نیست!
البته این فهرستها شامل تمام کتابهایی نیست که من تا پایان عمر بنای خواندن آنها را دارم.
سعی میکنم بازۀ مشخصی را تعریف کنم. برای هر فصل، انتخاب ده کتاب در هر دسته کافی است.
با انجام این کار، ضمن یادآوری مدام برنامۀ کتابخوانی، با دیدن اسامی کتابهای خواندهشده، حسی از دریافت پاداش و غلبه بر یک چالش در ما ایجاد میشود.
حرف زدن دربارۀ کتابها
با خواندن هر فصل میتوانید چکیدهای از محتوای آن و تداعیها و آموختههای خودتان را با موبایل ضبط کنید.
علاوه بر این میتوانید به یکی از دوستان خوشذوق و همسلیقۀ خودتان متعهد شوید و نسخۀ صوتی کتاب را برای او بفرستید.
با انجام این کار نهتنها مطالب کتاب در ذهن شما ماندگار میشود، بلکه با ایجاد یک تعهد بیرونی، مجبور میشوید کتاب را تا پایان بخوانید. تعیین مهلت اتمام مطالعۀ کتاب، نقش مهمی در انجام موفقیت این برنامه دارد.
یک رسانۀ کتاب راهاندازی کنید
سایت یا کانال فرقی نمیکند. فقط کافی است بستری برای نشر فراهم باشد تا بتوانید رسانۀ کوچک خودتان را راهاندازی کنید.
یکی از تمرینهای اصلی دورۀ آنلاین مدرسه نویسندگی هم نوشتن از کتابهاست، اعضای دوره برای تمرین نوشتن، با نوشتن دربارۀ کتابها آغاز میکنند و نوشتههایشان را در یک کانال شخصی منتشر میکنند.
نوشتن از کتابها، نگاه ما به مطالعه را جدیتر میکند و اگر تعهد بیشتری به این فرآیند داشته باشیم درنهایت، هم بیشتر میخوانیم و هم بهتر.
ساختن عادتهای عجیبوغریب و ترغیبکننده
مثلاً فیلسوف آمریکایی، جورج سانتایانا، عادت داشت بعد از مطالعۀ هر صفحه از کتاب صفحۀ خواندهشده را پاره کند و دور بیندازند.
جنونآمیز است، اما گاهی بعضی از رفتارهای خاص میتوانند میل ما را برای خواندن چند برابر کنند.
من پیشنهاد نمیکنم شما هم کتابهایتان را پارهپوره کنید! اما برای ساختن راه و رسم خودتان وقت بگذارید. مثلاً نوشتن در گوشه و کنار کتابها برای من جذاب و ترغیبکننده است. در بسیاری از دفترهای شعر، بعضی سطرها را چندین و چند بار در گوشه و کنار هر سطر نوشتهام.
با تبدیل کتابخوانی به یک بازی و برداشتن قیدوبندهای دست و پاگیر، فرصت بیشتری برای کتابهای نخوانده پیدا میکنیم.
درنهایت باید گفت:
همین کارهای ظاهراً آسان، به عزم و اراده و خردی احتیاج دارد که اغلب ما در آن ناتوانیم.
شما چه روشی را برای مطالعۀ کتابهای خواندهنشده پیشنهاد میدهید؟
احتمالاً بعد از مطالعۀ این نوشته، مطلب زیر هم برای شما سودمند باشد:
کتاب خریدن و کتاب خواندن | راهنمای کامل یک شکارچی کتاب!
چند پیشنهاد دیگر:
دورههای حضوری و آنلاین نویسندگی و تولید محتوا
شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
22 پاسخ
سلام و عرض ادب استاد عزیز
با یک دودوتا کردن متوجه شدم که شما در ماه سی کتاب می خوانید و این تحسین برانگیزه که استادِنوشتن قبلش استادِخواندن است.
استاد ممنون از راهکارهای مفید و آموزنده تان. من خودم دسته بندی مطالعات و زدن به دیوار و ضبط نتایج مطالعات و فرستادن برای دوستانم را حتما آزمون میکنم.
عادت غریب سانتیانا خیلی با نمک بود ولی کتابای طفلک گناه دارن چطور دلش اومده …
اما پیشنهاد من:
می توان روی روش مطالعه کار کرد؛ ارتقایش داد، سرعتش را افزود مثلا با تمرین ها، تکنیک ها و نرم افزارهای تندخوانی و یا با سیستم فتوردینگ یا عکس خوانی ذهنی که موسسش پائول شیل است و در ایران هم مجموعه هایی آموزشش می دهند.
زنده باد فاطیما جان
بله، من خیلی وقتها مجبورم کتابهایی رو بخونم که چندان میل خوندن اونها رو ندارم (به خاطر کارم) و صد البته بعد از شروع خوندن، از همین مطالعۀ اجباری هم لذت میبرم.
برقرار باشی.
سلام…
یه سوال ..
اینکه چطوری من باید این عقیده زشت و که تا یه کتاب و تموم نکردم سراغ کتاب دیگه ای نرم از ذهنم پاک کنم ؟!؟ اصلا این کار درسته که آدم چنتا کتاب رو هم زمان جلو ببره و بخونه ؟ این قضیه باعث شده یه وقتایی من حتی نتونم یه کتاب رو توی یه ماه تموم کنم !
من توی هیچ شبکه اجتماعی عضو نیستم ، ارتباطم با دوستایی که فکر میکردم وقتم رو تلف می کنن قطع کردم ، لیست کتاب هام جلوی چشمم هستش و توی سال اخیر چنتا دوست خوب پیدا کردم که هر وقت بشه درمورد کتاب های مختلف باهاشون حرف میزنم ولی هنوز هم نمیتونم اونقدری که میخوام کتاب بخونم شما بگید از کجا زمان بدزدم ؟ ( میدونم ناخوشاینده اما ممنون میشم کنکوری بودنم رو هم در این مشکل در نظر بگیرید)
یه مسئله دیگه اینکه خودم فکر میکنم شاید مشکلاتی که گفتم به خاطر اینکه موقع مطالعه تمرکز ندارم .چطور وقتی دارم مطالعه میکنم ذهنم رو متمرکز موضوع کتاب کنم !؟ اینجوری فکر کنم بهتر بتونم از زمانی که دارم مطالعه میکنم بهره برداری کنم.
میدونم مطالعه و نوشتن راه میانبر نداره اما ….
ممنون ….
راحت باش ستاره جان
کم کم بخون. به تدریج راه و روش شخصی خودت رو هم کشف میکنی.
فایلهای کوچینگ کتاب هم احتمالا برات مفید باشن.
سلام شاهین عزیز
من مدت ها بین دوستانم به نام خوره ی کتاب معروف بودم و نه تنها ناراحت نمی شدم؛ بلکه به این مطلب افتخار می کردم. من برای مطالعه ی کتاب زمان ویژه ای را در نظر گرفته بودم. یعنی روزی یک ساعت مثلا 10 تا 11 شب مطالعه می کردم.
البته این برنامه ی ثابت من بود و گاهی که کتاب جالبی توجهم را جلب می کرد یا از کسی امانت می گرفتم، در مدت چندین ساعت یا نهایت یکی دو روز ان را می خواندم. هم چنین خودم را عادت داده بودم که خلاصه ای از کتاب هایی را که می خوانم در برگه ای بنویسم.
با آمدن کامپیوتر همه ی خلاصه ها را وارد کامپیوتر کردم و در یک قطع و وصل برق تمام خلاصه ها با سوختن هارد کامپیوترم از دست رفت. الان هم چند کتاب در نوبت خوانده شدن هستند. امیدوارم مثل من از کتاب خواندن لذت ببرید. کتابی باشید و خوانا!
سلام سعید عزیز
زنده باد.
سایت خیلی خوبی داره. عنوان جالبی هم داره. از دفعۀ قبل که کامنت گذاشتی به سایتت سر میزنم.
امیدورام که روز به روز بیشتر بخونی و بیشتر بنویسی.
سلام
چه توصیه های خوبی.
ممنون شاهین جان.
به نکته دیگه که به ذهنم میرسه، استفاده از زمان های مرده برای کتابخوانی هست.
نیم ساعت وقت تلف شده تو تاکسی رو میشه صرف کتابخوانی کرد. من با این روش تو 6 ماه گذشته 2-3 کتاب خوندم.
همون زمانی که مردم در حال غر زدن در مورد زمین و زمان یا نگاه کردن به خیابون و آدم ها یا گشتن تو اپلیکیشن های اجتماعی می گذرونن.
زنده باد درسته.
و من بسیاری از کتابها رو توی تاکسی و مترو و فرودگاه خوندم. حتی حس میکنم لذتش هم بیشتره.
شاهین عزیز
درود
در دنیای امروزی ، که اغلب افراد سر در آخور فضای مجازی فقط به نشخوار مشغولند. ( می دانم تعبیر قشنگی نیست ولی تا مغز استخوان پیش می رود ) .
سخن گفتن از کتاب ، انصافا همچون یافتن آب توسط انسان تشنه در کویر است .
زیبا می نویسید و کاربردی .
خدا شما دوست داشته که در جوانی افسانه شخصی خود را یافته اید و به آن دالتزام دارید .
و چه افسانه شخصی قشنگی ،
“نوشتن “
زنده با جناب شاه پسند عزیز
با کامنتهاتون همیشه منو خوشحال و دلگرام میکنید.
به وجود نازنین شما افتخار میکنم.
به امید دیدار.
سلام ، وقتتون بخیر
جناب با اون حجم وسیع کتاب که روی میز شما تلنبار شده چخوف و گارسیا هم که باشه از وحشت فرار میکنه چه برسه به ما
البته خیلی ببخشید دخالت کردم ولی برای ذهن خودتون میگم که آشفته و شلوغ نشه چون اینطوری هر کتابی را که برمیدارید بخونید کتاب دیگه چشمک میزنه و میگه من بهترم اول من را بخون و شما میمونید که تو این حرمسرای کتاب کدوم یکی را به عنوان سوگلی خودتون انتخاب کنید
فکر میکنم تو این شرایط بد نباشه آقای جورج سانتایانا را چند روزی مهمون خودتون کنید تا هم یه گپ و گفت و تبادل اطلاعاتی داشته باشید و هم یکسری کتاباتون را بعد از خوندن کن فیکون کنه و یه سر و سامونی به وضعیت اونجا بده
در ضمن شما که این مبایل مظلوم را مزاحم میدونید و اون را مورد کم مهری قرار میدید به این فکر کردید که وقتی برای ضبط چکیده محتوای کتاب سراغش میرید اگه برگشت و بهتون گفت شاهین خان: جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت بود؟ میخواید بهش چی جواب بدید
استاد عزیز از شوخی که بگذریم
به موارد خوب و دقیقی اشاره کردید
به خصوص در مورد شبکه های اجتماعی و افرادی که بودن با اونها جز اتلاف وقت و بیهودگی چیزی برامون نداره
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
موردی که من پیشنهاد میکنم مراقبه ، تمرکز و آرام سازی ذهن هست که هم برای مطالعه کتابهای بیرونی و هم دستیابی به کتابهای درونی خیلی کارسازه
فراموش نکنیم که بزرگترین کتابخانه مرکزی هستی با حجم انبوه اطلاعات و علوم و فنون و دانشها در وجود خودمون نهفته و در صورت دسترسی به اون چه بسا از خیلی کتابهای ظاهری و دیدنی بی نیاز بشیم
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
دل چو از پیر خرد نقل معانی میکرد
عشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بود
وقتی کتاب خاطرات سیمون دوبووار رو حدود ۱۲ سال پیش خوندم، اونم برای این که وقت کافی داشته باشه که به کاراش برسه سعی میکرد از دوستی تا جایی که میتونه اجتناب کنه. از همون موقع منم تحت تأثیر سیمون دوبووار، رفیق بازی رو کنار گذاشتم و تا حالا صدها کتاب تونستم بخونم.
زنده باد فاطمه عزیز و خوش ذوق
راستی فاطمه جان، سایت زیبای خودت رو بیشتر و بیشتر به روز کن.
من مشاقانه به سایتت سر میزنم.
چقدر خوب بود.
خصوصاً موارد اول و دوم…
روابطی که در این رسانهها و پیامرسانها شکل میگیره اغلب خیلی سطحی هستند، هرچند من خودم مصرفکنندهی اینستاگرام هستم ولی با تمام گوشت و پوست و استخوان چشیدم که این روابط “اغلب” سطحی هستند و تعداد روابط مفیدی که شکل میگیره به قدری کمه که نمیارزه… و میشه این افراد عمیق که تاثیر خیلی مفیدی روی زندگیت بگذارند رو در جاهایی مثل متمم هم پیدا کرد.
و چیزی که همیشه برای من جالب بوده اینه که همیشه اوقاتی که نیاز داشتم کسی کنارم باشه، هیچوقت اون فرد که به دادم رسیده، کسی نبوده که تو اینستاگرام باهاش آشنا شده باشم و یا رابطهم رو باهاش تداوم بخشیده باشم، بلکه کسیه که در دنیای فیزیکی من حضور فعال و جدی داره.
راجع به قطع ارتباط با برخی دوستان و آشنایان…
حقیقش این مورد رو هم به خوبی درک میکنم. وقتی که دوستانم دغدغهشون بازدید بیهدف از پاساژها و مراکز خرید و غیبتکردن بود، من تو ذهنم بود اگر بخوام همیشه از این جور گشتنها فاصله بگیرم، باید تو دنیای تنهایی خودم سیر کنم ولی خب از یه جایی ببعد تصمیم گرفتم که هیچوقت خودم رو درگیر اینجور وقتگذرانی ها نکنم، حتی اگر قرار باشه تا ابد تنها بمونم! که البته خدا رو شکر افراد مفید و عمیقی وجود دارند که با وجودشون هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنم و همیشه چیزهای خوبی ازشون یاد گرفتم، یه طوری که هم نشینی باهاشون به قدری لذت بخش و دلگرمکنندهست که تا همنشینی و همصحبتیِ بعدی تو رو شارژ نگه میداره که دیگه نیازی به وقتگذرانیهای بیهدف نداشته باشی.
راجع به نوشتن کتابهای خونده نشده و چسبوندنشون به دیوار… خیلی توصیه خوبیه. حتماً انجامش خواهم داد ان شاالله.
ممنونم که مثل همیشه زیبا و مفید نوشتید 🙂
درود به ساقی خوش ذوق و مهربان
اول از هم بگم که خیلی خوشحالم که سایت خودت رو راه انداختی و فعالی. تو صفحۀ دوستان من بهت لینک دادم.
زنده باد، چه نگاه درست و خوبی داری. از این جملۀ تو خیلی خوشم اومد:
هیچوقت خودم رو درگیر اینجور وقتگذرانی ها نکنم، حتی اگر قرار باشه تا ابد تنها بمونم!
ایدۀ دیوار رو حتما اجرا کن. حس خیلی خوبی بهت میده. بعداً نتیجه رو بهم بگو حتما.
شاد و برقرار باشی ساقی جان.
سلام بر شما
مطالب کاربردی ومفیدی بود.
سپاس از دقت نظرتان.
من گاهی از روشهای زیر برای بدست آوردن زمان بیشتر و خواندنی موثر تر استفاده می کنم :
یکی از راههایی که برای نظم دادن مطالعاتم به کار می برم این است که صفحات کتاب را به روزهایی که برای خواندنش در نظر گرفتهام، تقسیم میکنم.
به طور مثال کتاب چهل صفحه است، قصد دارم آن را در هشت روز بخوانم پس برای خواندنش باید هر روز حدود ۵ صفحه بخوانم.
اگر هم برنامه ای مانع این روند و نظم شود تا آنجا که برایم ممکن است به آن متعهد میمانم. این به معنای این نیست که وقتی مشغول خواندن آن کتاب خاص هستم به کتاب دیگری نمی پردازم بلکه ممکن است در آن واحد چندکتاب را همزمان پیش ببرم.
تمام کردن کتابها بسیار انرژی بخش است و میتواند انگیزه خوبی برای ادامه روند مطالعاتمان باشدبه همین خاطر تا آنجا کهمی توانم خودم را به آن متعهد می کنم.
در عین حال سعی می کنم از پراکنده خوانی دست بردارم و فقط بخشی از مطالعاتم را به این نوع خواندن اختصاص دهم. این کار ممکن است برای ذهن های جوان تشنه و کنجکاو، سخت باشد اما بسیار ضروری است که به دنبال یک برنامه مطالعاتی مدون باشیم. دنبال کردن یک طرح مدون، بی شک در انسجام ذهنی مان بسیار مؤثر است.
بنابراین تا حدود زیادی سعی می کنم از یک نویسنده خوب حتما چند کتاب را بخوانم. امیدوارم نوشتن این موارد به دوستانم برای مطالعهی مؤثرتر کمک کند.
از شما برای اینکه فرصت مطرحشدن این مطالب را فراهمکردید، سپاسگزارم.
زنده باد معصومه جان
چقدر خوب که از تجربۀ خوب خودت گفتی. لذت بردم.
راستی کانالت واقعاً عالیه. نظم و دقت تو تحسینبرانگیزه. واقعاً لذت میبرم از کارت.
به امید درخشش بیشتر تو.
ممنونم از تشویقتان. در مورد کانال تلگرام به نکاتی که همیشه توصیه کردید، عمل کردم (:
کارت عالیه. واقعاً از سلیقه و تداومت لذت میبرم.
من تازه می خواستم در مورد انتخاب نام مناسب برای حساب کاربری از شما کمک بخوام.با این حرف ها فعلا باید بیشتر فکر کنم.
خیلی خیلی خوشحالم که روزانه نویسی را دوباره شروع کردید.
سلام مسعود جان
ممنونم از مهرت.
حس خیلی خوبی دارم به شروع دوبارۀ این جریان.