با جوابی که می‌گیری چه می‌کنی؟

دوستی را می‌شناسم که دو-سه سال پیش دربارۀ استراتژی محتوا و فعالیت تجاری در اینترنت از من سوالاتی پرسید. دیشب تصویر او را توی اینستاگرام دیدم: به عنوان مخاطب لایوِ پرسش‌وپاسخ یکی از دوستان، دوباره در حال تکرار همان سوالات بود.

گرفتاری بسیاری از ما این است که به جای آزمودن پاسخ‌ها، کماکان به پرسش ادامه می‌دهیم. چون پرداختن به جواب، با ریسک اجرا همراه است. بنابراین ترجیح می‌دهیم همیشه دنبال جواب‌های تازه باشیم تا شاید بالاخره روزی بهترین جواب ممکن مثل معجزه بر ما نمایان شود؛ پاسخی اکازیون، بدون ذره‌ای ریسک‌پذیری.

یاد یکی از دیالوگ‌های مجموعه داستان زیر دندان سگ افتادم:

«تو اگه به جای این روزی هزارتا سؤال پرسیدن سالی یک جواب برا خودت پیدا می‌کردی آدم خوشبختی بودی.»

بهترین پاسخ را نه از دیگری بلکه از عمل و تجربۀ خودمان می‌گیریم.

 

پی‌نوشت:

البته که منظورم تعطیل کردن پرسشگری نیست و حرف این یادداشت چیز دیگری‌ست.

2 پاسخ

  1. بسیار با گفته ی شما موافقم .
    آدما به طور ذاتی دنبال آسون ترین راه چاره ن . ناآگاه از اینکه بیشتر اوقات بهترینش ، سخت ترینشونه.
    نکته ی دوم : هر چی بیشتر بدونی ، بیشتر میفهمی که هیچی نمیدونی !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *