سلام به شما دوست نازنین
در این صفحه میتوانید سوالاتی را که دربارۀ نوشتن، نویسندگی، تولید محتوا، استراتژی محتوا و نوشتن کتاب دارید، در قسمت کامنتها مطرح کنید.
پس از بررسی سوالات، در بازۀ زمانی ۱ الی ۷ روز، به پرسشها پاسخ میدهم.
همچنین مطالعۀ صدها پرسشوپاسخی که در ادامۀ این صفحه مشاهده میکنید احتمالاً برایتان مفید خواهد بود.
ضمناً برای کسب اطلاع دربارۀ دورهها روی لینکهای زیر کلیک کنید:
برقرار باشید
شاهین کلانتری
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
3667 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
با سلام و وقت به خیر خدمت استاد کلانتری
من هم یادداشت نویسی میکنم و هم شعر میگم. علاقه زیادی هم به نوشتن داستانک و داستان کوتاه دارم.
آیا امکان داره که هر سه مورد رو با هم پیش برد؟
با تشکر
سلام استاد وقتتون بخیر
من در ابتدای راه نویسنگی هستم وبسیار خوشحالم که تو این مسیر با شما اشنا شدم و میتونم با اموزش ها و تجربه های شما مسیر نسبتا هموار تری رو طی کنم.
بسیار مشتاقم که دوره ی نویسنگی خلاق رو شرکت کنم. با توجه به تاکید بسیاری که شما روی وبلاگ نویسی دارید میخوام فعالیت در سایت خودم رو اغاز کنم و از سبد میخوام ها به سبد دارم ها منتقلش کنم؛)
اگه شرایطم جوری باشه که در حال حاضر بتونم بین طراحی سایت و دوره ی نویسندگی خلاق روی یکیش سرمایه گذاری کنم، پیشنهاد شما استارت کدومه؟
عزیزین❤️
خیلی ممنونم که زمان گذاشتین و پاسخ دادین.
سلام ،خدمت استاد عزیز ،من چند وقتی هست که به شعر خیلی علاقه مند شدم ،شعر های عماد خراسانی و فاضل نظری و کاکاوند را میخونم ،برایم گاهی چنان لذت بخش هست که گریه میکنم ،یه سوالی دارم آیا خوندن اشعار این عزیزان برای منی که نیتی در نوشتن شعر ندارم و فقط میخوام بنویسم کمکی میکنه ؟؟ نظرتون چیه ؟شاعرانی دیگه ای در این سبک رو معرفی کنید .
سلام استاد وقتتون بخیر
من اوایل که وارد کلاس نویسندگی خلاق شدم دچار انسداد ذهنی شدم ولی با کمک راهنمایی شما و همکارانتون تونستم با آزادنویسی روزانه کمی راحتتر بنویسم. الان جلسه پنجم رو گذروندم به نظرتون خوبه که یه کانال تلگرام بسازم و اونجا یادداشت های شخصیم رو بذارم نه اینکه نوشته های قابل توجهی باشه فقط به این خاطر که گفتین انتشار مطالب به پیشرفتتون کمک میکنه. یا اینکه الان زوده؟
سوال دومم اینه که ما هروقت چیزی داشتیم باید بنویسیم یا هر روز باید بنویسیم یعنی باید بگردیم دنبال ایده یا هر زمان که ایده ای پیدا کردیم بنویسیم؟
خیلی سپاسگزارم از پاسختون استاد.
الان برای انتشار به نظرتون بهتره یه کانال تلگرام بسازم یا وبلاگ یا وب سایت؟ کدوم یک برای شروع کار انتشار بهتره؟
خواهش میکنم.
خوندن این مطالب میتونه کمکتون کنه:
چرا سایت شخصی راه بیندازیم؟
چالش رسانه سازی
سلام استاد عزیز.🌷
وقتتون بهخیر.
استاد بهترین کتاب «تاریخ بیهقی» کدوم نشره؟
آیا نشر مرکز با ترجمهی جعفر مدرس صادقی خوبه، یا نه اون سه جلدیه خوبه فقط؟
سپاس🌷
درود بهاره جان
بله، اون عالیه.
پس خدا رو شکر استاد جان. سال نوتون مبارک. 🌺🌹
اشکال نداره شد دو تا کامنت. 😊خواستم بگم من امسال میخوام روی آثار کلاسیک چه شعر چه نثر کار کنم. توی یکی از لایوها شما فرمودید تاریخ بیهقی میتونند در بهتر کردن نثر، به ما کمک کنه و من هم خیلی خوشحالم که تهیهاش کردم. 🤩 ممنونم ارتون. 💐
عالیه.
سلام خسته نباشید جناب استاد.. من یک سری چیز ها فکرم رو مشغول کرده خواستم با شما در میان بگذارم.. آیا این فهرستی از مطالب که برای نویسندگی ارائه کردین می تونیم این ها رو برای شعر های نو ودلنوشته هم پیاده کنیم.. ودوم اینکه من یک سری چیز ها می نویسم حتی توی پیج شخصی هم منتشر میکنم.. اما نمیدونم واقعا نوشته ادبی به حساب میاد یا نه ویا اینکه مشکلات متنی که نوشتم چیه.. چطور در این موارد می تونم به خودم کمک کنم… باتشکر از شما🙏🏼🌹
سلام زهرای عزیز
بله، چرا کنه.
لینک صفحهتون رو بفرستید تا نوشتههاتون رو ببینم.
سلام
چندین سوال دارم حس خوبی خواهم داشت که پاسخ بدید
چند سالی است که تصمیم گرفتم رمانی بنویسم با موضوعات :فلسفه،تاریخ و ادیان و فرهنگ و مذاهب و سیاست و روانشناسی و زنان و فمینیسم
در قالب یک رمان با سبک رئالیسم جادویی و سوررئالیسم و نیهیلیسم و کمی هم تخیلی البته که از زبان دختری گفته شود
سوالاتم این ها هستند
۱ چه تعداد کتاب تخصصی در حوزه های بالا بخوانم؟
۲ و همینطور مقاله و مجله و روزنامه و فیلم که تمام و کمال به درجه بالایی از این مفاهیم در رمان نوشتنم برسم؟
منظورم اینکه چقدر مطالعه داشته باشم؟؟
سلام.
خوب هستید؟
میخوام از محتوای خوشه ای برای سایتم بهره ببرم.
آیا موضوعاتی که انتخاب کردم برای این کار قابل قبوله؟
پیلار: طراحی سایت با وردپرس
کانتنتها: چگونه برای خودم کار کنم – چگونه پولدار شوم – چگونه بیشتر جنس بفروشم – درآمد ماهانه ۱۰۰ میلیون تومان و …
میخوام بدونم آیا قابل قبوله که این مجموعه رو به عنوان خوشه تولید محتواش رو پیش ببرم؟
ممنون میشم پاسخ بدید
خیر.
از آموزشهای دیگه دیدم.
یک استراتژی هستش توی تولید محتوا با عنوان استراتژی خوشه ای.
خواستم ببینم آیا موضوعاتی که انتخاب کردم از نظر این استراتژی قابل قبوله و آیا میتونم کار تولید محتوام رو با این موضوعات شروع کنم یا خیر؟
درود مهدی جان
من با مدلی که میگی آشنایی ندارم.
اگه دوست داشتی بیشتر برام توضیح بده.
سلام شاهین جان. اگر مقالات انگلیسی با موضوع «لغتنامهنویسی» میشناسی ، لطفن لینکش رو برام بذار. من که از اینترنت چیزی دستگیرم نشد. منظورم از لغتنامهنویسی، تعریفهای خودمونی و شخصیه؛ مثلن:
سیبیل: ملاک نمره انضباط در مدارس دخترانه
ممنونم. همین الان پیگیری میکنم.
بهترین استاد ممنون که پاسخ میدین.و چقدر خوب پاسخ میدین.با دیدن پیامی که از شما دریافت میکنم دلگرم میشم و با همت بیشتری ادامه میدم.انشاله که همیشه سالم باشید و سایتون بالای سر ما🥰
سلامت باشید نرگس جان
بهترین لحظهها رو براتون آرزو میکنم.
سلام استاد
من بدجوری به مشکل خوردم
بازنویسی آداب خاصی داره؟
من هر وقت میرم بازنویسی کنم سرگیجه میگیرم خسته میشم و آخر رها میکنم
گاهی هم وسط بازنویسی به چندین پایان دیگه ی داستان فکر میکنم و اینقدر تغییر میدم که داستان جدیدی شکل میگیره. بعد میرم اونو بنویسم که بازنویسی از دستم سر میخوره.
من احساس میکنم مشکل اصلی هرگز به پایان نرسیدنم همین بازنویسیه
ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام زهرا جان
این وسواس هیچ بد نیست و همینه که از نو یه نویسندهی حرفهیی میسازه.
این مطلب ناقصه. ولی شاید قدری کمکت کنه:
بازنویسی
سلام استاد گرامی وقتتون بخیر.
در رابطه با کار کردن با افعال سوال داشتم.
من وبیناری که در این رابطه بود گوش دادم.اگه در یک متن بخوایم چندین بار یک فعل رو بگنجونیم که متن خوبی نمیتونیم بنویسیم. مگر اینکه فقط با افعال جمله بسازیم.نظر شما چیه؟
بله دیگه. منظور این نیست که یک عالمه فعل رو بیدلیل و معنا پشت هم قطار کنید.
سلام و احترام خدمت شما بزرگوار وقت عالی بخیر .استاد از صمیم قلبم شما را دوست دارم و آرزو می کنم همیشه موفق و سالم باشید .
یا علی مدد بی حد و عدد
درود جناب کارگر عزیز
از مهر شما بینهایت سپاسکزارم.
براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
سلام استاد گرامی وقتتون بخیر. یه سوالی داشتم نوشتن صفحات آزادانه بلافاصله بعد از صفحات صبحگاهی بهتر است یا نه با فاطله بهتر است؟
هر طور راحت هستید خوبه.
سلام
استاد این اصلا انصاف نیست
توی انگلیسی اسمش آبنبات پنبه ای /کتانیه
Cotton candy
ما بهش میگیم پشمک ☹️
ننگ بر ما🤣
سلام
جناب کلانتری عزیز من خیلی خوشبختم که با شما و محتواتون آشنا شدم. همیشه قریحه نوشتن و عطش قلم زدن تو وجودم بود اما بعد از خواندن مطالب شما، به پیکر ذوقم وصله زدم.
من هر روز مینویسم، اما چجوری؟ این طوری که هزار کلمهام رو شب و موقعی که یارای بیدار موندن ندارم، مینویسم. بعضی مواقع هم اصلا نمینویسم. و این به خاطر اتلاف وقت زیاد هست. تمام روز رو به انتظار میشینم و بعد هولهولکی قلم میچرخونم. اگر بخواهید یک راهکار خیلی مختصر و مفید بدید، اون راهکار چیه؟
البته این رو هم بگم: خوشبختانه یک ماه هست که هر روز یک یادداشت در وبلاگم منتشر میکنم و واقعا لذت بخشه.
پایا باشید.
سلام دانیال جان
درکت میکنم.
راهکارش تغییر سبک زندگیه.
اول از همه روی محیط کار کن.
فضا رو طوری بچین که مشوق تو به عمل باشه نه اهمالکاری.
در این زمینه این کتاب خوبه:
خواستن توانستن نیست از بنجامین هاردی
سلام و درود خدمت شما
میخواستم ببینم نوشته های دانش آموز هاتون رو کجا میگذارید . هرچه گشتم نتونستم پیدا کنم.
درود
اینجا میتونید سایت برخی از دوستان رو ببینید:
وبلاگ نویسندگان خلاق
سلام. وقت بخیر. ببخشید جواب ایمیل من داده نشد. مقاله نویس هستم. درخواست همکاری با مجموعه شما روداشتم. نمونه کار هم ایمیل کردم. تایید نشد؟
سلام ثمین عزیز
من متاسفانه ایمیل شما رو پیدا نکردم.
سلام استاد وقت بخیر
خیلی دلم میخواد داستانی بنویسم و بعدها به فیلمنامه تبدیل بشه.داستان واقعی شبیه فیلم اخراجیها البته باتفاوت بسیارزیاد درمورد اعضای درجه یک خانواده چندین بار هم خواستم ماجراراب ای من تعریف کنم اما کلیاتی گفتن چندنفر از اشخاص اصلی ماجرا فوت کردن و فقط دونفر از آنها درقید حیات.نمیدونم چطور مصاحبه بگیرم و داستان را کامل بتونم بنویسم.اگر مطالبی هست که بخونم یا راهکارهای خاصی که باید انجام بشه ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
تشکر🙏
درود
بههرحال چارهیی نیست جز اینکه بخشهایی رو با تخیل خودتون پیش ببرید.
علاوه بر این تا میتونید داستان بخونید تا زبان داستانپردازی ملکهی ذهنتون بشه.
سلام. وقت بخیر. جناب کلانتری. نمونه کار براتون ایمیل کردم. من با واسطه ها و شرکت های تولید محتوا کار کردم با خود صاحبان سایت کار نکردم. ممنون می شم اگر شرایط همکاری برام فراهم هست اطلاع بدین.
چون هدفم پیشرفت در زمینهنویسندگی هست مایلم تا با مجموعه شما همکاری داشته باشم.
درود ثمین عزیز
متاسفانه ایمیل شما رو ندیدم هنوز.
امکان داره دوباره بفرستید؟
من ی بچه ۴ساله دارم میتونم فرزندم رو همراه خودم در کلاسها بیاورم؟!
درود
اگر حس میکنید مشکلی پیش نمیاد براتون و راحت خواهید بود، مشکلی نیست.
😐😐😐
سلام من مارال هستم ببخشید من نمیدونم از کجا شروع کنم
درود مارال عزیز
با این مطلب شروع کنید:
اصول نویسندگی
سلام استاد عزیز وقت بخیر. قبلا کتاب «مابین جمع» رو به من معرفی کردید، لطف میکنید چندتا کتاب در رابطه با عزت نفس معرفی بفرمائید؟ ممنون
سلام فاطمه عزیز
کتاب معروف ناتانیل براندن رو خوندید؟
سلام استادعزیز. امیدوارم خوب و سلامت باشید. من دوست دارم وبلاگی در رابطه با مسائل روانشناسی روابط راه اندازی کنم. قبلا کتاب «مابین جمع» رو به بنده معرفی کردید. مطالعه کردم، الان دوست دارم درمورد موضوع تخصصی عزت نفس مطالعه داشته باشم، چه کتاب یا کتابهایی رو پیشنهاد میدید؟؟
درود
با آثار ناتانیل براندن شروع کنید که در این زمینه بسیار سرشناسه.
سلام و وقت بخیر.
مدتی هست که آموزشهای شما رو دنبال میکنم و توی سایت خوبتون چرخ میزنم. چند وقتی هست که ایدهای تو سرم میچرخه. شغل من موسیقی هست. تدریس میکنم و آهنگسازی میکنم. برای هنرجوها، برای اجرای آموزشگاهی کار مینویسم. علاقه به نویسندگیم رو نتونستم نادیده بگیرم و الان چندین ساله که از این کلاس به اون کلاس میرم تا سبک خودم رو پیدا کنم. به این نتیجه رسیدم که خیلی جالب میشه اگر بتونم نمایشامهای بنویسم که موزیکال باشه و روی چیزی که مینویسم آهنگ بسازم. دوست دارم محتوای مطلب کمی طنز هم داشته باشه. با علاقهای که به روانشناسی دارم میدونم تو شخصیت پردازی کارکتر ها و ایجاد تناقضها و درگیریها مشکلی نخواهم داشت. ولی چون شعر گفتن و طنز نویسی و حتی نمایشنامهنویسی رو بلد نیستم، میخواستم از شما که همیشه خیلی خوب توضیح میدید و همیشه جوابگو هستید، درخواست کنم یک نقشهی راهی به من بدید که از یه جایی شروع کنم تا بتونم قدم قدم به چیزی که میخوام برسم.
پیشاپیش برای همتی که در تدریس نویسندگی دارید تشکر میکنم. شما هستید که ما آماتور ها نوشتن رو کار راحتی میبینیم و ایده پردازی و خیال پردازی میکنیم🌷🌷
سلام استاد خسته نباشید.
من یک داستان نوشتم میخواستم نظر شما رو بدونم.
اسم داستان: قطار نیمه شب
نیمه شب بود.
باران می بارید.
کتی را که در دست داشتم به تن کردم و به سرعت به سمت باجه بلیط فروشی دویدم.
نفس نفس زنان به مأمور باجه گفتم:«یک بلیط میخواهم»
مأمور نگاهی به من کرد و گفت:« خیلی خوش شانس هستی چون این آخرین بلیط است»
چیزی نگفتم، لبخندی زدم و بلیط را گرفتم بعد رفتم گوشه کناری نشستم و منتظر قطار شدم.
دلشوره گرفته بودم.
شاید به خاطر شوق دیدن مادرم بود که بعد مدت ها میخواستم ببینمش.
از شدت دلشوره به بیرون از ایستگاه رفتم.
کمی که به آسمان دقت کردم، متوجه شدم که ستاره ها تصویری از صورت مادرم درست کرده اند. ولی چندی نگذشت که صدای سوت قطار توجه ام را جلب کرد.
بعد از حدود شش ساعت به ایستگاه دیگری رسیدم. و از آنجایی که صبح بود به مسافر خانه ای که در نزدیکی ایستگاه واقع شده بود رفتم.
و بعد از طی کردن مراحل کرایه اتاق به سمت پله ها رفتم.
میتوان گفت که مسافر خانه قدیمی بود و جنس پله ها از چوب بود. و وقتی میخواستی از پله ها بالا بروی صدای مانند جیرجیرک از خود درمیآورد.
به اتاق رسیدم.
اتاق نسبتاً کوچک بود و دیواری با کاغذ دیواری گل گلی داشت، و پایین دیوار نم داشت. دیوار ها آنقدر نازک بود که میتوانستم به طور واضح صدای اتاق بقلی را بشنوم.
بعد از چند ساعتی استراحت وسایلم را جمع کردم و به سمت ایستگاه رفتم، و بعد از چند دقیقه انتظار سوار قطار شدم.
چشمانم را آهسته باز کردم.
برایم عجیب بود من در قطار بودم ولی سر از بیمارستان در آوردم و چیزی به خاطرم نمی آمد.
کمی بعد دکترها برایم توضیح دادند که قطار از مسیر انحراف پیدا کرد و چپ شد و در ادامه گفتند که من خیلی خوش شانس بودم که زنده ماندم.
به نظرم قصهی قشنگیه. تمیز و خوب نوشتید.
شما استعداد خوبی در داستانکنویسی دارید. امیدوارم که با جدیت بیشتری این کارو ادامه بدید و تا میتونید بنویسید.
سلام استاد وقت بخیر🙏 من یک داستان نوشتم میخواستم نظر شما رو بدونم
اسم داستان: قطار نیمه شب
نیمه شب بود.
باران می بارید.
کتی را که در دست داشتم به تن کردم و به سرعت به سمت باجه بلیط فروشی دویدم.
نفس نفس زنان به مأمور باجه گفتم:«یک بلیط میخواهم»
مأمور نگاهی به من کرد و گفت:« خیلی خوش شانس هستی چون این آخرین بلیط است»
چیزی نگفتم، لبخندی زدم و بلیط را گرفتم بعد رفتم گوشه کناری نشستم و منتظر قطار شدم.
دلشوره گرفته بودم.
شاید به خاطر شوق دیدن مادرم بود که بعد مدت ها میخواستم ببینمش.
از شدت دلشوره به بیرون از ایستگاه رفتم.
کمی که به آسمان دقت کردم، متوجه شدم که ستاره ها تصویری از صورت مادرم درست کرده اند. ولی چندی نگذشت که صدای سوت قطار توجه ام را جلب کرد.
بعد از حدود شش ساعت به ایستگاه دیگری رسیدم. و از آنجایی که صبح بود به مسافر خانه ای که در نزدیکی ایستگاه واقع شده بود رفتم.
و بعد از طی کردن مراحل کرایه اتاق به سمت پله ها رفتم.
میتوان گفت که مسافر خانه قدیمی بود و جنس پله ها از چوب بود. و وقتی میخواستی از پله ها بالا بروی صدای مانند جیرجیرک از خود درمیآورد.
به اتاق رسیدم.
اتاق نسبتاً کوچک بود و دیواری با کاغذ دیواری گل گلی داشت، و پایین دیوار نم داشت. دیوار ها آنقدر نازک بود که میتوانستم به طور واضح صدای اتاق بقلی را بشنوم.
بعد از چند ساعتی استراحت وسایلم را جمع کردم و به سمت ایستگاه رفتم، و بعد از چند دقیقه انتظار سوار قطار شدم.
چشمانم را آهسته باز کردم.
برایم عجیب بود من در قطار بودم ولی سر از بیمارستان در آوردم و چیزی به خاطرم نمی آمد.
کمی بعد دکترها برایم توضیح دادند که قطار از مسیر انحراف پیدا کرد و چپ شد و در ادامه گفتند که من خیلی خوش شانس بودم که زنده ماندم.
درود
به نظرم از همین متن پیداست که شما ذوق داستانکنویسی دارید.
امیدوارم با جدیت بیشتری به نوشتن ادامه بدید.
سلام. وقت بخیر.
ببخشید من مقاله نویس هستم. امکان همکاری با مجموعه شما و کسب درآمد در زمینه نویسندگی وجود داره ؟
درود
لینک نمونه کارهای منتشر شدهی خودتون رو برام بفرستید همینجا.
سلام استاد درباره اینکه چرا خدا انسان را افرید مطلبی نوشتم دوست دارم نظرتون رو بدونم https://yaresamimi.ir/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%ae%d8%af%d8%a7-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d8%a7-%d8%a2%d9%81%d8%b1%db%8c%d8%af-%d8%9f-%da%86%db%8c-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%af-%d9%85%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%db%8c/
امکانش هست این متن رو بخونید و نظرتون رو بگید
سلام مائده خانم گرامی
این مطلب و چند مطلب دیگه رو خوندم.
به نظرم برای شروع خیلی خوبه.
با سلیقه کار کردید.
خیلی خوب از میانتیترها استفاده کردید.
امیدوارم بیوقفه ادامه بدید.
به نظرم با تداوم میتونید به جاهای خوبی برسید.
میان تیتر چی هست؟
یعنی عناوین میانی یه متن
مثلن تو مطلب زیر هر کدوم از نکات یک تیتر هم داره:
چگونه نویسنده شویم
سلام
آقای عزیز.
من تازه ۱۸ سالمه.
و اومدم این جا تا از یه چیز دلگیری صحبت کنم.
این که چرا هیچ کس به نویسندگی من به شکل یه هدف برای من نگاه نمی کنه؟
واقعا خسته شدم از اینکه همه از من توقع دارند به خاطر کنکور کنار بذارم نویسندگی رو.
حقیقت اینه که من به نویسندگی فقط دلی نگاه نمی کنم.
من دوست دارم که جاخوش کنم تو ذهن خیلی ها و دوست ندارم توی جامعه منفعل و بیکار باشم به خصوص نسبت به اتفاق های عجیبی که می افته.
اما خب نمی دونم چطوری و چگونه می شه که به این هدف رسید؟
اصلا تا چه حد می شه که باز صحبت کرد و نوشت راجع به اتفاق های جامعه؟
مهسا جان
من کامل درکت میکنم.
اما کسی که خلاقه، هنرمنده و به فردیت خودش اهمیت میده، به راه خودش میره، بیاعتنا به بیتوجهی و عدم حمایت دیگران.
سلام استاد
امیدوار حالتون خوب باشه .
استاد این روزا این طوریم که هم ایده برای نوشتن رو دارم و هم شوقش رو و هم می نویسم ؛ ولی چند روزیه که حس میکنم دیگه خیلی دارم سرسری می نویسم .
ننوشتن واقعن برام امکان پذیر و قابل تصور نیست .
ولی اینطور نوشتن داره اذیتم میکنه ؛
این سرسری نوشتن و اینکه انگار فقط میخوام نوشته باشم چون بی نوشتن نمی تونم .
میدونم که میتونم بهتر از این بنویسم ولی (بیحوصلگیِ ، تنبلیِ ، چه مرضییه) اینکارو نمیکنم .
هر روز یه داستان شروع میکنم ، به یه ایده یا روش جدید میرسم ولی اینا همینطور رها شده ، بازنویسی نشده و کار نشده میمونه .
از یه طرف دیگه، ایدهها و نوشتههای قبلیم از بی صاحابی دارن نابود میشن .
من توی این ۳ ماه حدود ۴۰۰ صفحه نوشتم ، ولی متن بازنویسی شدهای ندارم که برای دریافت بازخورد به شما بدم.
میدونم با این روش نه مهارت بدست میارم ، نه پیشرفت میکنم ؛ چون متوجه نقاط ضعف و قدرتم نمیشم .
نظر شما چیه استاد ؟ چطور میتونم این مسئله رو حل کنم؟
یه چیز دیگه هم هست . بعضی موقع هم وسواس نوشتن میگیرم ؛ مینویسم ، دفترو میبندم میگم خب پاشم برم دنبال فلان کار ، ولی یهو دلم میخواد باز بنویسم ، دوباره شروع به نوشتن میکنم و این چرخه چند دفعه ادامه داره . اینطوریه که شوق و نیروی درونم هی میخواد بنویسه ولی زمان و توانایی من از پسش بر نمییاد .
من این کامنتو با دو ماه تاخیر دارم جواب میدم، چون تو کلاسهای و وبینارهای هستی میبینم که خوشبختانه تو این مدت خیلی خوب پیش رفتی.
با همین فرمون برو جلو.
صبور باش و دست از کار نکش. این راز خوب نوشتنه.
سلاااام استاد😍
چقدر خوشحالم از اینکه کامنتمو با دو ماه تاخیر جواب دادید.
وقتی ایمیل رو دیدم هرچی فکر کردم یادم نیومد که چه سوالی پرسیده بودم. به کل فراموشم شده بود.
چقدر توی این دو ماه اتفاقای خوب خوب برام رخ داده. چقدر با نوشتن زمان پربارتره.
دو ماه پیش توی سه ماه ۴۰۰ صفحه نوشته بودم، الان توی یک ماه ۷۰۰ صفحه نوشتم. پروردگارااا. چقد خوشحالم😂😎
تازززه دو ماه پیش نمیدونستم قبل از نقطه و ویرگول نباید فاصله گذاشت و بعدشه که فاصله میذاریم ولی الان میدونم.
و هنوزم اون ۴۰۰ صفحه نه خونده شدن و نه بازنویسی. قرارم نیست این کارو انجام بدم.
و هنوزم دچار سنبل کردن میشم ولی به موقعش کارو سختتر میکنم و خودمو به چالش میکشم.
این روزا خیلی خوشحالم.
خیلی خیلی ممنونم ازتون استاد.
تا دو ماه دیگه خدانگهداررر😂👋👋
راستی، یه اتفاق دیگه اینکه تا اخر این ماه سایتدار میشم و دوماه دیگه که کامنت گذاشتم اسمم سبز میشه.
الهه جان
خیلی خوشحال شدم از دیدن این پیامت.
تو از بهترینهایی و من بسیار به تو امیدوارم.
حضورت توی وبینارها برام خیلی عزیز و ارزشمنده.
منتظر سایتت هستم.
سلام و خسته نباشید خدمت استاد مهربان و با حوصله.
استاد من در حال حاضر به کار تولید محتوای متنی یا همون مقاله نویسی مشغول هستم. آیا امکان همکاری در زمینه تولید محتوا با مجموعه شما وجود داره یا خیر؟ اگر امکان همکاری هست شرایط به چه صورته؟
از وقتی که برای پاسخ گویی می ذارید سپاسگذارم.
سلام ثمین عزیز
شمارهی تماس خودتون رو همینجا بفرستید تا شما رو به همکارانم معرفی کنم.
سلام استاد وقتتون بخیر
استاد من رفتم ابله سروش حبیبی رو بخرم بعد قطر کتاب رو که دیدم اصلا خشکم زد😂فکرشم نمیکردم.
ولی واقعا ترجمه متفاوت و قشنگیه 🙂
سلام
بله، واقعن کتاب پرحجمیه. ولی ارزش وقت گذاشتن داره.
خوش بگذره. 🌹
ممنونم 🌺
انافورانویسی
چون برف سرد و پاکی
چون برف بی صدا به تنهایی ام سرک بکش
چون برف ناغافل هویدا شو
چون برف آرام بیا تا مبادا صدای قدم هایت به گوش اغیار برسد
چون برف به یکباره بر پشت پنجره بیا
چون برف عادلانه ببار و وجودت را به همه ارزانی کن
چون برف تحول را به دنیای تکراری بیاور
چون برف سکوت را به هیاهوی بیهوده دنیا هدیه کن
چون برف بر گونه هایم بنشین
چون برف ردپای محبت را بر خود جای بگذار
چون برف مسیر نفرت را ببند
چون برف امید چشم های منتظر باش
چون برف،بگذار آسمان دل بگرید
چون برف گاه گاهی به دنیایم سرک بکش
میتونم شماره شما رو داشته باشم؟
❤️❤️❤️
درود بر شما شاهین عزیز
اینروزها تقریبا تمام وقتم را به گردش در وبلاگ و سایت شما میگذرانم و بسیار از ان اموختم. خودم در حال راه اندازی وبلاگ شخصی خود هستم با انگیزه ای که به من در کلاسهاتون دادید. به همین خاطر تمام مطالب تولید محتوا را میخوانم و باید بهتون تبریک بگم که چقدر مفید هستند.
امروز مطلبی بعنوان «ایده هایی برای تبدیل شدن به یک ناشر آنلاین » را میخواندم که بسیار مطلب پر و مفیدی بود. در انتهای قسمت ۲۵ جمله نوشته شده بود «گر تو نمی پسندی تغییر ده غذا را » من تصور کردم شاید منظور شما این بود که «تغییر ده قضا را» و کلمه «غذا» اشتباه تایپی باشه. البته شاید من درست متوجه نشده باشم.
درود خانم حجری عزیز
سپاس از مهر شما
اون یه شوخیه و بهعمد نوشته شده. حس کردم معلومه، یه علامت تعجب هم جلوش گذاشتم.
عرض ادب
عذرخواهی منو بپذیرید. من طی دوره های شما فهمیدم که خیلی بی دقت مطالب را میخوانم. این کامنتم هم دلیلی بر این ادعاست. امیدوارم که با تذکرات به جا شما با پقت بیشتری بخوانم، بشنوم، بنویسم و سخن بگویم. در حال حاضر یادگرفتن سرلوحه کارم است. سپاس از شما
برقرار باشید.🙏
درود و عرض ادب
جناب کلانتری نازنین
اولین کتابی که به توصیه شما خوندم و لذت بردم، کتاب روانهای روشن، اثر تکرارنشدنی دکتر غلامحسین یوسفی بود. ولی تمومش کردم، باز هم ازتون پیشنهاد خواستم و شما با مهربانی کتاب خوب «خدمت به حقیقت، خدمت به آزادی» رو پیشنهاد کردید. الآن کتاب دوم هم تمام شده و من بیصبرانی منتظر یک پیشنهاد درجهیک از طرف شما هستم.
ضمناً از تمام زحماتی که برای نویسندگی و نویسندگان میکشید، تشکر میکنم. امیدوارم که به همه آرزوهاتون برسید و سر پا و با تمام قوا، به مسیر خودتون ادامه بدید.
سلام
خدای من. چقدر خووووب. درود بر شما به خاطر این ذوق و همت جلال عزیز.
بیشتر دوست دارید در چه زمینهای بخونید این روزا؟
درود مجدد جناب کلانتری عزیز
بیشتر تمایل دارم در زمینه هنر و ادبیات مطالعه کنم
چند روز پیش یک استوری از شما دیدم که در پس زمینه اون استوری یک صفحه از یک کتاب بود. اولین کلمات اون صفحه «هنر و ادبیات» بودن و من خیلی کنجکاو شدم که نام اون اثر رو بدونم.
به هر حال هر اثری که در حوزه هنر و ادبیات باشه دوست دارم. به عنوان مثال اخیراً کتاب «دل ما» اثر گی دو موپاسان و «نیه توچکا» اثر داستایفسکی رو خوندم و واقعاً لذت بردم
درود جلال جان
اینک پیشنهاد:
همنوایی شبانهی ارکستر چوبها از رضا قاسمی
سلام و عرض ادب
در رابطه با تمرین کامنت نویسی کجا باید کامنت بنویسیم و در مورد چه جور پستهایی؟
تو سایتهای مرتبط با سایت خودتون.
سلام و عرض ادب
برای تمرین طرح یک پرسش،الزاما باید خیلی پاسخ نوشته شود؟مثلا یک صفحه پاسخ کافیست؟
درود
خیلی وقتها نیاز به نوشتن هیچ پاسخی نیست.
اخه در وبینار زبان آور فرمودین حدود ۱۰۰ پاسخ بنویسید.
بله. اون یه تمرین متفاوت بود.
خب حالا یک صفحه پاسخ کافیه؟
اینا مثل امتحان ریاضی مدرسه نیست که براش اندازهی دقیق تعیین کنیم. بستگی داره به هزار چیز.
سعی کنی ذوقی با این موضوعات برخورد کنید.
سلام جناب کلانتری شعر گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید آنافورا به حساب میاد؟
آره. چقدر هم قشنگه اون غزل.
سلام استاد. گفتید اگر عجله دارم سوالم رو اینجا بپرسم. استاد من وقتی ویرایش میکنم، جمله ها رو مجزا از نظر کلمه و جمله بندی و کوتاهی بررسی و ویرایش میکنم. و الان حس میکنم وقتی ویرایش میکنم متن هام متن هایی ساخته شده از یک سری جمله، با یک سبک میشن. یعنی حس میکنم تو ویرایش سبک خاص خودشون و از دست میدن و همه ی متن هام شبیه به هم میشن. حتی سبک نوشتن خودم هم از بین میره. چیکار کنم؟
عجله مکن عاطفه جان. پیش برو، خود به پاسخ خواهی رسید ای نویسندهی جوان.
داشتم کتاب یادگیری زایا رو بازخوانی میکردم. نوشته که ما اطلاعات رو از طریق چشم و گوش دریافت میکنیم و اونها رو به حافظه حسیمون میسپاریم. مدت نگهداری اطلاعات توسط حافظه حسی کوتاهه. ولی استاد اینطوری سازوکار یکسری چیزا زیر سوال میره. این یعنی اینکه مطالب مهم رو نباید از طریق پادکست و فایلهای بصری انتقال داد. ولی مگه میشه؟ حافظهی ما مثل زبان برنامهنویسی که با صفر و یکه، با تصویر و صدا کار میکنه.
فکر کنم این سوالو از پیام بهرامپور هم بپرسم خوب باشه.
سلااام استاد
امیدوارم حالتون خوب باشه .
استاد من قبل از شرکت تو دوره نویسندگی خلاق(۴۷) با تمرینات نوشتن اشنایی زیادی نداشتم و اینطور نبود که تمرین انجام بدم.
از ۱۲ سالگی سالانه یه دفتر میذاشتم و درش می نوشتم . (برای خودم و در مورد خودم) فاصله ی زمانی بین نوشتن هام گاهن به ماه هم می کشید.
(به قول خودتون یه رویکرد تفننی داشتم)
تابستون بود که فهمیدم نوشتن رو خیلی بیشتر از انچه که فکر میکنم دوست دارم و چقدر نوشتن شگفت انگیز و معجزه گرِ .
به همین خاطر نخواستم دیگه منتظر فرصت مناسب باشم و درخواست ثبت نام فرستادم .
راستشو بگم تو انجام تمرینات نویسندگی خلاق منظم نبودم .
تو این چهار ماه کم کم فاصله های نوشتن کمتر شد و من الان دارم هر روز می نویسم .
این روزها انگار دارم نوشتن رو میدَوم .
شروع کردم به مرور و انجام تمرینات نویسندگی خلاق ، هر روز تمرین کلمه برداری ، رونویسی ، قطعه نویسی ، یادداشت نویسی انجام میدم
سعی میکنم تو وبینار های روزانه باشم و پیش برم . کلاس های وبلاگ نویسی و تمریناتش هم که هست .
با تمام اینها حس گیج بودن دارم . انگار دارم فقط میدوم و پشت سرمو نگاه نمی کنم .
توی پاییز تقریبا ۴۰۰ صفحه نوشتم ولی یک صفحه از این صفحات رو نخوندم و بازنویسی نکردم .
سردرگمم نمیدونم چه تمریناتی رو انتخاب کنم و چجور برنامه ای بچینم و چه مسیری طراحی کنم .(هدفم مشخصه اولویتم با ادبیات داستانیِ)
نمیدونم الان باید رو کمیت تمرکز کنم یا کیفیت ؟
نمیدونم باید چطور پیش برم.
ممنون میشم اگر راهنماییم کنید💚
(ببخشید متن طولانی شد)
سلام الهه عزیز
کمیت در کنار آموزش، لازمهی رسیدن به کیفیت.
۲۴ دی دربارهی این موضوع تو وبینار اهل نوشتن هم یه مقدار صحبت کردم، امیدوارم شنیده باشی.