تفاوت اصلی نویسندۀ حرفه‌ای و آماتور

تفاوت اصلی نویسندۀ حرفه‌ای و آماتور

مهم‌ترین گزارۀ نویسندگی

داشتم فکر می‌کردم که بعد از سال‌ها نوشتن هنوز به درک عملی و کامل این گزارۀ بدیهی نرسیده‌ام:
«نوشته، حین نوشتن شکل می‌گیرد.»

فهم موضوع در عمل

بارها به این موضوع برخورده‌ام اما این بار جدی‌تر از همیشه به خودم هشدار دادم که چرا تابه‌حال این موضوع را محکم و جدی به خودت نفهمانده‌ای: «نوشته، حین نوشتن شکل می‌گیرد.»
با فهم عمیق همین یک جمله می‌توانیم به نویسنده‌ای درجه‌یک و متمایز تبدیل شویم.

وقتی نوشتن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود

سه شبانه‌روز متوالی برای نوشتن یک پروژۀ محتوایی مشغول پرسه‌زدن و فکر کردن بودم. مدام با خودم کلنجار می‌رفتم که از کجا شروع کنم و انبوه ایده‌ها را چطور در مراحل مختلف تقسیم کنم.
این موضوع داشت به وسواسی ناامیدکننده تبدیل می‌‌شد.
دریغ از اینکه اگر عملاً به شکل‌گیری نوشته در حین نوشتن باور داشتم، آن پروژه به‌سرعت تکمیل‌ شده بود.
راهکار ساده بود، من فقط باید شروع می‌کردم به نوشتن و زیاد نوشتن و حتی مزخرف نوشتن.
در دل همین پُر نوشتن‌ها بود که می‌توانستم شهامت و خلاقیت لازم برای پرورش پروژه‌ام را به دست بیاورم.
پس خودم را توی اتاق کارم حبس کردم و متعهد شدم بی‌وقفه 6 هزار کلمه بنویسم.

راز نوشتن

تمام رازهای مربوط به نوشتن در خودِ عمل نوشتن نهفته است.
ناکام‌ترین نویسندۀ جهان کسی است که در انتظار ایده بماند و نوشتن را آغاز نکند.

 

بعد از خواندن این مطلب چه‌کار کنم؟

می‌توانید «این تنها نکته مهمی است که برای نوشتن به آن نیاز دارید» را بخوانید.

دانلود رایگان کتاب چگونه به یک نویسنده آنلاین تبدیل شویم؟

10 پاسخ

  1. سلام مجدد
    یادم رفت به شما خبر دهم که من قصد دارم برنامه نویسی جاوا را به شیوه جدید برای تمام افراد یعنی کسانی که چیزی از برنامه نویسی نمی دانند آموزش دهم

    لینک مطلب این است
    http://alighafariberanghar.ir/?p=289

    نرم افزار از جنس نوشتن است. تمام قواعد و قوانین این دو حوزه شباهت نعل به نعل دارد.
    برای نوشتن برنامه باید شروع کنید و برنامه حین برنامه نویسی شکل می گیرد.
    گاهی هم فکر میکنم نکند این قاعده بصورت کلی هم درست باشد نه فقط شامل برنامه و نوشتن باشد.

  2. سلام شاهین جان
    آه از نهادم بلند میشود که من چه هزینه ی گزافی هم از بابت عمر و هم جریمه نقدی باید پرداخت کنم بخاطر همین نکته “نوشته، در حین نوشتن شکل میگیرد”
    حتی به ذهنم می رسد چه فریبی ما را داده اند که گفته اند از قبل باید فکر همه چی را بکیند، باید ایده داشته باشید، باید استراتژی داشته باشید باید باید باید هزاران باید های کاذب و مانع شروع تجربه واقعی.
    من در برنامه نویسی همین تجربه را بدست آورده ام، چون در دانشگاه یاد می دادند که باید اول طراحی کنید بعد برنامه نویسی و ما سالها وقت صرف کردیم که زمانی را صرف قبل از یرنامه نویسی کنیم. در حالیکه این طور نیست.
    برنامه خیلی شبیه نوشته است. اولی روی سخت افزار و دومی روی مغز عمل میکند. فرآیند تولید هر دو از جنس خلاقیت است.
    یعنی برنامه نیز در حین برنامه نویسی شکل می گیرد.

    به هرحال تجربه تلخی بود، شاید با تولید محتوای آموزشی و نرم افزاری جبران مافات کنیم.

    راستی می خواهم در سایت خودم آموزش برنامه نویسی اندروید راه اندازی کنم. تا همه لذت برنامه نویسی را بچشند و اصلا نیاز نیست که شما چیزی بدانید
    همه برنامه نویس اند، همه می توانند برنامه نویسی کنند.
    هر کسی که می تواند فکر کند پس می تواند برنامه بنویسد

    1. علی جان
      از خوندن کامنتت خیلی خوشحال شدم.
      من هم در این مسیر کمکت میکنم و سایتت رو به همه دوستانم معرفی میکنم.
      با قدرت ادامه بده.

  3. این نوشته عالی بود.
    انگار یک راه جدید تو نوشتن بهم نشون داد.
    ممنون از اینکه این تجربه عالی رو با ما در میان گذاشتی.
    البته عملی کردن این توصیه و تجربه هم یک چالشی است ولی مهم این است که نوشتن تنها راهکار رسیدن به نتیجه هست و جز با نوشتن نمیشه به هدف رسید.

    در ضمن روز معلم رو به شما معلم عزیزم تبریک عرض میکنم. من در این مدت مفیدترین و کاربردی ترین مطالب رو از شما یاد گرفتم و برای همه آموخته هایم از شما ممنونم. البته تشکر کردن، کوچکترین کاری هست که می توان انجام داد.
    امیدوارم سالهای سال زندگی عالی همراه با سلامتی و شادکامی داشته باشید.

    1. سلام به حسین پرکار و نازنین
      از لطف و محبتت بی نهایت ممنونم.
      من خیلی خوشحالم که دوست خوبی مثل تو دارم.
      این روزها که داری با قدرت و بهره وری بالا کار میکنی، حس میکنم داره یه جریان خیلی خوب شکل میگیره.
      و مطئنم که بزودی با هم به جاهای تازه و خوبی میرسیم.

  4. اقای کلانتری.لذت وبلاگ‌نوشتن و در مقیاس عام‌تر: نوشتن، لذتی است که فقط اهلش آن را می‌فهمند و اگر این لذت با اثرگذاری در دنیای واقعی نیز همراه باشد، بسیار عمیق‌تر و ارزشمندتر است؛ چه برای نگارنده و چه برای مخاطب.
    من تصور می‌کنم وبلاگ‌نویسی فارسی و تولید محتوا از این مسأله رنج فراوانی می‌برد. رنج از این جهت که نوشتن‌ها خیلی سخت در فضای تبلیغاتی رسانه‌ها به چشم می‌آید. انگار تبلیغات رقیبی برای نوشتن ناب و عاشقانه شده است.

    روز نیمۀ شعبان فرصتی شد که چند صد عنوان مقاله و یا پست‌های اجتماعی گذشته‌ام را مروری کنم و حذف نمایم. خاطرات خوبی بود از فعالیت‌هایم در نوشتن:
    چه آنهایی که اثری داشتند و چه نداشتند؛ از مسائل مدیریتی و اقتصادی گرفته تا…سلامت و وضعیت اجتماعی مردم.

    یکی از موارد اثرگذار، نوشتن و حمایتم درباره “صبای پدر” بود. صبا فروزنده دختری بود که به خاطر اشتباهات پزشکی، دچار یک زندگی نباتی شده بود. به عنوان یک وبلاگ‌نویس عاشق نویسندگی، چند ساعت برای ارتباط با پدر این دختر و وب‌سایتی که برای این مسأله ایجاد کرده بود، زمان گذاشتم. آن زمان در وبگاهی که با هویت واقعیتم می‌نوشتم، دربارۀ صبا فروزنده مطلبی گذاشتم و شاید مانند یک دانه برفی بودم که به مجموعه دانه‌های برفِ فعالیت‌های پدرش اضافه شد و باعث توجه بیشتر به این دختر گردید. خیلی وقت است سایتِ “صبای پدر” به روز نشده است. آن موقع حتی به پدرش نیز تماس گرفتم تا بداند تنها نیست.
    اگر در عمر نوشتن خود هیچ کاری نکرده باشم، خوشحالم که نقش کوچکی برای بهتر شدن حال این دختر داشتم و چه لذتی بالاتر از اینکه لبخند این دختر را دیدم؟

    در مقابل بسیاری از یادداشت‌ها و پست‌های قدیمی‌ام درباره مسائلی بود که هر سال حتی در رسانه‌ها و روزنامه‌ها تکرار می‌شود؛ اما هر زمان دریغ از زمان قبل! سلامت مردم، حقوق کارگران و به طور کلی: حقوق‌بگیران و…موارد مشابه که همگان می‌نویسند، اما یا بهبودی حاصل نمی‌شود و یا انقدر اصلاحات جزئی است که به چشم مردم نمی‌آید.

    نوشتن و ادامه دادن غیر از چالش راه انداختن، تنها و تنها عشق می‌خواهد. با ننوشتن خیلی چیزها را از دست می‌دهیم، اما یکبار از خود بپرسیم چرا جامعۀ ما نوشتن که چه عرض کنم! حتی کتاب‌خوانی را نیز به کنار گذاشته و حاضر است ساعت‌های ارزشمند خود را در موبایل و رسانه‌های اجتماعی تلف کند؟
    و سؤال مهم‌تر اینکه ما به عنوان فردی که عاشق نوشتن هستیم، برای توسعه فکری جامعه چه کاری می‌توانیم بکنیم؟
    من تصور می‌کنم رسالت اصلی نوشتن و نویسندگان در دوره فعلی چنین مسائلی است که باید بیش از پیش به آنها پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *