چرا باید دربارۀ چیزهایی که دوست داریم و برایمان مهم است محتوا تولید کنیم؟
برای اینکه با مخاطبانی در ارتباط باشیم که میل داریم جزو معاشران ما باشند.
ممکن است بدون توجه به دغدغهها و اولویتهای بلند مدتمان، صرفاً به خاطر جلب توجه و جذب سریع مخاطب، به سراغ مُد روز یا موضوعات زرد و ملتهب برویم. مشکلی ندارد، اما نباید توقع نداشته باشیم با مخاطبی که به این شیوه «صید» یا «شکار» شده رابطۀ چندان مطبوع و بلندمدتی شکل بگیرد.
در یک برنامۀ اصیل تولید محتوا باید از نقش صیاد و شکارچی فاصله گرفت و با مخاطب وارد رابطهای انسانی و ارزشآفرین شد.
24 پاسخ
این کامنت حاوی اخبار تازه است!
سلااام. خوبین؟
میدونم شبیه گزارش اخبار شروع نشد اما بالاخره که شروع شد.
استاد، استاد، استاد
من، بههمراه دوتا از بچههای کارگاه محتوا
یه تیم تشکیل دادیم و برای برندها محتوا تولید میکنیم. البته، ما تشکیل ندادیم، یکی از این سه نفر، ما دوتا رو برای کار دعوت کرد. چون خودشون توی یه شرکت تولید محتوا کار میکردن و میکنن. خلاصه، ما شدیم عضو تیم محتوایی اونا؛ بهصورت دورکاری.
محتوا رو تحویل میدیم و اونا هم کار رو به بچههای گرافیک میسپارن.
خوبه که بدونید الان با جزئیات بیشتری محتوا تولید میکنم و با دید بازتری میفهمم که «محتوا پادشاهه».
وقتی که میبینم از مدرس کنکور گرفته تا اون برند پولداره، همهوهمه به فکر گسترش و مطرح کردن کسبوکارشون در فضای آنلاین هستن، متوجه اهمیت تولید محتوا میشم.
درحالحاضر، هرروز مینویسم و منتشر میکنم. استورینویسی، پستنویسی، کپشننویسی، سناریونویسی، قطعهنویسی، هشتگگذاری و کلی چیزای دیگه رو همین اول کاری تمرین کردم و یاد گرفتم.
و فهمیدم که در فرایند تولید محتوا باید صبور و عجول بود.
البته بعضی جاها هم برمیگردم و از خودم میپرسم «این همون کاریه که من دوست دارم؟»
میخوام در بلندمدت به این سؤال پاسخ بدم، نه در روزهای سخت و فشردۀ کاری.
راستی، چرا اومدم و همۀ اینا رو گفتم؟
من که از اوناش نیستم، از اونایی که زیروبم زندگیشونو میریزن تو اینترنت، که از برنامههای آیندهشون حرف میزنن، کارهایی که انجام نشده رو تو بلندگو اعلام میکنن، مسائل زندگیشونو با دوستا و همکارا و آشناهاشون درمیون میذارنو…
هنوزم همون آدمم. اما این بار فرق میکرد:
دوست داشتم بهترین دوستمو خوشحال کنم.
بهترین دوستم کیه؟
جواب این سؤال رو به صفحۀ کاغذ واگذار میکنم😉
به نظرتون تونستم خوشحالش کنم؟
سلام سارا جان
دیر جواب میدم، چون گرفتار بودم و میخواستم با حوصلهی بیشتری کامنتهاتو بخونم.
این کامنت تو بیش از همهی کامنتهات منو خوشحال کرد.
تو چون مداومت داری، خیلی سریعتر و بهتر از بقیه در مسیر درست قرار میگیری.
من خوشحالم که محتوا رو جدی گرفتی و امیدوارم در این زمینه بتونی به یک برند معتبر تبدیل بشی.
باز هم منو در جریان تجربههات بذار.
راستی، این خیلی خوبه که آدم اهدافشو با بعضیها در میون بذاره، چون این آدم رو جدیتر و مصممتر میکنه.
خوشبختانه سه روزه که پاراگراف آخر صحبتتون رو اجرا کردم. از فشار ذهنیم کم شده و حالا سبکباترم. اگه بیش از این نگهش میداشتم، میترکیدم. تازه میفهمم که نیاز به اینهمه سفت بودن نیست.
سلام شاهین عزیز استاد گرامی ، متواضع و بی نظیرم
با خواندن این متن یادم افتاد که چقدر از روزی که با تولید محتوا و آنچه در کلاس هایت حتی ناقص و همچون شاگردهای تنبل ، آموختم دنیای درون و بیرونم تغییر کرده است. اعتماد به نفسم با تولید آنچه می اندیشم افزایش یافته و از همه مهمتر آن جلب نظر مثبت و اخلاقی که هر بشری تا حدودی به آن نیاز دارد را بدست آوردم.
دنیا خیلی وقت ها برای آدم های درون گرا سخت می گذرد چون به دلیل همین خصوصیت هیچ نوازشی از جامعه دریافت نمی کنند من با تولید محتوا و خود ابراز گری مثبت این نوازش را دریافت می کنم. با دوستان هم فکری آشنا شده ام که قطعا در محیط بیرون و بر اساس قضاوت ظاهر به این دوستی ها دست نمی یافتم. و چه مهری زیباتر از اینکه برخورد انسان ها با هم ابتدا با تلاقی افکارشان باشد. دلم می خواد خیلی از معجزه ابراز خودم از طریق تولید محتوا بگویم و برایتان بنویسم اما بیش از این گفتن نیاز به درک و عشق عمیق برای نوشتن دارد و باید بخشی از تجربه شخصی باشد. سپاسگزار توجه و مهرتان هستم استاد
سلام خانم مسعودیان نازنین
شما برای من بسیار عزیز هستید.
یکی از شریفترین انسانهایی هستید که تا به حال شناختم.
چقدر خوشحال شدم از خوندن این کامنت زیبای شما.
امیدوارم همیشه شاد و برقرار باشید.
چه جالب میشه اگه محتوای ما ترکیبی از این دو باشه .
یعنی هم دغدغه ی روز باشه و هم موضوع مورد علاقه ی ما !
بله عالی میشه فرناز جان.
سلام آقای کلانتری. بسیار موضوع مهمی رو مطرح کردید من در مقیاس دوستان و اطرافیان این کار رو انجام دادم و حالا دورم خیلی خلوته!!! و خب در مجموع غنیمتی بزرگ به دست آوردم و یه کم خودخواهانه تر بگم راضیم! من یکی از ترسهام که باعث میشه تولید محتوا نکنم این هست که در مقیاس عمومی واقعا از کج فهمی و درک نشدن میترسم. با توجه به اینکه نگاهم به موضوعات بدون توجه به زمان و در یک سیر تاریخی و سیستماتیک(در یک تصویر کلان) هست که با توجه به عملکرد رفتاری جوامع نوین در تقابل با موضوعات و جنبش ها و نظریات مُد روز قرار میگیره! از اونجایی که به نظرم بهترین کار اینه که اونچه عمیقا بهش اعتقاد و باور داریم رو بنویسیدم و حلاجی کنیم و خودمون و دیگران رو با هم رشد بدیم و دنیای هم رو درک کنیم. اما واقعا میترسم. ضمن اینکه با وجود نوشتن فراوان و مطالعه زیاد در طول زندگانیم احساس میکنم همچنان باز هم اونچه دقیقا مد نظرم هست بیان نمیکنم و اصلا راضی نیستم از نوشته هام! نمیدونم کارکردهای مغزیم باعث این تکلف انتقال کلمات و مفاهیم میشه یا چی؟ اصلا علاقه ای به استفاده تکراری از کلمات و جملات در نوشتن دغدغه هام ندارم و دنبال تولید کلمات و مفاهیم از تصاویر ذهنی هستم اما واقعا هنوز توفیقی نیافتم. خلاصه استاد ترس از توده های انسانی و ضعف کلامی و نوشتاریم مانع بزرگی مقابل من هست 🙁
الی عزیز
همۀ این چیزهایی رو که گفتی من از زبون هزاران نفر دیگه هم شنیدم.
میدونی راه نجات تو چیه؟
عمل.
عمل کن دختر. کار کن. انجام بده.
انقدر درگیر محاسبه نشو.
تولید کن. بذار حجم زیادی از تولیداتت بد باشه. چه باک؟
انجام بده تا یاد بگیری.
مثل میلیونها آدمی نباش که تا دم گور فقط حرف میزنن.
ببینم چه میکنی.
می بایست اصالت را به محتوا داد و نه صرفا افزایش تعداد مخاطبین. به نظر من یک نوشته گرچه بدون مخاطب گوئی فاقد ماهیت و وجود است اما ارزش و تغییری که در مخاطبین گوناگون ایجاد می نماید و تغییری که در سطح دانش و خصوصا فرهنگ جامعه می تواند ایجاد نماید می بایست در اولویت تلاش یک نویسنده و یا تولید کننده محتوا باشد.
زنده باد آقای طاهری عزیز. درسته.
دقیقا حتی دوست پیدا کردن هم از این طریق خوبتره
من واقعا با دوستای قدیمی و بچگیم حرفی برای گفتن پیدا نمیکنم چون راه و روش و علایقمون فرق داره و تو شهر کوچک ما ارتباط زیادی نمیشه گرفت و جایی ثابت برای تولید محتوا واقعا حس میکنم دوست های خوبی هم پیدا خواهم کرد خب فعلا هنوز نتونستم به هرچیزی که دغدغه ام هست و فکر میکنم بنویسم ولی با کمک حرفای شما و عمل کردن بهشون کم کم میشم😊
چه خوب فاطمه عزیز
وبلاگت رو با قدرت به روز کن و پیش برو.
مرسییی چشم… دارم راهی برای منظم تر نوشتن برلی وبلاگ پیدا میکنم… فعلا لنگان لنگان داریم باهم کنار میایم(احتمالا اینستا این بلا رو سرمون آورده😉 که وقتی مخاطبی نیست انگیزه خیلی کم میشه برای نوشتن)
بله استاد دقیقااا همین هست… وقتی شما به من گفتید اینستا رو ببندم و تمرکز روی سایت بگذارم اینکار رو کردم و حداقل اگه میرفتم چیزی انتشار نمیدادم ولی باید بگم برنمیگیردم به اینستا😬 به همون دلیلی که شما الان گفتین! چون داشتم به بیراهه میرفتم چیزایی و مدلی مینوشتم که دوستش نداشتم ولی لایک خور بود🤭 و کم کم طرز نوشتنم داشت برعکس اون چیزی که هدفم بود میشد و این رو وقتی به توصیه شما اینستا رو بستم متوجه شدم و یک لامپی تو مغزم روشن شد که اره الکی نیست استاد میگه اینستا فساد پروره! حتی قلن آدم هم فاسد تر میشه انگار… با زبان عامیانه نوشتن کوتاه نویسی و…
و واقعا حرف شما رو درک کردم و خب با این خرف شما تلاش و صبرم رو هردو کنار هم بیشتر میکنم تا مخاطب خودِخودم رو پیدا کنم… چون اینستا مخاطبای من نبودند! من مجبور بودم مثل اونها بشم!!! ولی شاید در آینده گول لایک نخورم و بتونم به اون پلتفرم برگردم…
دقیقا استاد به همین دلیل واضح و روشن و منطقی که گفتین نمیتونم برگردم به اینستا… چون بعد از اینکه به توصیه اتون گوش کردم و دیگه اینستا نرفتم متوجه شدم من داشتم حتی مدل نوشتنم رو بخاطر لایک عوض میکردم! علاوه بر اینکه به قول شما اینستا فساد پروره باعث میشه قلم هم حتی فاسد بشه!عامیانه تر خام تر بنویسیم! و خب بنظرم باید صبر و تلاشم رو دو چندان کنم تا مخاطبی داشته باشم که حرف من براش مهم باشه! نه اینکه من خودم رو تغییر بدم به خاطر او(نقل به مضمون از پست های وبلاگ نویسی آقای محمدرضا شعبانعلی)
حالا من دقیقا نگفتم اینستا فسادپروره 🤣🤣🤣
وگرنه من با این همه لایو و مایو خیلی فاسدم!
در کل اما متوجه حرفت هستم.
و امیدوارم در این مسیر بدرخشی.
وای ببخشید🤣🤣🤣 ولی خب من این جمله لازمه هر روزه امه خیلی عمیق روم تاثیر گذاشت درسته مثبت هاشم زیاده… شما کسب و کارها آدم های خوب رو من از همین طریق پیدا کردم😊ولی خب تو این برهه از زندگی من دیگه بدردم نمیخوره… تا بعد که خودم فعال بشم توش
دقیقا استاد👌🏻🤩
سلام استاد
نمیدانم اگر بگویم پیامم را در سایتتون منتشر نکنید درست است یا نه؟ به هر حال این سایت شماست و صاحب اختیارید، اما اگر منتشر نکنید به من لطف کردید چون پیامم تقریباً شخصی است.
سلام خانم عطار عزیز
کامنت شما رو خوندم.
خب، جریان انتشار اون داستان رو متوقف کنید.
یه چیز دیگه بنویسید.
سلام
این چند روز تو سایت های مختلف درباره وبلاگ نویسی میخوندم. هیچ کدوم این قدر مختصر وقانع کننده درباره علت اینکه چرا باید راجع به موضوع مورد علاقه نوشت، نبود. ممنون