در بخشی از زندگینامۀ خودنوشت سید علی صالحی میخوانیم:
…در اوایل بهار 1358 به قدر چهل نفر مینوشتم؛ خبر، تحلیل، گزارش، داستان و… اما شعرم را چاپ نمیکردم مگر جای درست.
-راه دور…، نشر چشمه، ص. 254
تقریباً در زندگی هر نویسندهای میخوانیم که در برههای از زندگی بهاندازۀ چهل یا دستکم سی و نه نفر نوشته است.
این قانونی طلایی نویسندگی است.
اما هر چه مینویسی قرار نیست منتشر کنی.
به این تصویر نگاه کن:
برای کسب اعتبار بهعنوان قلمزن حرفهای، نوک کوه یخ کافی است.
ده کیلو بنویس، صد گرم هوا کن.
6 پاسخ
ما نیز به قدر همان چهل نفر مینویسیم. از کلهی صبح گرفته تا آخر شب. آنوقت در تهماندههای شب همچون شیربرنج وا رفته بر روی صندلی خود ولو شده و فقط ذرهای از آن هزاران جمله کجومعوج را منتشر میکنیم. انصافا نمیشود همهی این جملات را منتشر کرد. اصلا خیلیهاشان بهدرد هیچچیز نمیخورند جز تمرین.
همینه که انقدر رشدت سریع و خوبه.
هنوز به این درجه نرسیدم. در واقع این شوق انتشاره که باعث میشه همچنان بنویسم. ولی خب امیددارم به بیشتر نوشتن. دوس ندارم مثل یه بادکنک فقط باد باشم که با یه سوزن هیچ بشه. باید پُر بود.
سلام آقای کلانتری
ایلیا هستم ۱۳ ساله عاشق نویسندگی
بزودی قرار هست با کمک اقای قائدی سایتی را راه اندازی کنم
وقتی افتتاح شد لینکش را براتون میفرستم
کاریکاتور هم میکشم و منتشر میکنم
هربار که نظر میدم منتشر نمیشه
ایلیا جان
جوابت رو دیدم. منتها چون یه کامنت رو چند جا گذاشتی احتمالا ندیدی که کدوم رو جواب دادم.
ببخشید