با واژه‌ها بیاغازیم+یک عمر و یک رمان

 

می‌خاستم بگویم چه خوب که به عنوان پروژه‌یی شخصی در مسیر آموختن، همیشه به نگارش کتابی غیرداستانی بیندیشیم (حتا اگر هرگز آن را منتشر نکنیم). می‌خاستم بگویم بهترین راه برای آغاز کتابی غیرداستانی تعریف دقیق کلمات است و می‌خاستم مثالی بیاورم که یاد پاراگراف نخست کتاب «جهان رمان*» افتادم:

 

«واژه‌ی منحصر به فرد «رمان» یادآور واقعیتی آشنا است که معناهای ضمنی و دل‌پسندی دارد: مثل رمان‌های سیمنون (در کمسیر مگره) یا جیمز باند یا زنجیره‌ای از وقایع، توطئه‌ها و عشق‌های آتشین؛ دنیای شلوغ جنگ و صلح، قهرمانان خیالی، چهره‌های تاریخی، طرح و توطئه‌های ساختگی، نبردهای واقعی، مقاصد مغشوش، جاه‌طلبی‌ها، فلسفه‌ي زندگی… همه‌ی این وقاطع رنج سفر را از خاطر می‌زداید. پس «رمان» از ابتدا با واژه‌ی «سرگرمی»، «استراحتِ ذهن و جسم»، «تفریح» هم معنا می‌شود. چون ما را از زندگی واقعی رها و دنیای تخیلات غوطه‌ورمان می‌کند. در واقع شاید رمان این مجال را به ما می‌دهد تا با واقعیت بیشتر دم‌خور شویم و عمق آن را بهتر دریابیم.»

 

می‌خاستم از نگارش کتاب غیرداستانی بیشتر بگویم اما رمان یقه‌ام را گرفت و به تعریف رمان نگریستم در واژه‌نامه‌ی شخصی‌ام:

«رمان: بهترین قالب داستان»

 

و کاش برای رمان نوشتن هیچ عجله نکنی. نه، بهتر است بگویم عجله کن، اما منتشر نکن. بنویس و بینداز توی کشو.

یک رمان کافی است. فقط یک رمان. یعنی اصلن بیا خیال کنیم که فقط می‌توانیم در تمام عمرمان یک رمان منتشر کنیم. آن‌وقت عجله می‌کنی؟ گفتی می‌ترسی بمیری و ننوشته ‌باشیش. گفتم بعد مرگ افسوس ننوشتنش را نخاهی خورد.

فقط یک رمان، رمانی که بتواند فرمی نو به ادبیات بیفزاید، جز این اتلاف وقت است و برای اتلاف وقت راه‌های بهتری هم هست.

 

*رولان بورنوف، رئال اوئله، ترجمه‌ی نازیلا خلخالی، نشر مرکز، ۱۳۷۸

به همسفران مدرسه نویسندگی بپیوندید:

پیشنهاد مطالعه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *