رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین:
نه کفر و نه اسلام، نه دنیا و نه دین،
نه حق، نه حقیقت، نه طریقت، نه یقین…
در هر دو جهان که را بود زهرۀ این؟
-خیام
برخی معلمها در تو توهم دانایی ایجاد میکنند، اما معدودی از آنها به تو «شهامت اقرار به نادانی» را میآموزند. شاید یگانه خوشبختی من در مسیر یادگیری این بوده که شاگرد معلمی باشم که از «هنر شاگردی کردن» گفته. صد البته که این شاگرد تنبل، برای مهارت یافتن در هنر شاگردی راه درازی را در پیش دارد.
دربارۀ این عکس: بگذارید همین قدر برایتان بگویم که این عکس برایم چنان عزیز و ارزشمند است که با هر بار دیدن آن انگیزۀ زیستن و آموختن در من دوچندان میشود.
پینوشت لینکی: یکی از لذتهای من در یک سال اخیر، خواندن کتاب تازۀ محمدرضا در عمیقترین لحظات خلوت و تنهایی است. گفتم شاید شما هم دوست داشته باشید کتاب پیچیدگی را بخوانید: کتاب پیچیدگی و سیستم های پیچیده
پینوشت اعترافی: این یادداشت را هوا کردم تا به خاطر عکس جدیدم با محمدرضا شعبانعلی پُز بدهم!
پینوشت لینکی 2: مطالب زیر را هم قبلاً دربارۀ محمدرضا و همینطور متمم عزیز نوشته بودم:
33 پاسخ
درود بر شما
بواقع معلمی برازنده ی محمدرضا هستش و چه لذت بخش هست شاگرد او بودن
سلام
دقیق نمیدونم که چطور شد که در بین شلوغی دیدن عکس های معلم عزیزم محمد رضای عزیز به سایت شما رسیدم اما یادم میاد که اسم شریف شمارو توی روزنوشته های معلم جان شنیده بودم شاید باورتون نشه من اصلا اهل عکس گرفتن نیستم اما تنها کسی که دوست دارم باهاش عکس داشته باشم محمد رضا شعبانعلی بسیار ازشون یاد گرفتم و این موهبت ادامه داره واقعا به این عکس شما حسودیم شد آقای کلانتری پایدار و سلامت باشید
سلام آقای بشیرپور نازنین
زنده باشید.
این عکس برام بسیار خاطرهانگیزه.
امیدوارم حتمن محمدرضای عزیز رو زودتر ببینید.
شاد باشید و برقرار.
پرسونال برند یا ساخت برند شخصی معتبر
https://wiio.ir/c3dbt
شاهین عزیز
برای داشتن همچین دوستی تبریک می گویم.
درود احسان عزیز
سپاس از مهرت.
وای چقدر دلم برای محمدرضا تنگ شده بود،جز معدود افرادی که آدم رو به فکر وامیداره،در کنار شاهین جان که قطعا حرف های خوبی رد و بدل شده و خیلی دوست دارم بدونم تو این جلسه چه گذشته!!!
هم حسودیم شد و خوشحال که اولین قاب محمدرضا بعد از این همه غیبت با تو بود
درود سعید جان
بله واقعاً دیدن محمدرضا و شنیدن حرفهاش تجربۀ شگفتانگیزی بود.
جای تو خالی بود.
به امید دیدار
برای شناخت یک نفر بهترین راه خوندن آثارش هست. سعی کردم کتاب رو تموم کنم ولی با انبوه سوالات بی جواب روبرو شدم. از اون کتابهایی هست که اگه سرسری خونده نشه انرژی زیادی از آدم میگیره. مگه اینکه فقط الکی روخونی کنی و بگذری. قابل ساده کردن هم نیست که خود ایشون هم با ساده کردن مسائل برای فهم اونها چندان موافق نیستن و منم موافق نیستم. نکته برداری و جزء به جزء مطالب رو رونویسی کردن هم فایده ای نداره چون من اینکار رو انجام دادم و انبوهی از جزئیات روی دستم موند که البته هر کدوم به اندازه کتابی ارزشمندند ولی تصویر کلی از موضوع اصلی بهم ندادن. به نظر من این کتابی هست که برای فهمش باید تدریس بشه اگه نه نکته های زیادی از اون از دست میره و حیف میشه.
زنده با عصمت عزیز
خوشحالم که رفتید سراغ این کتاب.
بله تامل زیادی میطلبه این کتاب.
به به چه سعادتی 🙂
میشه برید کنار که من اون کاریکاتورهای پشتتونو ببینم؟!
پی نوشت اعترافی: گفتم حسودیمو سرت خالی کنم شاهین جان 🙂
درود بر سامان جان
خیلی خوب بود پی نوشتت :))))))
وای که چقدر خوب شد یاور منو با متمم آشنا کرد و منم شدم شاگرد کلاس محمدرضای نازنین. مرسی همکلاسی و خوش به حالت که با عکس استاد پز میدی..
زنده باد سعیده جان.
خوش به حالت شاهین جان.
یک ساعت نشستن با محمدرضا برای چند سال خوراک فکری ایجاد میکنه برای انسان.
باز تبریک میگم
سلام به روی ماهت علی جان
کاش بدونی چقدر دلتنگتم.
امیدوارم حالت خوب خوب باشه.
بارها خواستم حالت رو بپرسم. اما گفتم بذار زنجان که اومدم بیام دیدنت.
شاهین جان خوشا به سعادتت.
البته چیزیکه از تو سراغ دارم آدم خسیسی نیستی ولی نمیدونم چرا اینجا برای توضیح دادن درباره این عکس دوست داشتنی اینهمه خساست کردی. ای کاش بیشتر برامون میگفتی ازش.
درود محسن عزیز
حتماً. سعی میکنم در این رابطه بیشتر و بیشتر بنویسم.
چقدر این عکس خوبه و حس و حال مثبتی داره، دو استاد فوق العاده
درود حسن جان
برقرار باشی.
چه عکس دوست داشتنی
از این عکس دو نفره ها دلمون خواست
امیدوارم شاهین هر روز از این اتفاق های انگیزه بخش و خوب برایت بیافتد
و از طرفی امیدوارم محمدرضا هم همیشه سلامت باشه ( نمیدونم این دعا برای محمدرضا بود یا برای خودمون )
سلام محسن خوب و نازنین
ممنونم از مهرت.
شاد و برقرار باشی.
گفت استاد مبر درس از یاد
یاد باد آنچه به من گفت استاد
ان شا الله سایه استاد بر سرتون تداوم داشته باشه
واقعا وقتی فکر می کنم و مرور می کنم زندگی خودمو تاثیر برخی استاید روی انسان بسیار عمیق تر از ظاهر استاد و شاگردیی است که امروزه فراگیر شده
به امید سلامتی اساتیدی که همه جوره استاد و آموزنده هستند
رندانه باد.
بعضی آدمها بجای اینکه عدهای رو دور خودشون جمع کنن و به قولی یارگیری کنن. میان عدهای رو دور هم جمع میکنن تا باهم پیشرفت کنن. حالا در هر مسیری.
بعضی وقتها هم اتفاق میوفته و اینکه کسی باشه به آدم بگه شاگرد باش نعمتیست. اینکه ذهنت رو جوری کوک کنه که هیچ وقت این دریچه ذهن رو نبندی.
هنر شاگردی یعنی هرگز ساکن نشدن. یعنی جدا شدن از مرداب اطراف و جاری شدن. چقدر خوشحالم که در این مسیر هستی…
درباره عکس هم من بگویم که امیدوارم اینطوری دوستیهات بیشتر و بیشتر شوند:)
و درآخر آن پیچیدگی که برای من هم جالب اومد. یاد اون شب افتادم و بحث باکتری روی بدن که دنیا رو همونقدر میبینه. اینکه ما فکر میکنیم زمین یا اصلا سیاره مرده شاید بخاطر داستان گذر زمان باشه که ما حس نمیکنیم. ممنون به خاطر معرفی چون باری من یادآوری بود:)
علیرضا تو ماهی.
چه خوب که معلم بیاد به استقبال شاگرد. چه حس خوبی داره این عکس. کتاب پیچیدگی را میخوانم…
درود بر رفیق نازنین و بسیار خوش ذوق، احسان جانم.
شعر خیام با معناترین است در این مقام. در توصیف کسی همیشه بیشتر از آنچه که میگیرد، میدهد. سخاوتمندانه و بی دریغ. کسی که خود بودن را معنا کرده. و به جز امید نگفت و چراغی برای ما روشن کرد.
زنده باد سعید خان شریفی.
سلام
آقای کلانتری نمیدونم باورتون میشه یا نه ولی برای منم این عکس خیلی جذابه. (حسودیم شد🙂) یکی از دو بزرگوار معلمیه که شاگرد تنبلی مثل من داره که هنوز نتونسته خودشو مجبور کنه به حرفای معلم صبورش گوش کنه. و دیگری کسییه که هنوز خیلی نمیشناسمش و هیچ تعاملی هم باهاش نداشتم به جز یه سری نوشتهها، مطالعهی متمم و روزنوشتهها و این ور و اون ور. ولی با همین چیزا هم حسابی منو مجذوب خودشون کردن.
راستش رو بخواید یکی دو بار تو ذهنم اومده که شما یا آقای شعبانعلی رو اتفاقی توی یه کتاب فروشی ببینم ولی فکر کردم که هنوز حرفی برای گفتن ندارم. خیلی دوست دارم روزی ببینمتون که چیزی برای ارائه و صحبت کردن با شما (هر دوی شما) داشته باشم. دو تا تشکر حسابی بدهکارم.
درود نوید جان
ممنونم از مهرت.
به امید دیدار. شاد باشی و برقرار.
به نظر من دو نفر رو تو ایران باید شناخت و ازشون یاد گرفت
اولی محمد رضا شعبانعلی
دومی پویا ودایع
زندگی خودم مدیون این دو نفر هستم و بس