از وسوسههام یکی هم گردآوری تشبیهها و استعارههاییست که مرا به انجام کاری برانگیختهاند. یک نمونهاش این:
«به قول یکی از بزرگان، بیدل شاعری است که توانسته با آثار خود قارهی جدیدی را در عرصه و گسترهی زبان فارسی کشف کند. (او کریستف کلمب دنیای جدید زبان فارسی است.) اما گرفتن ویزای ورود به پایتخت آن که همان حیطهی منطق شاعران و ساحت اندیشه و تفکر بیدل است، مستلزم چندی اقامت و انس و الفت گرفتن با زبان شاعر و گشت و گذار در آثار او است.»*
یک قفسهی کتابخانهام از آن بیدل است و بیدلشناسان، اما قدردان این استعارهام، چون نمیگذارد قفسهی بیدل چندان خاک بخورد.
پینوشت:
آخیش. سرانجام گردآوری استعارههای رغبتزا را هم با این فرسته آغازیدم. خوبی ستون «تردیدار» در این است که هُلم میدهد تا ایدههام کپک نزند.
*نعمتالله سعیدی، عفریته و افلاطون، ۲۱۱