اول تعریف آنافورا:
آنافورا نام یونانیِ یک آرایهی ادبی است؛ یعنی تکرار یک واژه یا عبارت در ابتدای چند جمله که هم در شعر و هم در نثر به کار میرود.
نمونهی نثر از کتاب «اگر کتاب بودم» نوشتهی ژوزه ژورژی لتریا:
اگر کتاب بودم، رازهای سربسته را با خوانندگانم در میان میگذاشتم.
اگر کتاب بودم، بهترین دوستت میشدم.
اگر کتاب بودم، پر از دانستیهای مفید میشدم.
اگر کتاب بودم، نمیخواستم از همان اول، پایان قصهام را بدانم.
اگر کتاب بودم، تو را در دام قصههای دلربایم گرفتار میکردم.
نمونهی شعر از کتاب «زین سایهسار پربرگ» سرودهی اسماعیل خویی:
پرندگانت در آتش پر باز میکنند.
پرندگانت در آتش پرواز میکنند.
پرندگانت در آتش اوج میگیرند.
پرندگانت در آتش میمیرند.
حالیا اصل مطلب:
بپندار که بناست ۳ سال تمام، هر روز ۳ جمله بنویسی با ۱ یا چند واژهی همیشگی در آغاز همهی جملات. آن کلمات آغازین، چه کلماتیاند؟
انتخابمان بهتر است نه خیلی گشاد و همهگیر باشد نه خیلی تنگ و گسترشناپذیر.
نمونهی گشاد:
امروز آموختم که…
حس میکنم…
برای بهتر زیستن…
خوبند اما اما خاص نیستند و میتوان هر چیزی را قالبشان کرد. باید موضوعی برگزید که قدری هم به ذهن فشار بیاورد.
نمونهی تنگ:
عشقْ فرزندِ…
با حسادت نمیتوان…
از پنجرهی اتاقم…
جالبند اما سریع به بنبست میخورند و به کهنهپردازی میفتیم.
نه تنگ و نه گشاد:
برای این یکی نمونه نمیآورم، چون تشخیص تنگی و گشادی و گشادتنگیِ موضوع به علایق و توان خلاقهی افراد وابسته است.
اما خاصیت چنین تمرینی چیست؟
برویم چند سال بعد که مجموعهیی از هزاران جمله شکل گرفته است که همگی شروع مشترک دارند. احتمالن با گنجینهیی از ایدههای رنگارنگ در روبهرو میشوم. از آن مهمتر، وقتی هر روز دربارهی موضوعی واحد ایدهپردازی کنیم پیوند ویژهیی بین آن موضوع و عملکردمان ایجاد میشود. برای مثال یک والد میتواند دربارهی تربیت فرزند آنافورا بنویسد و همین سبب شود بیشتر بیاموزد و بهتر عمل کند یا یک فروشنده دربارهی روشهای مشترییابی و مشتریمداری بنویسد و بر رونق کارش بیفزاید. تکلیف نویسنده هم که روشن است. روشن است؟
🧡آنافورای عمری شما چه میتواند باشد؟