چند توصیه دربارۀ هنر نگارش داستان کوتاه از روبرتر بولانیو:
1) هیچوقت یکییکی و جداگانه سراغ داستانها نروید. آدم اگر داستانها را یکییکی بنویسد، صادقانه بگویم، تا آخر عمر همان یک داستان کوتاه را مینویسد.
2) بهتر است که سه یا پنج داستان را به طور همزمان نوشت. اگر کسی انرژیاش را دارد، نه تا پانزده داستان در آن واحد.
3) مواظب باشید: وسوسۀ نوشتن دو داستان کوتاه پابهپای هم، همانقدر خطرناک است که بخواهید یکییکی و جداگانه داستانها را بنویسید. علاوه بر این، اساسا شبیه برخورد آینۀ چشمهای عاشق و معشوق است؛ تصویری مضاعف ایجاد میکند که باعث مالیخولیا میشود.
منبع: فراموش نکن خواهی مُرد، نشر شورآفرین، ص. 11
معنا+زندگی= زندهگی
این روزها مدام با خودم فکر میکنم که واقعا همه ما آدمها، همه این چند میلیارد نفر زندگی میکنیم یا در واقع هستیم تا فقط عدهای اندک زندهگی کنند؟؟ مدتهاست این موضوع ذهنم را درگیر کرده که به واقع من زنده هستم که بشورم و بسابم و بپزم و بخرم و بخورم و … ؟؟؟ اما نه؛ مطمئنم که برای اینها به دنیا نیامدهام چون حقیقتی که گاندی میگفت در قلب هر انسانی و مختص به اوست، در قلبم چیز دیگری میگوید. و باید آنقدر بروم و آنقدر بنویسم و آنقدر بخوانم و بخوانم تا آخر خودم را پیدا کنم و درست همانجاست که حقیقت پنهان قلبم آزاد میشود و چنان روشن و واضح رخ نمایی میکند که دیگر چارهای جز پیروی از آن نخواهم داشت.
سلام با تأخیر!
از برنامهریزی و اجرای فوقالعاده سپاسگزارم.
*یک سؤال: آیا کامنتهای ذخیرهشده در اسکایروم در اختیار ما قرار میگیرند؟
*فرمول من:
«خواندن + سنجشگرانه اندیشیدن= نگرش خلاق»
و نوشتهام در وبسایتم: https://www.mitrasalari.ir/287/reading-formula/
تمرین اول فرمول نویسی
بدون اغراق فکر می کنم فرمول نویسی از بهترین آموزشهای دوره نویسندگی، یا حداقل برای من اینطوری بوده و کمک زیادی به من در نوشتن کرد
انتخاب+مسئولیت= موفقیت
تقدیر+یاس=شکست
شانس+سکون=نامیدی
تلاش+امید=پیروزی
احساس تنهایی+سکوت=افسردگی
قدرت+خودخواهی=کشتار، جنگ
جنگ+ظلم=قحطی، ویرانی
انگیزه+تلاش=موفقیت
آغوش خالی+نامیدی=تنهایی
سکوت +سکون=مرداب
ترس+نامیدی=درجازدن
و …
یکی از فرمول هایی که ساختم این بود:
ترس+تردید=درجا زدن
سعی کردم بسطش بدم و بعد از کلی آزاد نویسی و بالا و پایین کردنش به یه متن حدود 1500 کلمه ای برسم. که شد پست 20 اردیبهشت وبلاگم با عنوان (درجا ماندگان)
از اینکه توی این دوره شرکت کردم خیلی خوش حالم:)
سلام جلسه امروز رو خیلی دوست داشتم ممنون از شما اما دو تا سوال دارم یکی اینکه انیمیشن ها مثل lorax یا soul آیا داستان آموزشی هستند؟ و آیا شخصیتهایی که انتخاب می کنیم می توانند غیر انسانی باشند؟ مثل درخت یا رودخانه
سلام پگاه گرامی
هر اثری میتونه برای بینندۀ یا خوانندۀ خودش پیامی آموزشی هم داشته باشه.
اما بحث اصلی جلسۀ دیروز ما این بود که بعضی آثار به طور کاملاً مستقیم هدف آموزشی دارن و خیلی جاها حتی زیبایی هنری رو برای این امر فدا میکنن.
بنابراین کل ماجرا رو یک طیف در نظر بگیرید. مسلمه که بعضی آثار به یک سر طیف نزدیکتر هستن. برخی آثار هم این وسطها هستن.
1. مادر + شوهر= مادر شوهر
2. کلید ± + shift=+
بست این فرمول توی اولین جلسه سمپوزیوم وقتی می خواهم بنویسم مادر+شوهر= مادر شوهر، می نویسم: مادر+ شوهر+مادرشوهر یعنی در دومین بار هم شیفت را می گیرم و برای همین به جای مساوی باز مثبت می شود و صدای استاد جناب آقای کلانتری در می آید
3.شکرخدا +زندگی= آرامش
4.کرونا+ هراس= بدتر شدن، حتی مردن
5.عشق+ مخاطب خاص= عشق یک طرفه
6.لبخند فلق +مشرق= صبح آمدست برخیز و صفحه صبحگاهی بنویس
7.عدم حرکت به سمت مرکز و هدف= چرخش بیهوده در محیط زندگی
8. صبر+استقامت+ایمان+تلاش+ اراده= آینده درخشان و پراز موفقیت
9.سینوس اشتیاق تقسیم بر کسینوس اراده: تانژانت پیروزی
10. مجذور صبر و تحمل= سعادت
11. جمع علم و ایمان= فروتنی
12.شخصیت – کبر و غرور= انسانیت
13.غم تقسیم بر استقامت = شادی
و اما یک اعتراف : از شماره هفت تقلب کرده ام …. و از یک مطلبی استفاده کردم
غم + شادی= مخلوطی برای روزهای این دنیا
تلاش+ صبر= رسیدن به هدف
زیبایی + طبیعت= سفر
زمان + ارزش گذاری= هدرندادن لحظه ها
آب+ خاک= گل
نوشتن+ کاغذ= حال خوش
صبح+ شروع= یک روز خوب
مهربانی + تدبیر= فرزند شایسته
غصه + افسوس = دلمردگی
رعدو برق+ طوفان= باران
کتاب + جای دنج= سفرروح
بیل + بذر= کاشتن
هفت صبح+سمپوزیوم =امید برای ادامه مسیر
ایرانی+سیاست=فقر
شب+من=فکر
من+شما=دلتنگي
پدر+ما=همیشگی
غذا+من=فراموشی
زندگی+پول=عشق
عشق+عقل=سردرگمی
کرونا+ما=اعتیاد
آقای کلانتری+تشویق=حال خوب
من+تنهایی=آزادنویسی
فکر+آرزو=رسیدن
بودن+نبودن=عاشقی
چهار و چهار دقیقه صبح+بی خوابی=تکالیف سمپوزیوم
فرمول+ریاضی=زندگی
شخص+فرمول نویسی=مراحل زندگي خویشتن
آرامش+سلامتی=آرزو
سلام آقای کلانتری کلاس صبح واقعا عالی بود در کلاس نظم شخصی عادت رند کردن را از بین بردم در کلاس سمپوزیوم تمام اتفاقات برایم فرمولی شدند.
ممنونم♥️
سلاماستاد جان
من در حالی شروع به نوشتن کردم که کمتر از ۵ ساعت دیگر باید در دومین جلسهی سمپوزیوم حاضریم را بزنم
نوشتن سخت است هر چه بیشتر جلو میروم کمتر مینویسم انگار نقصهایم مانند جوشهای زیر پوستی چرکی یکی یکی سرباز میکنند و ذهن آشفته من را با وجودشان آلوده به زهر ناتوانی در نوشتن میکنند
شاید بگویید تنبلم اما راستش از اینکه برای خودم بنویسم و تنها خودم کیف کنم خسته شدهام از اینکه خوانندهایی نقادی نمیبینم دچار سردرگمی شدهام خود را در بیابانی تنها میبینم که هر چه فریاد بزنم در فضایی خالی گم میشود
ببخشید حرف از فرمول نویسی بود
من امروز شرایط حضور در اولینجلسه را نداشتم
و فرمول من میشود
علاقه _ پشتکار=سابیدن کشک
و روزهاس که به خودم میگویم بهتر است بروم کشکم را بسابم……………..
شرمندهاماز زیادهگوییام
سلام
خیلی خوشحالم در دوره سمپوزیوم نویسندگی شرکت کردم، چون اواخر دوره نویسندگی خلاق است و من خیلی نامید شده بودم از نویسنده شدنم، واقعا احساس می کنم فقط درجا میزنم و چیز جالبی نمی نویسم. اما با شروع این دوره خصوصا تکلیف محور بودنش خیلی به من کمک کرد تا بتوانم مرحله به مرحله با کلاس پیش بیایم و احساس می کنم پیشرفت خوبی هم داشتهام، البته این احساس و رضایت درونی من است و امیدوارم با راهنمایی های شما استاد گرامی به نتیجه دلخواه برسم
سلام استاد
جلسه امروز بینظیر بود برای من راستش به یک توانایی بزرگ خودم پی بردم که تاکنون نقص میدونستم
راستش من برای نوشتن نمیتونم روی یک موضوع تمرکزکنم و حتما باید چند پروژه در دست داشته باشم
و همزمان روی همه اش کارمیکنم منظورم از همزمان درواقع دریک مقطع زمانی نیست
من حتی کتابهایی که برای مطالعه انتخاب میکنم در عین واحد چندتاست وهمزمان مطالعه میکنم نمیدونم چرا مطالعه یک کتاب برای من خسته کننده است
به همین سبک موفق شدم تا کنون 27 داستان کوتاه بنویسم که البته تا چندروز اینده تبدیل به 30 تامیشه
این داستهاهم به شیوه ای که شما بهم پیشنهاد دادین نوشتم یعنی نگارش زندگی نامه که فکر میکنم درنوع خودش بینظیرو جذاب باشه چراکه هیچ جا نظیرش وجود نداره همه تجارب شخصی خودم هست
چندین دفتر هم دارم که هرکدام مخصوص چیزی هست که روزانه یاداشت میکنم
در واقع انبوهی از دفتر های پرشده دارم
سپاس از اموزه های مفید و راهنمایی جامع شما
سلام وعرض ادب و احترام، من از سال 85با آموزش از راه دور بصورت مکاتبه ای آموزش داستان را شروع کردم متاسفانه ادامه ندادم و پیشرفتی هم نداشتم، آمدم که باز شروع کنم، شما در مورد ساخت یک صفحه وب صحبت کردید وانتشار نوشته ها توی ذهنم هست همچنین کاری را انجام بدم اما هنوز به اون درجه ورزیدگی در نوشتن نرسیدم، این چند هرچه می نویسم خاطرات یا احساست روزانه شخصی خودم است…
اما فرمول ها یی ک نوشتم :
باران +خاک=بوی نم
داستان کوتاه +کسلی =انگیزه نوشتن
تنبلی +خواب =من
کار+بی پولی=بیماری روانی
احساس +نوشابه=ملنگی
دیوار +من=زندانی
راست +دروغ=ریا
شب+درخت =تنهایی
تصمیم +من=فرار
دمپایی +پا=رفتن
اجتناب+ترس=اضطراب
کتاب خواندن+فکر کردن=زاویه ی دید جدید
نوشتن+افسردگی=درمان
عشق+اعتماد داشتن=کور شدن
حسادت+عجله کردن=انتخاب اشتباه
دروغ+جرقه=آتش
ترس+تردید=نابودی
استمرار+منتظر نبودن برای زمان مناسب=رسیدن
🔶️ تغییر بدهیم تا راضی شویم
اگر احساس کردید که در زندگی از هیچ چیز رضایت ندارید!
اگر از تحقق رویاهایتان هیجان زده نشدید!
اگر زندگی برایتان جذابیت نداشت و رضایت از زندگی را یک آرزوی دست نیافتنی دانستید و تصور کردید به آخر راه رسیده اید، سخت در اشتباه هستید!
چرا که این یک “نقطه شروع” است، نه پایان.
“نقطه شروع تغییرات”
تغییراتی که به واقع از خالی، شروع و به پر، ختم می شود.
” زمانی من هم مثل شما آدم شکست خورده ای بودم. شاید خیلی بدتر از وضعیت کنونی تو! در طول یک هفته ی کذایی بدترین اتفاقات عالم برایم رخ داد. یک هفته ی مرگبار!… تا مدتها حال خوشی نداشتم. پریشان وسرگردان بودم. اما روزی خیلی تصادفی اتفاقی افتاد و تصمیمی گرفتم…” این ها چکیده ای از یک مقاله بود، که امروز خواندم.
تمام حس و حال نویسنده در ابتدای متن حاکی از سرخوردگی،نا امیدی و عدم رضایت از زندگی بود. چیزی که من در برهه ای از زندگی به ظاهر آرامم با آن مواجه شده بودم.حال و هوایش قابل درک بود. درگیری غیر منطقی نویسنده با حس بی ارزشی کاملا مشهود بود.
او بهبودی اش، از این حالات نگران کننده جسمی و روحی را فقط در یک جمله خلاصه کرده بود: ” ایجاد تغییرات تنها راه رضایت از زندگی است” ساعتها این جمله را حلاجی کردم و به این فرمول رسیدم:
( تغییر +تغییر=رضایت)
نویسنده در ادامهی متن بیان می کند:” اگر خواهان ایجاد تغییر و به دنبالش احساس رضایت از زندگی هستید، باید به این نکات توجه داشته باشید:
۱. زمان را به خاطر بسپارید.
۲. از گفتگوهای منفی درونی دوری کنید.
۳.رسانه های منفی را از زندگی تان حذف کنید.
۴.دوستانتان را پاک سازی کنید.
۵.به افراد موفق دسترسی پیدا کنید.
۶. هر روز کتاب بخوانید.
۷.به همه فرصت دوباره بدهید.
۸.تا جایی که می توانید اطلاعات به دیگران ببخشید.
۹.سفر کنید و مرزهای اتاقتان را از بین ببرید.
۱۰…؟؟؟
این دهمی را من میگویم:
“به خودتان ارزش دهید!”
حالا من، به خودم ارزش می دهم، تغییر می کنم و از زندگی راضی هستم.
نظر شما با تغییر آن فرمول کلی چیست؟
من که موافقم که اینگونه تغییر یابد:
( ارزش+ تغییر= رضایت)
امروز در مورد فرمول نویسی صحبت شد اما نه فرمول ریاضی و شیمی ، نوعی فرمول شاعرانه و فرامنطقی .خودم این فرمول به ذهنم رسید رنگ + زندگی = عشق ، اما بعضی از فرمول های دوستان را هم نوشتم بعضی هاشون خیلی جالب بودند و به دلم نشستند . در مورد این فرمول رنگ به اضافه ی انتخاب مساوی زندگی (با اندکی دخل و تصرف از فرمول صبح ) . چونکه رنگ در انتخاب لباس ، در دکوراسیون خونه ، پست های پیج ام ، انتخاب جلد دفتر و … در زندگی ام حظور جدی داره به همین سادگی 🙂 ممنون از جلسه ی امروز خیلی موضوع جالبی بود .
اردیبهشت +نوزدهم=تولدِ من
تلویزیون + کتاب باز= قابل تحمل
وویس سمپوزیوم+پیاده روی=حالِ خوب
رخوت + هدفمندی= نشاط
غروب دل انگیز+قلم و کاغذ=سالاد کلمه
پیاده روی + تفکر آزاد=خلق ایده
پنجاه + پنج =گرمی عشق
نازک دلی + مشغولیاتِ بیهوده = باز ماندن از امور دلخواه
تفکر + برنامه ریزی = تحقق اهداف
کرونا + رضا* = دلشورهیِ بی حد و مدام
من + قلم و کاغذ = خوشبخت
*نام همسرِ شکوه
سلام استاد، خیلی وقت بود شما رو زنده ندیده بودم، منظورم این نیست که شما رو قبلاً بدون نفس و اکسیژن دیده باشم ،منظورم پخش زنده است، اول صبح و صدای شما و نوشتن ، تا آخر روز کیف و لذت خاصی به آدم ✋ میده، این فرمولها من رو به سالیان قبل (۱۵ سال) قبل میبره، کلاسهای تست کنکور ریاضی فیزیک، که ای کاش اون زمان بجای اینهمه سرمایه گذاری توی اون رشته، ادبیات رو میخوندم، کاش مدرک واسم مهم نبود، عشق و علاقه مهم بود، بگذریم، به خودم میگم حالا هم دیر نشده، به علاقه آن بپرداز ،به آنچه که حال دلت رو خوب میکنه بپرداز، دوست دارم شما مشوق باشین، هر چند طی این یکی دو سال رهنمودهای حضرتعالی من رو بهتر از قبل کرده!
گل + آب= عطر خانه خدا
توپ+تور= زمین خاکی دبیرستان
احسان علیخانی+ عصر= شکوفایی استعداد
علی دایی + تصادف= بیمارستان بهشتی کاشان
خواندن + نوشتن= لذت
هزار+ کلمه=داستان کوتاه
خواب صبح+ کم همتی= جا موندن از سمپوزیوم
قلم + سه صفحه کاغذ= صفحات صبحگاهی
پدر+ مادر= راه رسیدن به خدا
فقیر+ غنی = همه داخل یک قبر
تلاش + استعداد= موفق شدن
هنر+ علاقه= تولید
سه + چهار= هفت
نظم + انظباط= شاهین کلانتری
سلام بر محسن عزیزم
همیشه از حضور شما در جلسات لذت میبرم.
خوشحالم که در مسیر نوشتن قرار داری، و امیدوارم در این مسیر خوش بدرخشی.
فرمولهایی که نوشتید زیبا و خلاقانهست. بعضیهاش میتونه گشترش پیدا کنه و به یه متن خوب تبدیل بشه.
سلام استاد
خداقوت
کلاس بسیار عالی و پربار بود.
من مدرس هستم و صحبتهای شما بینهایت به بهتر شدن روند من و هنرجوهام کمک میکنه.
سپاس و با آرزوی موفقیت روزافزون.
سوالی که داشتم اینه که من شدیدا شیفته شب هستم.
آرامش و سکون شب هرگز در روز نیست.
بنابراین جای صفحات صبحگاهی، روزگار مینویسم، نیمهشبها…
قلمم شب راه میفته.
این بده؟
یعنی باید زمان بذارم و اصلاحش کنم؟
روزنویسی مقدم بر شبهاست؟
سلام خانم بختیاری نازنین
خوشحالم که در سمپوزیوم حضور دارید.
هیچ عیبی نداره که شبها بنویسید. من هم نوشتن در شب رو دوست دارم.
اما چرا حالا بین این و اون یکی روز انتخاب کنیم؟
هم صبح بنویسید، هم شب. تو هر ساعتی ذهن ما کارکرد متفاوتی داره، بهتر از تمام اوقات بهره بگیریم.
نفس + تکرار = حیات
فکرش را بکن یه روز که هوا خیلی خوبه کلی نفس بکشی و بعد روزهای دیگه که حوصله نفس کشیدن نداری دیگه خودت رو برای تنفس خسته نکنی!
ترنم گفت : این واقعی ترین واقعیتی هست که نمیشه انکار کرد تکرار نفس ها حیات میاره
درخت میمیره و دوباره زنده میشه
بهار ، پاییز ، تابستان و زمستان میرن و میان و تو حتی اگر بعد از مرگت وارد جهان های موازی هم بشی یا اینکه تبدیل به انرژی بشی یا حتی به جهنم یا بهشت بری
فقط یکبار فرصت داری هر روز نفس بکشی تا زنده بمونی
شاید کلی ایده داری
شایدم دلت یه خارق العاده میخواد
اما تکرار لازمه حیات
برای نوشتن ، فقط و فقط باید نوشت
برای ورزشکار بودن باید همیشه ورزش کرد
برای اینکه یه طراح بزرگ بشی باید هر روز طراحی را نفس بکشی
برای اینکه بتونی جاده رو بری تا به ایستگاه موفقیت برسی باید گام هات رو تکرار کنی
اگر سر ایستگاه نشستی و بازم دلت خواست به ایستگاه بعدی موفقیت بری بازم باید حرکت کنی
حتی اگر انقدر خوش شانس باشی که قطار یا اتوبوس گیرت بیاد بازهم باید برای سوار شدن از تکرار گام هات جا نمونی
تکرار شاید بهترین واژه ای باشه که میشه با مجهولات دیگه جمعش کرد و نتیجه های خارق العاده گرفت
شادی + تکرار = زندگی شاد
ورزش + تکرار = ورزشکار
نوشتن + تکرار= نویسنده
تفکر + تکرار = جهان بینی
ایده های عملی + تکرار = موفقیت
سلام استاد، عصرتون بخیر و شادی
جلسهی اول سمپوزیوم نویسندگی بینظیر بود.
چقدر خوشحالم که در این دوره ثبتنام کردم و باز هم از آموزشهای عالیتون بهرهمند میشم.
راستش من همیشه در محیط مدرسه، از حفظ کردن فرمولهای ریاضی، فیزیک و… فراری بودم.
اما امروز وقتی شما این مبحث رو برامون مطرح کردید برام خیلی جذاب بود.
با فرمولنویسی میشه اساس اولیه یک متن رو ساخت، بعد شروع کرد به گسترش دادن و باز کردن اون مطلب.
ممنونم از ارائه بهترین مطالب و بالا بردن انگیزه ما برای نوشتن بیشتر.
من امروز پست سایتم رو اختصاص دادم به همین مبحث که لینکش رو براتون میذارم، البته بیشتر یک خلاصه هست از جو کلاس و تکنیک فرمولنویسی
امروز در جلسهی اول سمپوزیوم نویسندگی، استاد شاهین کلانتری به ما چیزی را آموزش دادند که با برداشت شخصیام بیان میکنم: «دیدن دنیا با دید فرمولی.» به عبارت دیگر؛ با دید فرمولانهطور جریانات زندگی را بررسی کردن.
درست مثل این است در روزی که آفتاب بسیار تیز میتابد عینکی را بزنیم که به ما اجازه بدهد جور دیگهای به مناظر نگاه کنیم.
شاید این دید جاهایی غیرمنطقی شود یا در قالب طنز در بیاید اما همین که ما سه مفهوم را در کنار هم میگذاریم و ربطی بینشان پیدا و یا ایجاد میکنیم، باعث میشود با مفهومها و مسائل درگیری بیشتری داشته باشیم. این ما را عمیقتر میکند. ما را دقیقتر بار میآورد.
قرار شد برای تمرین ده فرمول بنویسم. بدون هیچ چارچوب خاص و محدودیتی.
شروع کردم به نوشتن. تا به این فرمول رسیدم:
ایران+تولد=تخم مرغ دو زرده
وقتی که داشتم این را مینوشتم، فشار استرس را احساس میکردم. با این حال ضمیر ناخودآگاه من نشان داد که با من هم عقیده نیست. اما چرا؟
روزهایی مثل امروز که شرایط برایم پیچیدهتر و کمی سختتر از قبل پیش میرود، میایستم و شروع میکنم به غر زدن که:
«ای بابا! همهی اینا به خاطر اینه که توی این کشور به دنیا اومدی. با اینکه میدونی نمیشه، با چه رویی میخوای ادامه بدی؟»
بله. هر چند روز یکبار این گفتوگوی ناخوشایند درونی گریبانم را میچسبد و تمام سعیش را میکند که مرا ناامید کند اما بلافاصله بعد از گفتن چنین گلایهی سؤالی برای خودم مطرح میکنم: «آیا مطمئنی داشتن چنین اهدافی به خاطر زندگی کردن توی همچین کشوری نیست؟ آیا این معنای زندگی تو رو بهت نداده؟»
و من دوباره گیج میشوم. چون نمیدانم جواب این سؤال چیست. واضحتر بخواهم بگویم؛ کاملا میدانم که جواب مثبت است.
یعنی خودم هم کاملا آگاهم که اهداف الآنم و رویاهایی که در دلم دارم و معنایی که در پی رسیدن به آن هستم، به خاطر زیستن در همین جاییست که من هستم. درست همین جا. نه حتی کمی آن طرفتر. میدانم. اما این از گیجیام کم نمیکند.
شاید اگر شرایط کمی راحتتر برایم پیش میرفت هر بار کارم به غر زدن و بهانهجویی نمیکشید. اما مگر چه کسی جز من میتواند این شرایط را بهبود بخشد یا حداقل تا جایی که میتواند از این شرایط برای عوض کردن نتیجهی بازی استفاده کند؟
به این جای تفکراتم که میرسم سوال اساسیتری روبهرویم سبز میشود:
«آیا متولد شدن تو در ایران دقیقا نقطهی تمایزت نخواهد بود؟»
پ.ن: استاد عزیز بابت شروع این دوره بسیار هیجانزده و خوشحالم و از شما ممنونم که همچنان ما رو توی این مسیر نگه میدارین. تمامی دویست و پنجاه نفر ما با همهي قلبمون این کلاس رو دنبال خواهیم کرد.
پ.ن۲: استاد این آخرین مطلبیه که در سایتم گذاشتم. میدونم که خوب نیست اما خواستم به عنوان تجربهی زیستهی امروز ثبت بشه.
باز هم ازتون ممنونم استاد. مثل همیشه.
شاهین +نوشتن= اصل ماجرا
من+دخترم دنیا =دنیای شیرین نسرین
کار نیمه تمام + توانایی چسبیدن =شانس موفقیت
تحول + آرامش=سفری دلپذیر
عجله + کار= دست و پا شکسته انجام دادن
صبح زود +ذهن باز = خلاقیت
تعهد + عمل=مدیر مسئول بودن
کاره نیمه کاره +تنبلی = دقیقه نودی بودن
مهارت + عمل گرایی = بهبود سبک زندگی
فصای مجازی + فراموشی زمان=گرداب پاپیچ
سوال + تحلیل=ارزیابی
صفحات صبحگاهی +تفکر= معز نوشتن
توانایی نه گفتن +قاطع بودن=زمان بیشتر داشتن
ظرف درون +خمیر مایه مطالعه= پخته شدن و دلپذیر بودن
چهار چوب +معیار= رسیدن هدف
برمودا +تمرکز=عمیق فکر کردن
باقالا+قاتوق= غذای دلچسب معلمم
شاهین +تیزبینی=اوج در پرواز
آزادنویسی+مداومت=آمادگی در نویسندگی
هدف + اراده =موفقیت
مداومت + تمرین =حرکت صحیح
نظم + برنامه ریزی = انجام به موقع کارها
اشتیاق+ تمرکز = موفقیت
تمرین + تکرار = خوب فهمیدن
آموزش صحیح + تمرین سنجیده = بهروری مضاعف
عشق + هدف= دستیابی به مقصود
سحر خیزی + کار زیاد =نتیجه فوق العاده
خواندن + نوشتن = کار نویسنده
خوب گوش کردن + یادداشت کردن =دقت عمل
این فرمولها برای بهتر کار کردن و بهتر نوشتن وبدست آوردن نتیجه خوب از کار است . به عقیده من وقتی را که برای گذراندن دوره ها درنظر بگیریم ، باید بهترین ساعت و مهمترین ساعت وزمان باشد درهر صورت ما هزینه ای گزاف وغیر قابل بازگشت یعنی همان ساعتهای عمرمان را خرج میکنیم . اگر دست خالی ونیاموخته کلاس را ترک کنیم درواقع گرا ن ترین سرمایه امان را بیهوده خرج کرده ایم .
نکته دوم انجام تمرینهایی است که توصیه میشود ، چندی پیش دوستی در تلگرام به من پیغام داد و کلی تعریف وتمجید کرد، واظهار یاس و تاسف از اینکه نتوانسته است تمرین ها را انجام بدهد و عقب مانده و چند داستان بیشتر ننوشته، ازمن خواهش کرد چند داستان برایش بنویسم ویا حتی شروع چند داستان را که ایشان ادامه بدهدو انگیزه اشون قوی بشود.
من ضمن دلداری دادن و پیشنهاد خواندن کتاب و … توصیه هایی که استاد همیشه به مامیکردند را کردم .
اما نکته اینجا بود که ایشان اظهار بی حوصلگی از خواندن کتاب ونداشتن ایده کردند، من از ایشان خواستم که به سایت استاد سری بزند ودراینجا مطالب زیادی هست که بشود با استفاده از آنها هم ایده پیدا کرد وهم انگیزه.
هدفم از بیان این قضیه این بود ، انسان درهرکاری ، هرکاری ، حتی امور خانه داری که به نظر پیش پا افتاده وساده است . باید اول اشتیاق وسپس برنامه ریزی ومداومت داشته باشد. پختن غذا هم اصولی دارد که اگر طبق آن اصول با علاقه واشتیاق غذا پخته نشود محصول کار ما چندان رضایت بخش نخواهدبود.
مسئله نوشتن ونویسندگی دریایی بیکرانه است . وسعت آن به اندازه ذهن خلاق تمام آدم های دنیاست، دردهایشان ؛ غصه هایشان، دغدغه هایشان، سبک زندگیشان و…
حال اینکه ما با عشق وعلاقه پا به عرصه ای گذاشته ایم که درعین سادگی بسیار هم سخت است .
درست که حدومرزی برای این کار نیست ، شرط سنی هم ندارد ، اما نیاز به پشتکار و تلاش و همتی والا میخواهد . همین که چند صد صفحه کاغذ سیاه کردیم ،بدانیم این آغاز ماجراست
ساعتهای زیادی را باید تمرین وتکرار کنیم همین صفحات صبح گاهی که تاثیرش در حداقل یکسال بعد از مداومت معلوم میشود . همین هزارکلمه ها که دست را از هراس نوشتن آزاد میکند وذهن مخمور را هوشیار وبیدار نگه میدارد در زیاد نوشتن روزانه تسلط کلامی تقویت میشود ووقتی کسی تسلط کلام پیدا کرد یعنی پس انداز کلامیش زیادست ومیتواند به جا ودرست از آنها استفاده کند . این تمرینها حساب شده وبر پایه اصوول وقواعدی ترسیم شده که مارا بهتر درمسیر قرار میدهد و کتابهایی که توصیه به خواندنشان میشود هرکدام فلسفه ای دارد نوعی آموزش آسان غیر از کلاس ها که استاد مطالب را بازمیکنند وتوضیح میدهند خواندن کتابهای توصیه شده بهترین ورودی ها اطلاعات برای ماست . همان چیزی که دربالا گفتم سرمایه گران بهایمان را بیخود خرج نکنیم . فرمولهایی که من برای خودم نوشتم کاربرد زیادی داشته وفکر میکنم که مسائل زیادی را با این فرمول ها حل کردم . شاید با سرعتی که در ابتدای راه فکر میکردیم نویسنده نباشیم اما بنای ما با فونداسیون صحیح ومحکم بالا میرود تجیل نیاز نیست باید نتیجه خوب باشد. زمان انجامش بستگی به جدیت ما در کار است واینکه باور داشته باشیم رسیدن به مقصود رنج وسختی زیاد دارد . اما ما با داشتن استادی مثل شاهین کلانتری حتما به این مقصود خواهیم رسید به شرط همت واراده و کوشش زیاد.
درپایان عذر تقصیر مرا از اینکه جسارت کردم ودرمحضر چون شما زیاده گویی کردم پذیرا باشید
با سلام
بچه+قرنطینه=ننوشتن
باران+جاده=تصادف
باران+جاده=لذت
مرد+بیماری=یا صاحب صبر
عشق+خیانت=آتش
زن+مرد=مجهول
من+صبح زود=ستاره ی سهیل
امید+شانس= سرخوشی
امید+گذر زمان=سرخوردگی
متن برای فرمول اخر:
همیشه از امید گفته اند و شنیده ایم باید امید داشت ، بدون امید زندگی سخت است، این امید است که انسان را به ادامه راه تشویق میکند و … ولی من چیز دیگری را تجربه کرده ام نمی گویم عکسش را می گویم چیز دیگر چیزی متفاوت. همیشه هم امید جواب نمی دهد همیشه هم امید داشتن مفید نیست، ممکن است سبب تعلل شود سبب اشتباه و خوشبینی مضر. نه باور کنید من اصلا از چیزی ناامید نشده ام اتفاقا در اوج امیدواری هستم. ولی با تمام وجود به این نتیجه رسیده ام که امید واهی بد چیزی است حتی می تواند مانعی برای پیشرفت شود. اگر زیادی به چیزی امیدوار باشیم ممکن است خیلی چیزهای بهتر را لابه لای زرق و برق امید اشتباه به چیز اشتباه تر گم کنیم. زیادی امیدوار بودن اتلاف وقت است. اگر از ابتدا خوش شانس باشیم و به انچه باید امید بسته باشیم که هیچ خوش به حالمان ولی اگر امیدمان نا به جا شد،اشتباه شد و بی نتیجه شد ، وقت تلف نکنیم اصرار نداشته باشیم امیدوار بمانیم. گاهی قطع امید بهترین راه است، هزاران انید جدید چشم انتظار ما هستند امیدوارم توانسته باشم منظورم را برسانم، امیدوارم.
سلام استاد
موضوع جالبی رو امروز مطرح کردید عالی بود فکری به ذهنم رسید که میتونه مخصوصا برای بچهها بازی خوبی باشه و بجای اینکه با گوشی خودشونو سرگرم کنند با این بازی ذهنشونو فعال کنند و به چیزهای دیگه فکر کنند و ذهنشونو درگیر میکنه.
با سلام
امید+شانس=سرخوشی
باران+جاده=تصادف
باران+جاده=لذت
عشق+خیانت=اتش
بچه+قرنطینه=ننوشتن
مرد+بیماری=یا صاحب صبر
زن+مرد=مجهول
من+صبح زود=ستاره ی سهیل
رژیم+زن= عرف
امید+گذر زمان=سرخوردگی
متن برای فرمول اخر:
همیشه از امید داشتن گفتند و شنیده ایم ، باید امید داشت تا بتوان به راه ادامه داد، بدون امید زندگی ناممکن است و… ولی من چیز دیگری را تجربه کرده ام نمی گویم عکسش را می گویم چیز دیگر چیزی متفاوت. همیشه هم امید جواب نمی دهد همیشه هم امید داشتن مفید نیست. ممکن است سبب تعلل شود.سبب اشتباه و خوشبینی مضر. نه باور کنید من در اثر ناامیدی این متن را نمی نویسم اتفاقا در اوج امیدواری هستم. ولی با تمام وجود به این نتیجه رسیده ام که امید واهی بد چیزی است حتی می تواند مانع پیشرفت شود. اگر زیادی به چیزی امیدوار شویم ممکن است خیلی چیزهای بهتر را لابه لای زرق و برق امید اشتباه به چیزی اشتباه تر گم کنیم. زیادی امیدوار ماندن اتلاف وقت است. اگر از ابتدا خوش شانس باشیم و به ان که باید امید بسته باشیم که هیچ خوش به حالمان، ولی اگر امیدمان نا به جا شد ، اشتباهی شد، بی نتیجه شد اصرار نداشته باشیم همچنان امیدوار بمانیم. گاهی قطع امید بهترین راه است. منظورم را رساندم؟ امیدوارم.
سلام استاد
جلسه امروز بینظیر بود برای من راستش به یک توانایی بزرگ خودم پی بردم که تاکنون نقص میدونستم
راستش من برای نوشتن نمیتونم روی یک موضوع تمرکزکنم و حتما باید چند پروژه در دست داشته باشم
و همزمان روی همه اش کارمیکنم منظورم از همزمان درواقع دریک مقطع زمانی نیست
من حتی کتابهایی که برای مطالعه انتخاب میکنم در عین واحد چندتاست وهمزمان مطالعه میکنم نمیدونم چرا مطالعه یک کتاب برای من خسته کننده است
به همین سبک موفق شدم تا کنون 27 داستان کوتاه بنویسم که البته تا چندروز اینده تبدیل به 30 تامیشه
این داستهاهم به شیوه ای که شما بهم پیشنهاد دادین نوشتم یعنی نگارش زندگی نامه که فکر میکنم درنوع خودش بینظیرو جذاب باشه چراکه هیچ جا نظیرش وجود نداره همه تجارب شخصی خودم هست
چندین دفتر هم دارم که هرکدام مخصوص چیزی هست که روزانه یاداشت میکنم
در واقع انبوهی از دفتر های پرشده دارم
سپاس از اموزه های مفید و راهنمایی جامع شما
سلام استاد گرامی، من ۵دقیقهها رو مینویسم و خیلی هم لذت بخشه، فقط سوالی که دارم می تونیم توی ۵دقیقهها جملهورزی کنیم؟چون تو جملهورزی از ۵ دقیقه ممکنه دو دقیقهرو فقط فکر کنیم و فقط ۳دقیقه بنویسیم این ایرادی نداره؟
استاد عزیز جلسهی اول فوقالعاده بود، برای من که آرزوی سحر خیزی دارم یک استارت محسوب میشد، امیدوارم با کمک شما سحر خیزی رو که سالها نتونستم عملی کنم با عشق تمام بتونم ادامه بدم، ممنون که هستین
سلام
وقت بخیر
ابتدا از تلاش و انرژی بی نظیر شما تشکر می کنم.
بعد، من معمولاً روی یک داستان تمرکز می کنم و وقتی قصد دارم دو سه داستان را با هم جلو ببرم تمرکزم به هم میخوره.
آیا لازم است برای نوشتن داستان های همزمان انرژی بذارم و تمرین کنم یا همان روش خودم را پیش بگیرم؟
و بعد، هدف از فرمول نویسی چی میتونه باشه؟
یه جور سرگرمیه یا هدف اینه که ما را به جایی برسونه؟
سلام آقای یادگارنژاد عزیز
سپاسگزارم.
1. هر نویسندهای بهتره دقیقاً با همون روشی که براش بهتره کار کنه. بنابراین بهتره تمرکزتون روی یک کار باشه.
2. یک روش برای بهتر بیان کردن برخی ایدهها و افکار. مرور همین تمرینهایی که توی این صفحه نوشته شده نشون میده که این تمرین چقدر کمک میکنه صورتبندی و بیان شفافتر برخی افکار.
فکر میکنم اگر ده بیست تا فرمول بنویسید خودتون هم یه سری نکات تازه کشف کنید.
به جای سلام باید بگویم نیمهشب بخیر استاد جان. کلاس امروز را الآن نزدیک به دو نیمهشب تمام کرد. بحث جذاب و جالب بود.
انشااله عنوان یادداشت فردای من این خواهد شد:
من بدم+تو خوبی= حقارت
شبتون بخیر و شادی.
سلام استاد عزیزم، کلاس امروز بسیار عالی بود. چیزی که ذهن منو خیلی درگیر کرد این جمله بود که چند داستان رو باهم بهتره که نوشت و پیش برد. ولی آیا این کار باعث نمیشه که شخصیتها، توصیفات، یا اصل داستان و محتوا(بیشتر شباهت شخصیتها و ایدهی کلی مد نظرمه) شبیه هم بشن و این باعث بشه در یک مقطع زمانی خاص، یک نویسنده کارهای مشابه بنویسه و منتشر کنه؟
سلام کوثر عزیز
بله، ممکنه.
در کل این نقل قول کمی طنز هم در خودش داره.
شما ببینید کدوم شیوه براتون موثرتره و کاربردیتره.
بعضیا با نوشتن همزمان چند تا کار بهتر نتیجه میگیرن، برخی دیگه با تمرکز روی یک اثر مشخص.
سلام
کلاس امروز خیلی عالی بود. من از روز جلسه صفرم صفحات صبحگاهی رو منظم مینویسم. ساعت کلاس واقعا خوب و دلچسب هست.
ایدهی فرمول نویسی رو بار اول بود که آگاهانه باهاش برخورد داشتم و به نظرم هرجوری که ازش استفاده بشه، جذاب خواهد بود.
سلام استاد
این دومین دوره است که ساعت ۷ صبح برگزار نی کنید بسیار عالی و خوب است. ممنون
فرمول نویسی:
رفتن به مطب دکتر+معطلی چند ساعته=علافی و نیامدن دکتر
تلاش بیش از حد+ عدم برنامه ریزی= کاهش راندمان
برنامه ریزی + هدف= موفقیت
شاعر + طنزپردازی =هالو
کار درست +مثبت اندیشی=حال خوب
بدبینی+افکارمتفی=حال بد
آشفتگی ذهن+ننوشتن=اضطراب و دلشوره
بستنی+میوه و پسته=معجون
نوشتن روزانه+پیاده روی=نظم شخصی
شناخت و قبول نقاط ضعف +تمرین رفع و اصلاح آنها=ایجاد تغییر مثبت
77 پاسخ
معنا+زندگی= زندهگی
این روزها مدام با خودم فکر میکنم که واقعا همه ما آدمها، همه این چند میلیارد نفر زندگی میکنیم یا در واقع هستیم تا فقط عدهای اندک زندهگی کنند؟؟ مدتهاست این موضوع ذهنم را درگیر کرده که به واقع من زنده هستم که بشورم و بسابم و بپزم و بخرم و بخورم و … ؟؟؟ اما نه؛ مطمئنم که برای اینها به دنیا نیامدهام چون حقیقتی که گاندی میگفت در قلب هر انسانی و مختص به اوست، در قلبم چیز دیگری میگوید. و باید آنقدر بروم و آنقدر بنویسم و آنقدر بخوانم و بخوانم تا آخر خودم را پیدا کنم و درست همانجاست که حقیقت پنهان قلبم آزاد میشود و چنان روشن و واضح رخ نمایی میکند که دیگر چارهای جز پیروی از آن نخواهم داشت.
فرمول نویسی من :
خانواده+زندگی = خوشبختی
تلاش + اراده = رسیدن به هدف
هدف مشخص داستن + برنامه ریزی صحیح = موفقیت و رسیدن به اهداف
انگیزه +امید=موفقیت
مهربانی+دوست داشتن=عشق
باغچه+گل=بهار
آسمان+ستاره=درخشش نور
دورهمی+بازی=تفریح
باور+ایمان=خدا
کتاب+دقت=آگاهی
زندگی+خواستن=تلاش
خانه+خنده=آرامش
خواب+رویا=تصویری از درون
دنیا+زیبایی=لذت
غرور+لج بازی=سختی
سلام استاد موضوع مقاله من هویت وزنان وچالش آرایش افراطی است
شما میتوانید منابعی را به من معرفی کنید
سلام با تأخیر!
از برنامهریزی و اجرای فوقالعاده سپاسگزارم.
*یک سؤال: آیا کامنتهای ذخیرهشده در اسکایروم در اختیار ما قرار میگیرند؟
*فرمول من:
«خواندن + سنجشگرانه اندیشیدن= نگرش خلاق»
و نوشتهام در وبسایتم:
https://www.mitrasalari.ir/287/reading-formula/
برنده شدن یک میلیون دلار + آدم خوشبخت: باز هم آدم خوشبخت
تمرین اول فرمول نویسی
بدون اغراق فکر می کنم فرمول نویسی از بهترین آموزشهای دوره نویسندگی، یا حداقل برای من اینطوری بوده و کمک زیادی به من در نوشتن کرد
انتخاب+مسئولیت= موفقیت
تقدیر+یاس=شکست
شانس+سکون=نامیدی
تلاش+امید=پیروزی
احساس تنهایی+سکوت=افسردگی
قدرت+خودخواهی=کشتار، جنگ
جنگ+ظلم=قحطی، ویرانی
انگیزه+تلاش=موفقیت
آغوش خالی+نامیدی=تنهایی
سکوت +سکون=مرداب
ترس+نامیدی=درجازدن
و …
یکی از فرمول هایی که ساختم این بود:
ترس+تردید=درجا زدن
سعی کردم بسطش بدم و بعد از کلی آزاد نویسی و بالا و پایین کردنش به یه متن حدود 1500 کلمه ای برسم. که شد پست 20 اردیبهشت وبلاگم با عنوان (درجا ماندگان)
از اینکه توی این دوره شرکت کردم خیلی خوش حالم:)
سلام جلسه امروز رو خیلی دوست داشتم ممنون از شما اما دو تا سوال دارم یکی اینکه انیمیشن ها مثل lorax یا soul آیا داستان آموزشی هستند؟ و آیا شخصیتهایی که انتخاب می کنیم می توانند غیر انسانی باشند؟ مثل درخت یا رودخانه
سلام پگاه گرامی
هر اثری میتونه برای بینندۀ یا خوانندۀ خودش پیامی آموزشی هم داشته باشه.
اما بحث اصلی جلسۀ دیروز ما این بود که بعضی آثار به طور کاملاً مستقیم هدف آموزشی دارن و خیلی جاها حتی زیبایی هنری رو برای این امر فدا میکنن.
بنابراین کل ماجرا رو یک طیف در نظر بگیرید. مسلمه که بعضی آثار به یک سر طیف نزدیکتر هستن. برخی آثار هم این وسطها هستن.
1. مادر + شوهر= مادر شوهر
2. کلید ± + shift=+
بست این فرمول توی اولین جلسه سمپوزیوم وقتی می خواهم بنویسم مادر+شوهر= مادر شوهر، می نویسم: مادر+ شوهر+مادرشوهر یعنی در دومین بار هم شیفت را می گیرم و برای همین به جای مساوی باز مثبت می شود و صدای استاد جناب آقای کلانتری در می آید
3.شکرخدا +زندگی= آرامش
4.کرونا+ هراس= بدتر شدن، حتی مردن
5.عشق+ مخاطب خاص= عشق یک طرفه
6.لبخند فلق +مشرق= صبح آمدست برخیز و صفحه صبحگاهی بنویس
7.عدم حرکت به سمت مرکز و هدف= چرخش بیهوده در محیط زندگی
8. صبر+استقامت+ایمان+تلاش+ اراده= آینده درخشان و پراز موفقیت
9.سینوس اشتیاق تقسیم بر کسینوس اراده: تانژانت پیروزی
10. مجذور صبر و تحمل= سعادت
11. جمع علم و ایمان= فروتنی
12.شخصیت – کبر و غرور= انسانیت
13.غم تقسیم بر استقامت = شادی
و اما یک اعتراف : از شماره هفت تقلب کرده ام …. و از یک مطلبی استفاده کردم
غم + شادی= مخلوطی برای روزهای این دنیا
تلاش+ صبر= رسیدن به هدف
زیبایی + طبیعت= سفر
زمان + ارزش گذاری= هدرندادن لحظه ها
آب+ خاک= گل
نوشتن+ کاغذ= حال خوش
صبح+ شروع= یک روز خوب
مهربانی + تدبیر= فرزند شایسته
غصه + افسوس = دلمردگی
رعدو برق+ طوفان= باران
کتاب + جای دنج= سفرروح
بیل + بذر= کاشتن
سلام خانم علیزاده
فقط یک لینک ثابت داریم. لینکها تغییر نمیکنن.
هفت صبح+سمپوزیوم =امید برای ادامه مسیر
ایرانی+سیاست=فقر
شب+من=فکر
من+شما=دلتنگي
پدر+ما=همیشگی
غذا+من=فراموشی
زندگی+پول=عشق
عشق+عقل=سردرگمی
کرونا+ما=اعتیاد
آقای کلانتری+تشویق=حال خوب
من+تنهایی=آزادنویسی
فکر+آرزو=رسیدن
بودن+نبودن=عاشقی
چهار و چهار دقیقه صبح+بی خوابی=تکالیف سمپوزیوم
فرمول+ریاضی=زندگی
شخص+فرمول نویسی=مراحل زندگي خویشتن
آرامش+سلامتی=آرزو
سلام آقای کلانتری کلاس صبح واقعا عالی بود در کلاس نظم شخصی عادت رند کردن را از بین بردم در کلاس سمپوزیوم تمام اتفاقات برایم فرمولی شدند.
ممنونم♥️
خلاقیت + فکر باز = ثروت
خساست+ عشق= جدایی
زندگی + تلاش = موفقیت
استعداد + خلاقیت=شاهکار
ذهن باز + خلاقیت = ثروت
مادر +عشق=فداکاری
گل + پرورش =رشد
من +دلتنگی = تجربه
جدایی +عشق =قانون
پیشرفت + تلاش= هدف
سلاماستاد جان
من در حالی شروع به نوشتن کردم که کمتر از ۵ ساعت دیگر باید در دومین جلسهی سمپوزیوم حاضریم را بزنم
نوشتن سخت است هر چه بیشتر جلو میروم کمتر مینویسم انگار نقصهایم مانند جوشهای زیر پوستی چرکی یکی یکی سرباز میکنند و ذهن آشفته من را با وجودشان آلوده به زهر ناتوانی در نوشتن میکنند
شاید بگویید تنبلم اما راستش از اینکه برای خودم بنویسم و تنها خودم کیف کنم خسته شدهام از اینکه خوانندهایی نقادی نمیبینم دچار سردرگمی شدهام خود را در بیابانی تنها میبینم که هر چه فریاد بزنم در فضایی خالی گم میشود
ببخشید حرف از فرمول نویسی بود
من امروز شرایط حضور در اولینجلسه را نداشتم
و فرمول من میشود
علاقه _ پشتکار=سابیدن کشک
و روزهاس که به خودم میگویم بهتر است بروم کشکم را بسابم……………..
شرمندهاماز زیادهگوییام
سلام
خیلی خوشحالم در دوره سمپوزیوم نویسندگی شرکت کردم، چون اواخر دوره نویسندگی خلاق است و من خیلی نامید شده بودم از نویسنده شدنم، واقعا احساس می کنم فقط درجا میزنم و چیز جالبی نمی نویسم. اما با شروع این دوره خصوصا تکلیف محور بودنش خیلی به من کمک کرد تا بتوانم مرحله به مرحله با کلاس پیش بیایم و احساس می کنم پیشرفت خوبی هم داشتهام، البته این احساس و رضایت درونی من است و امیدوارم با راهنمایی های شما استاد گرامی به نتیجه دلخواه برسم
کرونا +رعایت پروتکل ها = دلتنگی
پول + کتاب فروشی =مصالح لازم برای احداث ورزشگاه ژیمناستیک شپش ها
بی آبی + ساقه طلایی= خفگی
8صبح + کلاس آنلاین = سواد آموزی بالش ها
عشق +کل کل های مستمر=خلاصه روابط خواهر برادری
چای+تو=آرامش
هدف+تلاش=موفقیت
آشپزی+بچه داری=جنون
پیاده روی+پاییز=مستی
لوبیاپلو+آزاده=خوشبختی
داخل تانک+آزاده=خفگی
خواستن+نتوانستن=عذاب
مطالعه+نوشتن=آرامش
صبر+مهربانی=عشق
خنده+گریه=زندگی
سلام استاد عزیز. امروز من نتونستم آنلاین بشم ولی کامل کلاس رو دیدم و گوش کردم. خیلی عالی بود.
تمرین
نان و پنیر ونمک= عصرونه
گوجهسبز +صدوبیست= راهاُفتادن آبدهن
دیوانه+خنده= خوشبختی
ترس+پرواز= سقوط
سکوت+ شب= آرامش
نابینا+عصای سفید=تاریکی
معلول ذهنی+ویلچر= داستان کوتاه
معدن+کارگر=پدر
درخت سیب+شمارش سیبها= مادر، زیرسِرُم
کالیمبا+نُت=موسیقی
پیت نفت+کبریت=مدرسه در آتش
فرغون+ فرش= خندهٔ مادر
سلام استاد
جلسه امروز بینظیر بود برای من راستش به یک توانایی بزرگ خودم پی بردم که تاکنون نقص میدونستم
راستش من برای نوشتن نمیتونم روی یک موضوع تمرکزکنم و حتما باید چند پروژه در دست داشته باشم
و همزمان روی همه اش کارمیکنم منظورم از همزمان درواقع دریک مقطع زمانی نیست
من حتی کتابهایی که برای مطالعه انتخاب میکنم در عین واحد چندتاست وهمزمان مطالعه میکنم نمیدونم چرا مطالعه یک کتاب برای من خسته کننده است
به همین سبک موفق شدم تا کنون 27 داستان کوتاه بنویسم که البته تا چندروز اینده تبدیل به 30 تامیشه
این داستهاهم به شیوه ای که شما بهم پیشنهاد دادین نوشتم یعنی نگارش زندگی نامه که فکر میکنم درنوع خودش بینظیرو جذاب باشه چراکه هیچ جا نظیرش وجود نداره همه تجارب شخصی خودم هست
چندین دفتر هم دارم که هرکدام مخصوص چیزی هست که روزانه یاداشت میکنم
در واقع انبوهی از دفتر های پرشده دارم
سپاس از اموزه های مفید و راهنمایی جامع شما
زنده باشید خانم شجعان عزیز
مداومت شما جای تحسین داره.
سلام وعرض ادب و احترام، من از سال 85با آموزش از راه دور بصورت مکاتبه ای آموزش داستان را شروع کردم متاسفانه ادامه ندادم و پیشرفتی هم نداشتم، آمدم که باز شروع کنم، شما در مورد ساخت یک صفحه وب صحبت کردید وانتشار نوشته ها توی ذهنم هست همچنین کاری را انجام بدم اما هنوز به اون درجه ورزیدگی در نوشتن نرسیدم، این چند هرچه می نویسم خاطرات یا احساست روزانه شخصی خودم است…
اما فرمول ها یی ک نوشتم :
باران +خاک=بوی نم
داستان کوتاه +کسلی =انگیزه نوشتن
تنبلی +خواب =من
کار+بی پولی=بیماری روانی
احساس +نوشابه=ملنگی
دیوار +من=زندانی
راست +دروغ=ریا
شب+درخت =تنهایی
تصمیم +من=فرار
دمپایی +پا=رفتن
این ایده فرمول نویسی جوون میده برا طنز نوشتن و هذیانیات
دقیقاً همینطوره حسن جان.
اجتناب+ترس=اضطراب
کتاب خواندن+فکر کردن=زاویه ی دید جدید
نوشتن+افسردگی=درمان
عشق+اعتماد داشتن=کور شدن
حسادت+عجله کردن=انتخاب اشتباه
دروغ+جرقه=آتش
ترس+تردید=نابودی
استمرار+منتظر نبودن برای زمان مناسب=رسیدن
🔶️ تغییر بدهیم تا راضی شویم
اگر احساس کردید که در زندگی از هیچ چیز رضایت ندارید!
اگر از تحقق رویاهایتان هیجان زده نشدید!
اگر زندگی برایتان جذابیت نداشت و رضایت از زندگی را یک آرزوی دست نیافتنی دانستید و تصور کردید به آخر راه رسیده اید، سخت در اشتباه هستید!
چرا که این یک “نقطه شروع” است، نه پایان.
“نقطه شروع تغییرات”
تغییراتی که به واقع از خالی، شروع و به پر، ختم می شود.
” زمانی من هم مثل شما آدم شکست خورده ای بودم. شاید خیلی بدتر از وضعیت کنونی تو! در طول یک هفته ی کذایی بدترین اتفاقات عالم برایم رخ داد. یک هفته ی مرگبار!… تا مدتها حال خوشی نداشتم. پریشان وسرگردان بودم. اما روزی خیلی تصادفی اتفاقی افتاد و تصمیمی گرفتم…” این ها چکیده ای از یک مقاله بود، که امروز خواندم.
تمام حس و حال نویسنده در ابتدای متن حاکی از سرخوردگی،نا امیدی و عدم رضایت از زندگی بود. چیزی که من در برهه ای از زندگی به ظاهر آرامم با آن مواجه شده بودم.حال و هوایش قابل درک بود. درگیری غیر منطقی نویسنده با حس بی ارزشی کاملا مشهود بود.
او بهبودی اش، از این حالات نگران کننده جسمی و روحی را فقط در یک جمله خلاصه کرده بود: ” ایجاد تغییرات تنها راه رضایت از زندگی است” ساعتها این جمله را حلاجی کردم و به این فرمول رسیدم:
( تغییر +تغییر=رضایت)
نویسنده در ادامهی متن بیان می کند:” اگر خواهان ایجاد تغییر و به دنبالش احساس رضایت از زندگی هستید، باید به این نکات توجه داشته باشید:
۱. زمان را به خاطر بسپارید.
۲. از گفتگوهای منفی درونی دوری کنید.
۳.رسانه های منفی را از زندگی تان حذف کنید.
۴.دوستانتان را پاک سازی کنید.
۵.به افراد موفق دسترسی پیدا کنید.
۶. هر روز کتاب بخوانید.
۷.به همه فرصت دوباره بدهید.
۸.تا جایی که می توانید اطلاعات به دیگران ببخشید.
۹.سفر کنید و مرزهای اتاقتان را از بین ببرید.
۱۰…؟؟؟
این دهمی را من میگویم:
“به خودتان ارزش دهید!”
حالا من، به خودم ارزش می دهم، تغییر می کنم و از زندگی راضی هستم.
نظر شما با تغییر آن فرمول کلی چیست؟
من که موافقم که اینگونه تغییر یابد:
( ارزش+ تغییر= رضایت)
✍سمیه قیامی
اردیبهشت ۱۴۰۰
امروز در مورد فرمول نویسی صحبت شد اما نه فرمول ریاضی و شیمی ، نوعی فرمول شاعرانه و فرامنطقی .خودم این فرمول به ذهنم رسید رنگ + زندگی = عشق ، اما بعضی از فرمول های دوستان را هم نوشتم بعضی هاشون خیلی جالب بودند و به دلم نشستند . در مورد این فرمول رنگ به اضافه ی انتخاب مساوی زندگی (با اندکی دخل و تصرف از فرمول صبح ) . چونکه رنگ در انتخاب لباس ، در دکوراسیون خونه ، پست های پیج ام ، انتخاب جلد دفتر و … در زندگی ام حظور جدی داره به همین سادگی 🙂 ممنون از جلسه ی امروز خیلی موضوع جالبی بود .
سپاس بیکران آقای کلانتری عزیز بابت کلاس امروز من دیر رسیدم به خاطر قطعی اینترنت اما خوشحالم که خیلی سریع در گروه قرار دادید.
بازم مرسی
سلام و سپاس از این همه ایده ی خلاق که از وجودتان می تراود.
اردیبهشت +نوزدهم=تولدِ من
تلویزیون + کتاب باز= قابل تحمل
وویس سمپوزیوم+پیاده روی=حالِ خوب
رخوت + هدفمندی= نشاط
غروب دل انگیز+قلم و کاغذ=سالاد کلمه
پیاده روی + تفکر آزاد=خلق ایده
پنجاه + پنج =گرمی عشق
نازک دلی + مشغولیاتِ بیهوده = باز ماندن از امور دلخواه
تفکر + برنامه ریزی = تحقق اهداف
کرونا + رضا* = دلشورهیِ بی حد و مدام
من + قلم و کاغذ = خوشبخت
*نام همسرِ شکوه
سلام استاد، پیام من رو خوندین، چند تا فرمول هم بعنوان تمرین فرستادم، خوندین؟ نظر شما؟
1) کتاب + خوردن= کتابخواری
2) گل شمعدانی + حوض = خانه ی حیاط دار
3) آسمان + گریه= باران
4) توهم + آگاهی= مطالعه نکردن
5) زنبور + شهد گل ها= عسل
6) مربای تمشک + صبح جمعه= کودکی
7) گل + من= گلمنگلی
8) کرونا + خانه ماندن= رشد فردی
9) بلبل+ چهچه= آهنگ دلنشین
10) تمرین+ پشتکار = هدف
درباره ی یکی از این ها هم یه متن تقرییا پونصد کلمه ای نوشتم و توی سایتم قرار دادم خوشحال میشم بخونینش. لینکشو توی آدرس سایت قرار میدم.
سلام استاد، خیلی وقت بود شما رو زنده ندیده بودم، منظورم این نیست که شما رو قبلاً بدون نفس و اکسیژن دیده باشم ،منظورم پخش زنده است، اول صبح و صدای شما و نوشتن ، تا آخر روز کیف و لذت خاصی به آدم ✋ میده، این فرمولها من رو به سالیان قبل (۱۵ سال) قبل میبره، کلاسهای تست کنکور ریاضی فیزیک، که ای کاش اون زمان بجای اینهمه سرمایه گذاری توی اون رشته، ادبیات رو میخوندم، کاش مدرک واسم مهم نبود، عشق و علاقه مهم بود، بگذریم، به خودم میگم حالا هم دیر نشده، به علاقه آن بپرداز ،به آنچه که حال دلت رو خوب میکنه بپرداز، دوست دارم شما مشوق باشین، هر چند طی این یکی دو سال رهنمودهای حضرتعالی من رو بهتر از قبل کرده!
گل + آب= عطر خانه خدا
توپ+تور= زمین خاکی دبیرستان
احسان علیخانی+ عصر= شکوفایی استعداد
علی دایی + تصادف= بیمارستان بهشتی کاشان
خواندن + نوشتن= لذت
هزار+ کلمه=داستان کوتاه
خواب صبح+ کم همتی= جا موندن از سمپوزیوم
قلم + سه صفحه کاغذ= صفحات صبحگاهی
پدر+ مادر= راه رسیدن به خدا
فقیر+ غنی = همه داخل یک قبر
تلاش + استعداد= موفق شدن
هنر+ علاقه= تولید
سه + چهار= هفت
نظم + انظباط= شاهین کلانتری
سلام بر محسن عزیزم
همیشه از حضور شما در جلسات لذت میبرم.
خوشحالم که در مسیر نوشتن قرار داری، و امیدوارم در این مسیر خوش بدرخشی.
فرمولهایی که نوشتید زیبا و خلاقانهست. بعضیهاش میتونه گشترش پیدا کنه و به یه متن خوب تبدیل بشه.
راستی استاد
خیلی از کلمه فرانسوی #مرسی استفاده میکنید.
سپاس شیرینتره😁
در محفل اهل ادبیات این نکات هم به چشم میاد….
سلام فاطمه جان
مرسی 😉
سلام استاد
خداقوت
کلاس بسیار عالی و پربار بود.
من مدرس هستم و صحبتهای شما بینهایت به بهتر شدن روند من و هنرجوهام کمک میکنه.
سپاس و با آرزوی موفقیت روزافزون.
سوالی که داشتم اینه که من شدیدا شیفته شب هستم.
آرامش و سکون شب هرگز در روز نیست.
بنابراین جای صفحات صبحگاهی، روزگار مینویسم، نیمهشبها…
قلمم شب راه میفته.
این بده؟
یعنی باید زمان بذارم و اصلاحش کنم؟
روزنویسی مقدم بر شبهاست؟
خدا قوت ویژه
سلام خانم بختیاری نازنین
خوشحالم که در سمپوزیوم حضور دارید.
هیچ عیبی نداره که شبها بنویسید. من هم نوشتن در شب رو دوست دارم.
اما چرا حالا بین این و اون یکی روز انتخاب کنیم؟
هم صبح بنویسید، هم شب. تو هر ساعتی ذهن ما کارکرد متفاوتی داره، بهتر از تمام اوقات بهره بگیریم.
نفس + تکرار = حیات
فکرش را بکن یه روز که هوا خیلی خوبه کلی نفس بکشی و بعد روزهای دیگه که حوصله نفس کشیدن نداری دیگه خودت رو برای تنفس خسته نکنی!
ترنم گفت : این واقعی ترین واقعیتی هست که نمیشه انکار کرد تکرار نفس ها حیات میاره
درخت میمیره و دوباره زنده میشه
بهار ، پاییز ، تابستان و زمستان میرن و میان و تو حتی اگر بعد از مرگت وارد جهان های موازی هم بشی یا اینکه تبدیل به انرژی بشی یا حتی به جهنم یا بهشت بری
فقط یکبار فرصت داری هر روز نفس بکشی تا زنده بمونی
شاید کلی ایده داری
شایدم دلت یه خارق العاده میخواد
اما تکرار لازمه حیات
برای نوشتن ، فقط و فقط باید نوشت
برای ورزشکار بودن باید همیشه ورزش کرد
برای اینکه یه طراح بزرگ بشی باید هر روز طراحی را نفس بکشی
برای اینکه بتونی جاده رو بری تا به ایستگاه موفقیت برسی باید گام هات رو تکرار کنی
اگر سر ایستگاه نشستی و بازم دلت خواست به ایستگاه بعدی موفقیت بری بازم باید حرکت کنی
حتی اگر انقدر خوش شانس باشی که قطار یا اتوبوس گیرت بیاد بازهم باید برای سوار شدن از تکرار گام هات جا نمونی
تکرار شاید بهترین واژه ای باشه که میشه با مجهولات دیگه جمعش کرد و نتیجه های خارق العاده گرفت
شادی + تکرار = زندگی شاد
ورزش + تکرار = ورزشکار
نوشتن + تکرار= نویسنده
تفکر + تکرار = جهان بینی
ایده های عملی + تکرار = موفقیت
عالی بود خانم خلقتی . هم منطقی ،هم زیبا
سلام استاد، عصرتون بخیر و شادی
جلسهی اول سمپوزیوم نویسندگی بینظیر بود.
چقدر خوشحالم که در این دوره ثبتنام کردم و باز هم از آموزشهای عالیتون بهرهمند میشم.
راستش من همیشه در محیط مدرسه، از حفظ کردن فرمولهای ریاضی، فیزیک و… فراری بودم.
اما امروز وقتی شما این مبحث رو برامون مطرح کردید برام خیلی جذاب بود.
با فرمولنویسی میشه اساس اولیه یک متن رو ساخت، بعد شروع کرد به گسترش دادن و باز کردن اون مطلب.
ممنونم از ارائه بهترین مطالب و بالا بردن انگیزه ما برای نوشتن بیشتر.
من امروز پست سایتم رو اختصاص دادم به همین مبحث که لینکش رو براتون میذارم، البته بیشتر یک خلاصه هست از جو کلاس و تکنیک فرمولنویسی
https://shaghayeghvafapour.ir/1350/فرمولنویسی/
ذوق و انگیزه + سحرخیزی = سمپوزیوم نویسندگی
شاهین کلانتری + نوشتن = خلق ایدهها و چالشهای بینظیر
سلام شقایق عزیز
سپاس از مهر تو
خوشحالم که در سمپوزیوم هستی.
چه خوب که تو سایتت این متن رو منتشر کردی.
امروز در جلسهی اول سمپوزیوم نویسندگی، استاد شاهین کلانتری به ما چیزی را آموزش دادند که با برداشت شخصیام بیان میکنم: «دیدن دنیا با دید فرمولی.» به عبارت دیگر؛ با دید فرمولانهطور جریانات زندگی را بررسی کردن.
درست مثل این است در روزی که آفتاب بسیار تیز میتابد عینکی را بزنیم که به ما اجازه بدهد جور دیگهای به مناظر نگاه کنیم.
شاید این دید جاهایی غیرمنطقی شود یا در قالب طنز در بیاید اما همین که ما سه مفهوم را در کنار هم میگذاریم و ربطی بینشان پیدا و یا ایجاد میکنیم، باعث میشود با مفهومها و مسائل درگیری بیشتری داشته باشیم. این ما را عمیقتر میکند. ما را دقیقتر بار میآورد.
قرار شد برای تمرین ده فرمول بنویسم. بدون هیچ چارچوب خاص و محدودیتی.
شروع کردم به نوشتن. تا به این فرمول رسیدم:
ایران+تولد=تخم مرغ دو زرده
وقتی که داشتم این را مینوشتم، فشار استرس را احساس میکردم. با این حال ضمیر ناخودآگاه من نشان داد که با من هم عقیده نیست. اما چرا؟
روزهایی مثل امروز که شرایط برایم پیچیدهتر و کمی سختتر از قبل پیش میرود، میایستم و شروع میکنم به غر زدن که:
«ای بابا! همهی اینا به خاطر اینه که توی این کشور به دنیا اومدی. با اینکه میدونی نمیشه، با چه رویی میخوای ادامه بدی؟»
بله. هر چند روز یکبار این گفتوگوی ناخوشایند درونی گریبانم را میچسبد و تمام سعیش را میکند که مرا ناامید کند اما بلافاصله بعد از گفتن چنین گلایهی سؤالی برای خودم مطرح میکنم: «آیا مطمئنی داشتن چنین اهدافی به خاطر زندگی کردن توی همچین کشوری نیست؟ آیا این معنای زندگی تو رو بهت نداده؟»
و من دوباره گیج میشوم. چون نمیدانم جواب این سؤال چیست. واضحتر بخواهم بگویم؛ کاملا میدانم که جواب مثبت است.
یعنی خودم هم کاملا آگاهم که اهداف الآنم و رویاهایی که در دلم دارم و معنایی که در پی رسیدن به آن هستم، به خاطر زیستن در همین جاییست که من هستم. درست همین جا. نه حتی کمی آن طرفتر. میدانم. اما این از گیجیام کم نمیکند.
شاید اگر شرایط کمی راحتتر برایم پیش میرفت هر بار کارم به غر زدن و بهانهجویی نمیکشید. اما مگر چه کسی جز من میتواند این شرایط را بهبود بخشد یا حداقل تا جایی که میتواند از این شرایط برای عوض کردن نتیجهی بازی استفاده کند؟
به این جای تفکراتم که میرسم سوال اساسیتری روبهرویم سبز میشود:
«آیا متولد شدن تو در ایران دقیقا نقطهی تمایزت نخواهد بود؟»
پ.ن: استاد عزیز بابت شروع این دوره بسیار هیجانزده و خوشحالم و از شما ممنونم که همچنان ما رو توی این مسیر نگه میدارین. تمامی دویست و پنجاه نفر ما با همهي قلبمون این کلاس رو دنبال خواهیم کرد.
پ.ن۲: استاد این آخرین مطلبیه که در سایتم گذاشتم. میدونم که خوب نیست اما خواستم به عنوان تجربهی زیستهی امروز ثبت بشه.
باز هم ازتون ممنونم استاد. مثل همیشه.
سلام پگاه عزیز
چه تجربهنگاری ناب و درجهیکی.
لذت بردم.
خیلی خوشحالم که دوست خوش ذوقی مثل شما در سمپوزیوم حضور داره.
امروز بعنوان اولین جلسه من خیلی لذت بردم، بخصوص این فرمول که بکارم اومد و کاربردیه
یکی از فرمولهای که برای من عجیب بود و میخواهم بسطش بدهم
زندگی + مرگ = نامعلوم
شاهین +نوشتن= اصل ماجرا
من+دخترم دنیا =دنیای شیرین نسرین
کار نیمه تمام + توانایی چسبیدن =شانس موفقیت
تحول + آرامش=سفری دلپذیر
عجله + کار= دست و پا شکسته انجام دادن
صبح زود +ذهن باز = خلاقیت
تعهد + عمل=مدیر مسئول بودن
کاره نیمه کاره +تنبلی = دقیقه نودی بودن
مهارت + عمل گرایی = بهبود سبک زندگی
فصای مجازی + فراموشی زمان=گرداب پاپیچ
سوال + تحلیل=ارزیابی
صفحات صبحگاهی +تفکر= معز نوشتن
توانایی نه گفتن +قاطع بودن=زمان بیشتر داشتن
ظرف درون +خمیر مایه مطالعه= پخته شدن و دلپذیر بودن
چهار چوب +معیار= رسیدن هدف
برمودا +تمرکز=عمیق فکر کردن
باقالا+قاتوق= غذای دلچسب معلمم
شاهین +تیزبینی=اوج در پرواز
آزادنویسی+مداومت=آمادگی در نویسندگی
استاد جان سلام،
من گرچه در کلاس حضور نداشتم ولی از جلسهی امروز کلاس به شدت لذت بردم و جملات ذیل را نوشتم.
– کارخانه (کارخانگی) به اضافهی آشپزی، وقت ضایع کردن معض 🙂
– گوشی در دست به اضافهی چشم به تلویزیون، لحظههای ارزشمند زندگی و عمر را به فنا دادن.
– کتاب به اضافهی چای، عشق تمام و کمال.
– مادر به اضافهی پدر، تکیهگاه محکم.
– استاد کلانتری به اضافهی ایدههایش، بمب انرژی برای ما.
– اینترنت روشن، به اضافهی کلاسهای مدرسهی نویسندگی، دنیای از هنر و دانش.
–
– گوشی خاموش به اضافه بچه در خواب، تلاش برای اهداف تعیین شده.
من تصمیم دارم جملات بالا را بعدآ بیشتر باز نمایم و به آنها بپردازم.
زندگی+کرونا= خودشناسی
هدف + اراده =موفقیت
مداومت + تمرین =حرکت صحیح
نظم + برنامه ریزی = انجام به موقع کارها
اشتیاق+ تمرکز = موفقیت
تمرین + تکرار = خوب فهمیدن
آموزش صحیح + تمرین سنجیده = بهروری مضاعف
عشق + هدف= دستیابی به مقصود
سحر خیزی + کار زیاد =نتیجه فوق العاده
خواندن + نوشتن = کار نویسنده
خوب گوش کردن + یادداشت کردن =دقت عمل
این فرمولها برای بهتر کار کردن و بهتر نوشتن وبدست آوردن نتیجه خوب از کار است . به عقیده من وقتی را که برای گذراندن دوره ها درنظر بگیریم ، باید بهترین ساعت و مهمترین ساعت وزمان باشد درهر صورت ما هزینه ای گزاف وغیر قابل بازگشت یعنی همان ساعتهای عمرمان را خرج میکنیم . اگر دست خالی ونیاموخته کلاس را ترک کنیم درواقع گرا ن ترین سرمایه امان را بیهوده خرج کرده ایم .
نکته دوم انجام تمرینهایی است که توصیه میشود ، چندی پیش دوستی در تلگرام به من پیغام داد و کلی تعریف وتمجید کرد، واظهار یاس و تاسف از اینکه نتوانسته است تمرین ها را انجام بدهد و عقب مانده و چند داستان بیشتر ننوشته، ازمن خواهش کرد چند داستان برایش بنویسم ویا حتی شروع چند داستان را که ایشان ادامه بدهدو انگیزه اشون قوی بشود.
من ضمن دلداری دادن و پیشنهاد خواندن کتاب و … توصیه هایی که استاد همیشه به مامیکردند را کردم .
اما نکته اینجا بود که ایشان اظهار بی حوصلگی از خواندن کتاب ونداشتن ایده کردند، من از ایشان خواستم که به سایت استاد سری بزند ودراینجا مطالب زیادی هست که بشود با استفاده از آنها هم ایده پیدا کرد وهم انگیزه.
هدفم از بیان این قضیه این بود ، انسان درهرکاری ، هرکاری ، حتی امور خانه داری که به نظر پیش پا افتاده وساده است . باید اول اشتیاق وسپس برنامه ریزی ومداومت داشته باشد. پختن غذا هم اصولی دارد که اگر طبق آن اصول با علاقه واشتیاق غذا پخته نشود محصول کار ما چندان رضایت بخش نخواهدبود.
مسئله نوشتن ونویسندگی دریایی بیکرانه است . وسعت آن به اندازه ذهن خلاق تمام آدم های دنیاست، دردهایشان ؛ غصه هایشان، دغدغه هایشان، سبک زندگیشان و…
حال اینکه ما با عشق وعلاقه پا به عرصه ای گذاشته ایم که درعین سادگی بسیار هم سخت است .
درست که حدومرزی برای این کار نیست ، شرط سنی هم ندارد ، اما نیاز به پشتکار و تلاش و همتی والا میخواهد . همین که چند صد صفحه کاغذ سیاه کردیم ،بدانیم این آغاز ماجراست
ساعتهای زیادی را باید تمرین وتکرار کنیم همین صفحات صبح گاهی که تاثیرش در حداقل یکسال بعد از مداومت معلوم میشود . همین هزارکلمه ها که دست را از هراس نوشتن آزاد میکند وذهن مخمور را هوشیار وبیدار نگه میدارد در زیاد نوشتن روزانه تسلط کلامی تقویت میشود ووقتی کسی تسلط کلام پیدا کرد یعنی پس انداز کلامیش زیادست ومیتواند به جا ودرست از آنها استفاده کند . این تمرینها حساب شده وبر پایه اصوول وقواعدی ترسیم شده که مارا بهتر درمسیر قرار میدهد و کتابهایی که توصیه به خواندنشان میشود هرکدام فلسفه ای دارد نوعی آموزش آسان غیر از کلاس ها که استاد مطالب را بازمیکنند وتوضیح میدهند خواندن کتابهای توصیه شده بهترین ورودی ها اطلاعات برای ماست . همان چیزی که دربالا گفتم سرمایه گران بهایمان را بیخود خرج نکنیم . فرمولهایی که من برای خودم نوشتم کاربرد زیادی داشته وفکر میکنم که مسائل زیادی را با این فرمول ها حل کردم . شاید با سرعتی که در ابتدای راه فکر میکردیم نویسنده نباشیم اما بنای ما با فونداسیون صحیح ومحکم بالا میرود تجیل نیاز نیست باید نتیجه خوب باشد. زمان انجامش بستگی به جدیت ما در کار است واینکه باور داشته باشیم رسیدن به مقصود رنج وسختی زیاد دارد . اما ما با داشتن استادی مثل شاهین کلانتری حتما به این مقصود خواهیم رسید به شرط همت واراده و کوشش زیاد.
درپایان عذر تقصیر مرا از اینکه جسارت کردم ودرمحضر چون شما زیاده گویی کردم پذیرا باشید
زنده باد خانم پایا
عالی. شما با ذوق و سلیقۀ خاصی مینویسید.
سلام من دوبار تمرینی که فرموده بودید فرستادم نمیدونم چرا نیومده
با سلام
بچه+قرنطینه=ننوشتن
باران+جاده=تصادف
باران+جاده=لذت
مرد+بیماری=یا صاحب صبر
عشق+خیانت=آتش
زن+مرد=مجهول
من+صبح زود=ستاره ی سهیل
امید+شانس= سرخوشی
امید+گذر زمان=سرخوردگی
متن برای فرمول اخر:
همیشه از امید گفته اند و شنیده ایم باید امید داشت ، بدون امید زندگی سخت است، این امید است که انسان را به ادامه راه تشویق میکند و … ولی من چیز دیگری را تجربه کرده ام نمی گویم عکسش را می گویم چیز دیگر چیزی متفاوت. همیشه هم امید جواب نمی دهد همیشه هم امید داشتن مفید نیست، ممکن است سبب تعلل شود سبب اشتباه و خوشبینی مضر. نه باور کنید من اصلا از چیزی ناامید نشده ام اتفاقا در اوج امیدواری هستم. ولی با تمام وجود به این نتیجه رسیده ام که امید واهی بد چیزی است حتی می تواند مانعی برای پیشرفت شود. اگر زیادی به چیزی امیدوار باشیم ممکن است خیلی چیزهای بهتر را لابه لای زرق و برق امید اشتباه به چیز اشتباه تر گم کنیم. زیادی امیدوار بودن اتلاف وقت است. اگر از ابتدا خوش شانس باشیم و به انچه باید امید بسته باشیم که هیچ خوش به حالمان ولی اگر امیدمان نا به جا شد،اشتباه شد و بی نتیجه شد ، وقت تلف نکنیم اصرار نداشته باشیم امیدوار بمانیم. گاهی قطع امید بهترین راه است، هزاران انید جدید چشم انتظار ما هستند امیدوارم توانسته باشم منظورم را برسانم، امیدوارم.
سلام استاد
موضوع جالبی رو امروز مطرح کردید عالی بود فکری به ذهنم رسید که میتونه مخصوصا برای بچهها بازی خوبی باشه و بجای اینکه با گوشی خودشونو سرگرم کنند با این بازی ذهنشونو فعال کنند و به چیزهای دیگه فکر کنند و ذهنشونو درگیر میکنه.
با سلام
امید+شانس=سرخوشی
باران+جاده=تصادف
باران+جاده=لذت
عشق+خیانت=اتش
بچه+قرنطینه=ننوشتن
مرد+بیماری=یا صاحب صبر
زن+مرد=مجهول
من+صبح زود=ستاره ی سهیل
رژیم+زن= عرف
امید+گذر زمان=سرخوردگی
متن برای فرمول اخر:
همیشه از امید داشتن گفتند و شنیده ایم ، باید امید داشت تا بتوان به راه ادامه داد، بدون امید زندگی ناممکن است و… ولی من چیز دیگری را تجربه کرده ام نمی گویم عکسش را می گویم چیز دیگر چیزی متفاوت. همیشه هم امید جواب نمی دهد همیشه هم امید داشتن مفید نیست. ممکن است سبب تعلل شود.سبب اشتباه و خوشبینی مضر. نه باور کنید من در اثر ناامیدی این متن را نمی نویسم اتفاقا در اوج امیدواری هستم. ولی با تمام وجود به این نتیجه رسیده ام که امید واهی بد چیزی است حتی می تواند مانع پیشرفت شود. اگر زیادی به چیزی امیدوار شویم ممکن است خیلی چیزهای بهتر را لابه لای زرق و برق امید اشتباه به چیزی اشتباه تر گم کنیم. زیادی امیدوار ماندن اتلاف وقت است. اگر از ابتدا خوش شانس باشیم و به ان که باید امید بسته باشیم که هیچ خوش به حالمان، ولی اگر امیدمان نا به جا شد ، اشتباهی شد، بی نتیجه شد اصرار نداشته باشیم همچنان امیدوار بمانیم. گاهی قطع امید بهترین راه است. منظورم را رساندم؟ امیدوارم.
سلام استاد
جلسه امروز بینظیر بود برای من راستش به یک توانایی بزرگ خودم پی بردم که تاکنون نقص میدونستم
راستش من برای نوشتن نمیتونم روی یک موضوع تمرکزکنم و حتما باید چند پروژه در دست داشته باشم
و همزمان روی همه اش کارمیکنم منظورم از همزمان درواقع دریک مقطع زمانی نیست
من حتی کتابهایی که برای مطالعه انتخاب میکنم در عین واحد چندتاست وهمزمان مطالعه میکنم نمیدونم چرا مطالعه یک کتاب برای من خسته کننده است
به همین سبک موفق شدم تا کنون 27 داستان کوتاه بنویسم که البته تا چندروز اینده تبدیل به 30 تامیشه
این داستهاهم به شیوه ای که شما بهم پیشنهاد دادین نوشتم یعنی نگارش زندگی نامه که فکر میکنم درنوع خودش بینظیرو جذاب باشه چراکه هیچ جا نظیرش وجود نداره همه تجارب شخصی خودم هست
چندین دفتر هم دارم که هرکدام مخصوص چیزی هست که روزانه یاداشت میکنم
در واقع انبوهی از دفتر های پرشده دارم
سپاس از اموزه های مفید و راهنمایی جامع شما
سلام استاد گرامی، من ۵دقیقهها رو مینویسم و خیلی هم لذت بخشه، فقط سوالی که دارم می تونیم توی ۵دقیقهها جملهورزی کنیم؟چون تو جملهورزی از ۵ دقیقه ممکنه دو دقیقهرو فقط فکر کنیم و فقط ۳دقیقه بنویسیم این ایرادی نداره؟
من + رنگ = من
هوا + باران= خواب
خیار + گوجه = سالاد
صبح + پتو= زندگی
قطار + تو = عشق
کیک + شکلات= ممنوع
سرباز + جنگ= دلتنگی
شمع + تو= روشنایی
گل + من = گل بانو
استاد عزیز جلسهی اول فوقالعاده بود، برای من که آرزوی سحر خیزی دارم یک استارت محسوب میشد، امیدوارم با کمک شما سحر خیزی رو که سالها نتونستم عملی کنم با عشق تمام بتونم ادامه بدم، ممنون که هستین
کمالگرایی + اهمالکاری = فرصت سوزی
اقدام + شکست = رشد
اقدام + پیروزی = انگیزه
عقیده + تعصب = درجا زدن
زر+ زور + تزویر = توهم قدرت
نظم + پشتکار = موفقیت
خرکاری _ تفکر = اتلاف انرژی
صداقت + امانتداری = اصل دینداری
سلام استاد عزیز. این نوشته ای که روی سایتم قرار دادم با توجه به فرمول نویسی هست. ممنون میشم بخونید
http://www.marjan-akbari.ir/خانمی-با-مانتوی-آبی-آسمانی/
نیاز+مادر=خلاقیت
شمع+گل+پروانه= طناب بازی
سیاست-نفت=آبادی
خوزستان+خرما+وُلِک= لب کارون
آبادان+فوتبال=برزیل
خوزستان-گرد وغبار =بهشت
بازی+اندیشه+کنجکاوی=کودک
دانشگاه+کودک=طبیعت
امید+مهارت= زندگی
تجربه+ قصه=زندگی
قیچی+ طلاق=جدایی
نخ+سوزن=عشق
شعله روشن+گوشی در دست=سوختن پیازها
تعلل+اعتماد زیاد به حافظه=از بین رفتن ایدهها
ابراز ضعف+گرفتن توجه=عدم تمایل به قوی شدن
کمالگرایی+خود سرزنش گری=توقف
پاییز+طبیعت=جنون
صحرا+صدای گله=آرامش
تنبلی+خیالپردازی=خلاقیت
فراق+آهنگ عاشقانه=خودآزاری
زود رسیدن+کامل تکالیف=نیامدن استاد
شیراز+اردیبهشت= عطر بهارنارنج
عالیه خانم عجمی عزیز
من فکر می کردم نتیج بایذ یه یکی از اون دو تا باشه
سلام استاد
من سوالی که داشتم اینه که برای فرمول نویسی حتما باید جمع + کرد میشه فرمول تفریق بنویسیم؟
سلام
میشه به شکلهای مختلف نوشت. جالب هم میشه.
سلام
وقت بخیر
ابتدا از تلاش و انرژی بی نظیر شما تشکر می کنم.
بعد، من معمولاً روی یک داستان تمرکز می کنم و وقتی قصد دارم دو سه داستان را با هم جلو ببرم تمرکزم به هم میخوره.
آیا لازم است برای نوشتن داستان های همزمان انرژی بذارم و تمرین کنم یا همان روش خودم را پیش بگیرم؟
و بعد، هدف از فرمول نویسی چی میتونه باشه؟
یه جور سرگرمیه یا هدف اینه که ما را به جایی برسونه؟
باز هم سپاس بیکران
سلام آقای یادگارنژاد عزیز
سپاسگزارم.
1. هر نویسندهای بهتره دقیقاً با همون روشی که براش بهتره کار کنه. بنابراین بهتره تمرکزتون روی یک کار باشه.
2. یک روش برای بهتر بیان کردن برخی ایدهها و افکار. مرور همین تمرینهایی که توی این صفحه نوشته شده نشون میده که این تمرین چقدر کمک میکنه صورتبندی و بیان شفافتر برخی افکار.
فکر میکنم اگر ده بیست تا فرمول بنویسید خودتون هم یه سری نکات تازه کشف کنید.
به جای سلام باید بگویم نیمهشب بخیر استاد جان. کلاس امروز را الآن نزدیک به دو نیمهشب تمام کرد. بحث جذاب و جالب بود.
انشااله عنوان یادداشت فردای من این خواهد شد:
من بدم+تو خوبی= حقارت
شبتون بخیر و شادی.
سلام استاد عزیزم، کلاس امروز بسیار عالی بود. چیزی که ذهن منو خیلی درگیر کرد این جمله بود که چند داستان رو باهم بهتره که نوشت و پیش برد. ولی آیا این کار باعث نمیشه که شخصیتها، توصیفات، یا اصل داستان و محتوا(بیشتر شباهت شخصیتها و ایدهی کلی مد نظرمه) شبیه هم بشن و این باعث بشه در یک مقطع زمانی خاص، یک نویسنده کارهای مشابه بنویسه و منتشر کنه؟
سلام کوثر عزیز
بله، ممکنه.
در کل این نقل قول کمی طنز هم در خودش داره.
شما ببینید کدوم شیوه براتون موثرتره و کاربردیتره.
بعضیا با نوشتن همزمان چند تا کار بهتر نتیجه میگیرن، برخی دیگه با تمرکز روی یک اثر مشخص.
سلام
کلاس امروز خیلی عالی بود. من از روز جلسه صفرم صفحات صبحگاهی رو منظم مینویسم. ساعت کلاس واقعا خوب و دلچسب هست.
ایدهی فرمول نویسی رو بار اول بود که آگاهانه باهاش برخورد داشتم و به نظرم هرجوری که ازش استفاده بشه، جذاب خواهد بود.
زنده باد زینب ارجمند
چه خوب که حس و نظر خودتون رو نوشتید.
براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
سلام استاد
این دومین دوره است که ساعت ۷ صبح برگزار نی کنید بسیار عالی و خوب است. ممنون
فرمول نویسی:
رفتن به مطب دکتر+معطلی چند ساعته=علافی و نیامدن دکتر
تلاش بیش از حد+ عدم برنامه ریزی= کاهش راندمان
برنامه ریزی + هدف= موفقیت
شاعر + طنزپردازی =هالو
کار درست +مثبت اندیشی=حال خوب
بدبینی+افکارمتفی=حال بد
آشفتگی ذهن+ننوشتن=اضطراب و دلشوره
بستنی+میوه و پسته=معجون
نوشتن روزانه+پیاده روی=نظم شخصی
شناخت و قبول نقاط ضعف +تمرین رفع و اصلاح آنها=ایجاد تغییر مثبت