برخی از اینکه نوشتههایشان دقیقن شبیه تصوراتشان نمیشود ملول میشوند. این که بد نیست. البته من میفهمم جنبۀ آزاردهندۀ قضیه کجاست. نویسندۀ نوپا چون توان بیان درست و دقیق آنچه میخواهد ندارد میرنجد؛ ولی حرف این است که بعد از به دست آوردن مهارت هم ممکن است هرگز نتوانیم آنچه در ذهن داریم نعل به نعل پیاده کنیم؛ اما جنبۀ جالب قضیه این است که گاهی آنچه شکل میگیرد از آنچه میپنداشتهای بسیار بهتر میشود. دیدگاه زیبایی صفی یزدانیان به این ماجرا را بخوانیم:
4 پاسخ
“پنداشته ای ” ….
از شما آموختم نه تنها به محتوا، بلکه افعال به کار گرفته توسط نویسنده به گونه ای تازه بنگرم.
سپاسگزارم
پی نوش
زنده باشید فرزانه خانم پوربهرام نازنین.
براتون بهرینها رو آرزو میکنم.
چقدر این یادداشت برای من ملموس بود.
گاهی وقتا از چیزی که نوشتم تعجب میکنم و با شگفت زدگی نگاهی به نوشتم میندازم و میگم: واقعا اینو من نوشتم؟😳
این اتفاق دقیقا زمانی رخ میده که من تلاشی برای نوشتن نمیکنم و قلم رو به دست ذهنم میسپارم و اونوقته که ذهنم با اعجازش منو غافلگیر میکنه.
و این آموخته جدید منه: فاطمه به ذهنت اعتماد کن!
البته قبلا از شما زیاد شنیده بودم ولی تجربه نکرده بودم.
سپاس بیکران از حضور گرم، مفید و همیشگی شما🙏🏻
زنده باد فاطمه عزیز
اعتماد به توان ذهنمون واقعن نکتۀ مهمیه تو مسیر نوشتن.