1
چند روزی است که به محلۀ کتابها کوچ کردهام. تا حتی جسم من نیز در مجاورت دائمی کتابها باشد.
2
آدمیزاد برای رشد یا باید به جریان کند تکامل چشم بدوزد و با تولیدمثل، منتظر رشد نسلهای بعد از خودش باشد (در خاک؟!)؛ یا باید با آموختن و آزمودن و انقلاب درونی، رشد را در زمان حیاتش تجربه کند.
3
ما فقط باید بنشینیم و بخوانیم.
4
مطالعۀ مسئولانه یعنی اینکه در قبال عمل خواندن مسئولیتپذیر باشیم.
5
ریشۀ کلمۀ مسئول سؤال است. مسئول: آنکه مورد پرسش یا بازخواست قرار میگیرد.
6
ما باید به خاطر کمکاری در مطالعه، به خودمان پاسخگو باشیم.
7
مسئولیتپذیری فردی، ما را از گزند استبداد فکری دور میکند. کلید توسعۀ یک جامعه، مسئولیتپذیری تکتک اعضای آن است.
8
چرا تمرین مسئول بودن را از کتابخوانی شروع نکنیم؟
9
باید جایگاه مطالعه را در ذهنمان چند پله بالاتر ببریم: به شهرزاد قصهخوان تبدیل شویم!
10
اگر شهرزاد قصهگو از ترس جدا شدن سر از تنش مجبور بود هزار و یک شب قصه ببافد، بیاید خودمان را شهرزادی تصور کنیم که اگر هر روز مطالعه نکند، جان خودش و حتی دیگران به خطر میاندازد.
11
کتاب در برابر موبایل و تلویزیون و حرافی و غیره، مظلوم است. حتی باید در اهمیت کتابخوانی اغراق کنیم. (البته که اهمیت کتاب نیازی به اغراق ندارد.)
12
مطالعه باید به مسئله مرگ و زندگی تبدیل شود، تا به قول سهراب سر طاقچۀ عادت از یاد نرود.
13
ممکن است به درجهای از بلاهت برسیم که بگوییم: کتاب بس، حالا وقت عملگرایی است. گو اینکه گویندۀ چنین حرفی جز تورق و روخوانی از چند کتاب سطحی کاری انجام نداده و برای فرار از عملگرایی است که از عمل مطالعه هم طفره میرود.
14
زمانی که گلشیری به عباس معروفی جوان گفت: «بیسوادی و برو دو هزار کتاب بخوان.» میدانست آنکه آتشی در درون دارد، تنها با مطالعۀ بیشتر شکوفا میشود.
15
در سرزمینی که به بیهودگی ابدی محکوم شدهایم، آیا باز هم میخواهیم به راه گذشتگان برویم؟
16
سعید عقیقی در شعر کوتاهی با عنوان «حال ساده» گفته بود:
تنها کمی آینده با ما بود
که گذشته از آن هم نگذشت
حالِ ما این است.
17
به کتابها پناه ببریم. شاید هنوز کمی آینده برای ما مانده باشد.
18
کتاب نماد است، نشانه است. کتاب موتور محرک ذهن انتقادی است، ذهنی که سؤال میپرسد و به راههای تازه میاندیشد. مطالعۀ تمرین دائمی تفکر واقعی است.
19
کتاب خواندن بهخودیخود عملی خلاقانه است. حتی با مطالعۀ بدترین کتابها نیز، ذهن فرصت اندیشیدن به موضوعات تازه به دست میآورد.
20
بهانۀ آنها که کمتر میخوانند شلوغی سر است و گرفتاریهای روزمره.
21
اما طرف دیگر این معادله را ببینید: هرچقدر که سر ما شلوغتر میشود، باید بیشتر و بیشتر و بیشتر بخوانیم. چون حالا باید دربارۀ مسائل بیشتری تصمیم بگیریم؛ و تصمیمگیری درست نیاز به سوخت ذهنی دارد.
22
قضیه روشن است: ما در جریان مشغلههای مختلف، درگیر شاخ و برگ درخت میشویم و جنگل را از یاد میبریم. برای دیدن تصویر بزرگتر و غرق نشدن در باتلاق جزییات روزمره، باید بخوانیم.
23
ما نباید بیشتر از این گول بخوریم؛ از زمین و زمان.
24
باید کتابخوانی را به جدیترین وظیفۀ خودمان تبدیل کنیم.
منبع عکس این پست
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
13 پاسخ
سلام
من خیلی اتفاقی از گوگل اومدم
ممنون از مطالب خوبتون واقعا
با اجازتون من اینجا برای دوستمم فرستادم تا بیاد ببینه
ممنون
سلام
من خیلی اتفاقی از گوگل اومدم
با اجازتون من اینجا برای دوستمم فرستادم تا بیاد ببینه
ممنون
سلام.
در دنیایی که ما آدمها همگی در پی دست یافتن به پول و مقام بیشتر میجنگیم و حتی دیگران را ب جرم موفق تر بودن ب زیر میکشیم و خود بالا میرویم بهترین ابزار برای بالا بردن فهم خود و آموزش فرهنگ بهتر و برتر کتاب خواندن است .
من احساس میکنم اگر هر کس برای بهتر زندگی کردن در دنیای پر از بدبینی و رشد کردن در اخلاق و روابط اجتماعی اش ب سراغ کتاب تخصصی همان مفهوم برود بهترین عمل و رفتار را انجام میدهد و همزمان این رفتار نیک را برای فرزندانش میراث میگذارد و جامعه ای که بیشترین کتابخوان و اندیشمند و بالاترین فرهنگ را دارد یک ارمانشهر واقعی است و طبیعتا زیستن در آن یک خوشبختی ملموس است .
و من همیشه سعی خواهم کرد از خودم شروع کنم تا سهمی در چنین جامعه ای داشته باشم .
ممنون از متن عالیتون اقای کلانتری عزیز.
سلام
جالبه برام از وقتی اومدم سایتتون 1 ساعت گذشته و متوجه نشدم خخخخ
هرچی میچرخم اینجا قسمت هایی که دوست دارم پیدا میکنم
سایت خوبی پیدا کردم ولی سر سری سایتتونو دیدم حالا سایتتونو تو گوشیم سیو کردم وقتم ازاد شد میام دوباره میبینم
ممنون
تا بحث مطالعه میشه، همه فقط کتاب رو میگن. ولی من خودم شخصاً «مجله» رو بیشتر میپسندم و چند ساله که هر ماه بطور ثابت چهار-پنج تا مجله میخرم (سینمایی، روانشناسی و موفقیت، دانستنیها …) و بعد از خوندن نگهشون میدارم.
میتونم بگم: مزایایی که مجلهها دارن اینه که محتوا و مطالبشون نسبت به کتابها اجباراً بهروزتر و جدیدتره. بعضیهاشون حجم کمتری دارن و وقت کمتری برای خوندنشون صرف میشه. قیمت کمتری دارن. تعداد کیوسکهای مطبوعاتی نسبت به کتابفروشیها خیلی خیلی بیشتره و بنابراین دسترسی ما به مجلهها برای خریدشون به مراتب راحتتره.
سلیقه شخصی: برای مطالعه، من نود درصد مواقع مجله رو انتخاب میکنم.
شما نظرتون چیه؟
امیر جان
من هم یه زمانی مجله خوان بودم و اصلاً سراغ کتاب رو نمیگرفتم. خودم هم مجله چاپ میکردم.
اما بعداً فهمیدم که اصل حرف تو کتاب هاست.
اصلاً اینها قابل مقایسه نیستن. هیچکسی با مجله خوندن چیز درست و حسابی یادنمیگیره. مجله در نهایت میتونه چاشنی کتاب خوندن باشه.
اگه میخوای یه موضوع تا حدی بفهمی باید حداقل دو سه تا کتاب 250 صفحه ای بخونی. اونوقت مجله با مقالات دو سه صفحه ای چه دردی رو دوا میکنه؟
آقای کلانتری عزیز
اگه اون مجلهها، مجلههای معتبر و باکیفیت و درجه یکی باشن چی؟ (منظورم اصلاً مجلههای زرد نیست که من ازشون خیلی بدم میاد)
اون چیزی که شما گفتید برای من یه مقدار سخته! چون از زمان دبیرستان من مجله خوندن رو شروع کردم و الان تقریباً ۲۵ سالمه و تغییر عادت چند ساله، مشکله.
البته قطعاً حرف و عقیده شما هم درسته اما در حال حاضر، انتخاب و منابعِ مکتوبِ مطالعاتی من، همین چند تا مجلهای هستن که هر ماه میخونم و راضی هستم و من رو کاملاً اِرضاء میکنن! و چیزهای مفید و خوبی هم ازشون یاد گرفتم. (صرفاً جنبه سرگرمی ندارن)
شاید بعداً اگه خواستم نوشتن و وبلاگنویسی رو بطور جدی شروع کنم و یا شغلم ایجاب کنه که مطالعه بکنم، حتماً سراغ کتابها میرم.
امیر عزیز
اگر برای سرگرمی میخونی همون مجله و حتی موبایل هم کافیه.
اما اگر دنبال حرف و فکر جدی تر و تاثیرگذار هستی، گزینۀ نهایی کتابه.
معتبرین مجلات هم در نهایت، برشی از کیک کتاب هستن.
درود شاهین عزیز
خواندن و یادگیری سخت است و میانبری ندارد. گاهی فکر میکنم اگر خواندن و مطالعه آسان بود، کتابها بیشتر از هر موجودی در دنیا اینقدر خاک نميخوردند!!
بله توحید عزیزه. خوندن و نوشتن سخته و روز به روز سخت تر هم میشه.
در سخت ترین روز های زندگی ام با این سایت ، با شما اشنا شدم و حالا نوشتن شد عضو لاینفک روزهایم … فراموش میشه ،اما باز هم همدمم هست
زبان قاصر است از تشکر
شاهین کلانتری عزیز ممنونم
الهه جان
خوندن کامنتت برام خیلی عزیز و ارزشمند بود.
خوشحالم که اینجا هستی.
امیدوارم که زندگیت همیشه سرشار از جادو و زیبایی نوشتن باشه.
حتماً بیشتر بنویس برام.
شاد باشی و برقرار.