گاهی میروم سراغ یادداشتهای شخصیام در سالهای گذشته تا ببینم چطور آدمی بودهام، و اصلن همین است که بهم انگیزه میدهد برای مداومت در روزانهنویسی.
امروز رفتم سراغ نوشتههایم در ۲۹ مرداد سال ۹۷. بیش از هر چیز حیرت کردم از پُرکاریام (راحتنویسی را مدیون همان چند هزار کلمه آزادنویسیهای روزانهام).
پارهیی از قلماندازهای آن روز جملاتی تأکیدی است که بیهیچ ویرایشی میگذارمشان اینجا:
«من تحت هر شرایطی مینویسم.
من میدانم که بهتر نوشتن با بیشتر نوشتن حاصل میشود.
من مینویسم حتی اگر تمام دنیا بر علیه من بسیج شده باشد.
من بهترین نویسندۀ زندگی خودم هستم.
من کتابی مینویسم که برای زندگی میلیونها نفر الهامبخش باشد.
من نمیگذارم هیچ روزی بدون نوشتن بگذرد.
برای من هر لحظهای مناسبترین لحظه برای نوشتن است.
من دوقلوهای خواندن و نوشتن را هرگز از هم جدا نمیکنم.
من اندوهم را به نوشته تبدیل میکنم.
من میدانم که نوشته حین نوشتن شکل میگیرد.»
حالیا میبینم که نتیجهی این جملهها بدک هم نبوده. نوشتن را عشق است.
5 پاسخ
باسلام واحترام خدمت استاد محنرم
بسیار عالی ،مختصر وآموزنده بود
من این جمله دوقلوهای خواندن ونوشتن تا به حال نشنیده بودم
استادمن همیشه به این فکر بودم به گذشته خودم ی نگاه بندازم هرجایی که یادم میاد عالی درخشیدم به خودم افتخار میکنم
باتشکر از زحمات جنابعالی
😍چه عالی خانم صادقی.
ممنون که با کامنتتون حس خوبتون رو به ما هم منتقل کردید.
آنقدرباعشق به کلمه نوشتن خیره شدم تااوراهم سرذوق اوردم واین بچه سوروبازیگوش کم کم سراز نوک قلم درآوردو خوش رقصی هایش را اغازکرد
😍🙏
🔥🔥🔥